کج چینی، پای تل انبار/ ۱۰۰۰ بقچه ابریشمی که به اروپا صادر می شد

در دوره صفوی، ۱۰۰۰ بقچه ابریشم از طریق دریای کاسپین به اروپا صادر می شد. ۸۰درصد این ابریشم تولید گیلان بود. در چنددهه اخیر، با توزیع تخم نامرغوب و عدم خرید ابریشم، صنعت نوغانداری ازپا درآمد و باغ های توت هم نابود گردید.

خبرگزاری شبستان_ رشت، مهری شیرمحمدی؛ یکی از برنامه های اداره کل میراث فرهنگی گیلان در هفته صنایع دستی، برگزاری مراسم کج چینی در یکی از روستاهای گیلان اعلام شده بود. اگرچه نمی دانیم این برنامه اجرا شد یا مانند برخی دیگر از برنامه های هفته صنایع دستی در حد آماری باقی ماند. مهمترین دلیل برای این ادعا، این است که تعیین روز دقیق کج چینی پیله های تر ابریشم، تا چندین روز جلوتر قابل پیش بینی نیست و اگر کج چینی به تاخیر بیفتد، شفیره ها تبدیل به پروانه شده و ماحصل نوغانکار از بین می رود. اگر اسناد و مقالاتی که مستشرقین در قرون گذشته درباره صنعت نوغانداری گیلان نوشته اند، بخوانیم، می بینیم شیوه نوغانداری از قرن ۱۹ تاکنون به همان شکل سنتی باقی مانده و تغییر چندانی نکرده است.

 

هنوز هم نوغانداری کار بسیار پرزحمتی است. با این حال مهمترین محصول سودآور گیلان که سودش عاید خزانه کشور می شد، از دو دهه پیش تاکنون در سراشیبی زوال افتاده است. طبق مقاله(پرورش ابریشم در ایران)، چاپ شده به سال ۱۸۵۶ در نیویورک، «ابریشم خام گیلان، پس از تولید در ایران به روسیه و قسطنطنیه می رود و عمدتا از آنجا به اروپا و حتا آمریکا فرستاده می شود. ارزش سالانه صادرات در حدود ۲۸۰۰۰۰۰ دلار هست، که دو سوم آن به کارخانه های انگلیس و باقی به روسیه و فرانسه می رود. هم اکنون، سه تجارتخانه در لندن، یکی در منچستر، یکی در مارسی و یکی نیز در پاریس در تجارت با ابریشم گیلان مشغولند.» (نک مسعود حقانی، ره آوردگیل، شماره ۳۶)

 

 

نوغانداری چند روز پس از اعتدال بهار آغاز می شود و هنوز هم نوغانداران برای آنکه زحمت حمل برگ توت کمتر شود، تل انبارهای ابریشم را در توتزارها بنا می کنند.

 

برای دیدن آئین «کج چینی»، به توت کله خانواده کاظم نژاد، در روستای یعقوبیه می روم. کج چینی، به جداکردن پیله های رسیده از شاخه های بهم پیوسته بر روی تل انبار گفته می شود. برداشت و جمع آوری پیله ها، روزی است که ماحصل کار نوغاندار مشخص می شود. از گذشته تاکنون روز گشودن تل انبار، یک جشن خانوادگی برگزار می شود. تمام اعضای خانواده و فامیل جمع می شوند تا به برداشت پیله ها کمک کنند و این کار باید بسرعت صورت گیرد. اگر جمع آوری پیله هابه تاخیر بیفتد، کرم های تغذیه شده با برگ توت، آخرین دوره خواب خود را هم طی کرده و با سوراخ کردن پیله، پروانه خارج می شود و نتیجه کار نوغاندار از بین می رود.

 

خانواده کاظم نژاد، چندین نسل ابریشم تولید می کردند ولی اکنون با افول صنعت نوغانداری، تنها یک تل انبار دارای پیله است. وارد باغ توتی می شوم که بیشتر شاخه هایش بریده شده و برگ هایش به مصرف کرم ها رسیده اند. به سمت تل انباری می رویم که در یک ارتفاع بلند بر ستون های مرتفعی استوار ایستاده است. تل انبار درواقع قفسی هست برای تخم های نوغان. برگ های توت بر روی تل انبار قرار می گیرد و کرم ها بر روی تل انبار کار خوردن و خوابیدن را انجام می دهند. از پله های تل انبار بالا می روم، گیاهان کرف یا همان سرخس خشک شده پر از کرم هایی است که به دور خود تار تنیده اند. دورتا دور تل انبار و بخش زیرین با گونی های کنفی محصور شده است تا کرم ها از دستبرد پرندگانی همچون کلاغ و کشکرک در امان بمانند.

 

نقی کاظم نژاد می گوید: «من از بچگی در همین باغ بزرگ شدم. آن زمان از جاده اصلی چمخاله تا یعقوبیه، درخت دیگری بجز توت نبود. ۲ماه بهار اقتصاد این منطقه با نوغانداری می گذشت. امثال من بخاطر علاقه ادامه می دهیم وگرنه نوغانداری دیگر صرفه اقتصادی ندارد. سرنوشت ابریشم هم مانند کنف شد. بچه که بودم، تولید کنف را توسط پدربزرگم دیده بودم. گیاه کنف را لای گل و لای می گذاشتند و طی فرایندی از آن نخ تولید می کردند.»

 

کاظم نژاد شیوه پرورش ابریشم را اینگونه توضیح می دهد:« نوغانداری از ابتدای خواباندن تخم ها تا کج چینی، حدود ۳۵روز طول می کشد. هفته اول اردیبهشت که تمام شد، تخم را بصورت جعبه ای از اداره نوغان می خریم، اتاق را تا ۲۵ درجه گرم می کنیم. ظرف ۲تا سه روز لارو بیرون می آید. بعد، از آن باید روزی سه بار به لاروها برگ توت بدهیم. البته اول به باغ توت نگاه می کنیم، ببینیم برگ های تازه رسیده اند یا نه. اگر باغ آماده بود، اتاق را گرم می کنیم وگرنه می گذاریم به حالت طبیعی با زمان کرم شود. ۱۰ روز بعد کرم ها را می آوریم روی تل انبار. تل انبار باید از سطح زمین بلند و زیر آن خالی باشد تا هوا جریان پیدا کند. بعد از این توت خوردن بیشتر می شود. نوغان، سه تا چهار مرحله خواب دارد. خواب اول سه روز ، یعنی سه روز پیوسته برگ می خورد، سپس۲۴ ساعت هیچ برگی نمی خورد. ما می گویم خوابیده است. بعد یک تغییرشکلی می دهد که ما نوغاندارها می فهمیم. دوباره برگ دادن را شروع می کنیم. مرحله دوم هم سه روز است. خواب سوم ۴۸ساعت دارد. یعنی سه روز می خورد، ۴۸ساعت می خوابد. روی تل انبار گیاهان کرف می ریزیم تا کرم موقع تنیدن، تار خود را مستحکم کند. بعد از تنیدن پیله ۸تا ۱۰ روز باید صبر کرد و سپس کج چینی شروع می شود. این مرحله خیلی مهم است اگر دیر بجنبیم، کرم پروانه شده و پیله را سوراخ می کند.»

کاظم نژاد، از سختی های نوغانداری می گوید:« اگر مورچه به تل انبار بیفتد، بیچاره می شویم. زاغ و کشکرک هم راه پیدا کند، پیله ها را می برد. بیماری موخوس و خاش میری هم پیله را خراب می کند. قبلا اداره نوغان می گفت تل انبار را آهک پاشی کنید، ولی فایده ندارد. به جنس تخم بستگی دارد. تخم خوب نباشد، ضایعات و تلفات زیاد است و کیفیت ابریشم پایین می آید. قبلا تخم ژاپنی، کره ای، ایتالیایی و حتی برزیلی بین نوغاندار توزیع می شد. هم تلفات کم بود، هم بازدهی بالا. هرجعبه تخم نوغان کره ای بین ۴۰تا ۴۵کیلو پیله می داد. تخم ژاپنی ۳۵کیلو. حدود ۲۰سال قبل خواستند، بومی سازی کنند، تخم نوغان ایرانی توزیع کردند، هرجعبه نهایت ۲۵ کیلو پیله می داد. سال به سال وضع بدتر شد و کشاورز دید صرفه اقتصادی ندارد، کم کم باغ های توت رااز بین بردند. چندسالی است تخم چینی توزیع می شود. در هرحال هرجعبه، درصدی هم ضایعات و تلفات دارد.»

 

کاظم نژاد، از کارخانه های ابریشم کشی یاد می کند و خرید پیله توسط اداره نوغان:« قبلا بندرچمخاله، کارخانه ابریشم کشی آقای جواهری بود، ورشکست شد. جلوی باغ ملی همه پیله تر را می خریدند.الان مشهدی ها می آیند و در کارخانه های برنجکوبی پیله را می خرند. اداره نوغان مستغلات زیادی دارد. لاهیجان فقط ۱۰هکتار زمین و توت زار دارد. قبلا نهال اصلاح شده توت به نوغاندار می دادند. ولی الان باغ های هم متروک و رها شده است. اگر دولت بسته های حمایتی چندساله برای کشاورز بگذارد، دوباره توتستان ها احیا می شود. تورم این چندسال، پدر نوغاندار را درآورده است.»

 

برای کاظم نژاد و خانواده اش، روزهای «کج چینی»، همدلی و شادی خانواده است:« مثل یک عروسی خوش می گذرد، همه فامیل از کوچک و بزرگ می آییم باغ، نهار درست می کنیم و همه باهم پیله های تر را از شاخه جدا می کنیم و بسته به کیفیت دسته بندی می کنیم. بگو و بخند هست، چای هیزمی و نهار دسته جمعی. به بچه ها هم در بازی های گروهی خوش می گذرد. بسته به حجم نوغان و میزان نیروی کمکی، این مراسم یک تا چند روز طول می کشد. یادم هست پدربزرگم تو همین باغ، دیگ بار می گذاشت و پیله ها را می پخت. دستگاه نخ و چله کشی داشتیم شبیه چرخ چاه. پیله را می انداختیم توی آبجوش و سریع یک سرش را می بستند به چرخ و می چرخاندند. پیله هایی هم که ضعیف تر بود، جدا می کردیم و زنها با حال فرصت با دوک های نخ ریسی باز می کردند. نوغانداری اندازه شالیزار درآمد داشت. هرکس می خواست پسرش را زن دهد یا دختر جهاز کند، می گفت صبر کن تا نوغانم برسد. بعضی ها ۲بار در سال نوغان داشتند. پاییز دوباره نوغان می گذاشتند. البته چون هوا رو به سردی می رفت، مراقبت بیشتر می خواست. »

 

برای نسل من که دوران شکوفایی نوغانداری در گیلان را ندیده، تصویرسازی ذهنی 423 هزار مَن کلاف ابریشم سفید سخت است. و نمی توانیم درک کنیم ۱۰۰۰بقچه ابریشم در ایران عصر صفوی تولید می شد و ۸۰ درصد این ابریشم را مردم گیلان تولید می کردند، یعنی چه! ابریشمی که از طریق دریای کاسپین، به کشورهای اروپایی صادر می شد.( نک سید رحمان حسنی، ابریشم در عصر قاجار و تجارت آن از طریق دریای خزر)

کد خبر 1185237

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha