به گزارش خبرگزاری شبستان، بیست و سومین جلسه از سلسله جلسات نقدکتابهای عاشورایی از سوی اندیشکده هیأت و تشکلهای دینی با موضوع بررسی کتاب «فاجعه عاشورا» به قلم آیتالله سیدمحمد سعید طباطبایی حکیم برگزار شد.
براساس این گزارش، کتاب «فاجعه عاشورا» با موضوع پژوهشی تحلیلی در ابعاد دستاوردها و زمان وقوع نهضت امام حسین علیه السلام و نقش آن در روشنگری حقیقت دین تدوین و منتشر شده است که در این جلسه با حضور «سعید طاووسی مسرور» و «سجاد هجری» کتاب مورد نقد و بررسی قرار گرفت.
هجری در این نشست به ویژگیهای و جایگاه علمی نویسنده کتاب اشاره کرد و گفت: مرحوم آیتالله سیدمحمدسعید حکیم از چهرههای شناخته شده در دهههای اخیر است که جزو چهار مرجع تقلید نجف در کنار آیات عظام سیستانی، فیاض و بشیرنجفی به شمار میآمد. ایشان از خاندان برجسته علم و عمل و نواده دختری آیتالله العظمی سیدمحسن حکیم که پس از رحلت آیتالله العظمی بروجردی مرجعیت مطلق جهان تشیع را برعهده داشت، بود. مرحوم آیت الله سید محمدسعید حکیم نزد پدر بزرگ خود و نیز آیات میرزاحسن بجنوردی، حلی و خویی شاگردی کرده است. استادان و شاگردان او بهترین گواه برای جایگاه علمی و فقهی اوست؛ به گونهای که بسیار از فضلای حوزه علمیه نجف اشرف هم اینک جزو شاگردان آن مرحوم به شمار میآیند. آثار علمی بویژه فقهی و اصولی بسیاری از این مرجع تقلید به جای مانده که کتاب «فاجعه عاشورا» از جمله این آثار به شمار میآید؛ البته در موضوع اصولی کتاب المحکم فی الاصول الفقه از برجستهترین کتابهای اصولی و مصباح المنهاج از بهترین کتابهای فقهی ایشان است.
وی افزود: «فاجعه عاشورا» در حقیقت ترجمه کتاب «فاجعه الطف» است. باتوجه به اینکه آیتالله حکیم در سال 1371 هجری شمسی با انتشار رساله عملیه، مرجعیت خود را علنی کرد، یکی از امتیازات کتاب این است که نویسنده در زمان مرجعیت خود اقدام به نوشتن و انتشار آن کتاب کرده است. در بررسی اولیه کتاب به برخی از موضوعات برخورد کردم که به نظر میرسید، اگر نویسنده به آن اهمیت بیشتری میدادند، بر غنای کتاب می افزود، از جمله این موارد منابع تاریخی استفاده شده در کتاب است، زیرا بسیاری از منابع آن برای قرون پیشین و کهن است و در آن از منابع معاصر استفاده نشده است.
این در حالی است که اکنون نمیتوان موضوع قیام سیدالشهدا علیه السلام را کاوید، مگر آنکه به پیشینه تحقیقی غنی و پرمایهای که کتاب تحلیلی آیتالله صالحی نجفآبادی با عنوان شهید جاوید آن را در پایان قرن پیشین هجری قمری به وجود آورد، رجوع نشده است.
این پژوهشگر حوزوی گفت: جا دارد ترجمه کتاب جداگانه نقد شود و نیز به طرز چاپ کتاب از صفحهآرایی گرفته تا جلد گالینگور آن میتوان خرده گرفت؛ زیرا اسراف در مصرف کاغذ است و نیز قیمت کتاب را بسیار میافزاید؛ چنانکه خرید آن خارج از وسع بسیاری از مخاطبان کتاب است.
هجری با اشاره به نقل قولی از یکی از بزرگان خاطرنشان کرد: اگر کسی به مراجع تقلید توهین کند، ارتباطش با حضرت حجت قطع میشود، در این اندیشه بودم که ممکن است با این گونه نقدها به ساحت مرجعی اهانت شود، چون فاصله نقد و توهین بسیار باریک است، به همین منظور اعلام میدارم که اگر در نقد این کتاب مطلبی بیان میکنم، تنها به این دلیل است که نکتهای از کتاب را بیان کرده باشم، وگرنه بدنبال اهانت صاحب کتاب و خود کتاب نیستیم.بنده این کتاب را نقد نمیکنم، بلکه باتوجه به جایگاه علمی نویسنده در مقام مرجعیت، برخی توقعات خودم را بیان خواهم کرد. توقع داشتیم ایشان به علت اشرافی که به مباحث اصولی و فقهی دارند، کتاب را با نگاه فقاهت خود در زمینه واقعه عاشورا مینوشتند؛ زیرا مسائل و موضوعات فقهی در مسئله عاشورا وجود دارد که ایشان می توانست این مسائل را به صورت علمی و دقیق بیان و به طرح آن بپردازد؛ اما این نگاه در این کتاب دیده نمیشود. انتظار داشتیم وقتی موضوعاتی در این کتاب مطرح میشود، به حادثه عاشورا از قدرت اجتهاد فقهی و روشهای اصولی استفاده شود.
وی با بیان اینکه در فصل اول این کتاب، سه نقل از ابن عباس آورده شده که اگر کسی این سه نقل را مشاهده کند، اختلاف را به وضوح خواهد دید، یادآور شد: انتظار میرفت آیت الله حکیم با توجه به جایگاه علمیشان با روش فقاهتی این اخبار را کنار هم بگذارد و اختلاف آنها را بررسی کند؛ همانگونه که درباره اخبار فقهی چنین میکنند. سئوالات اساسی در خصوص ماجرای عاشورا وجود دارد که باید درباره آن به صورت فقهی پاسخ داد. تک تک اقوال و افعال سیدالشهدا را باید در واقعه عاشورا بررسی کنیم؛ البته به قطعیت نمیرسیم؛ ولی باید از نظر فقهی و اصولی کندوکاو کرد. ایشان قائل به غیبی بودن واقعه عاشورا هستند و مسئله عاشورا را تعبدی و غیبی میدانند که پذیرفتنی نیست و گویا به این علت روش فقاهت در تدوین کتاب کنار گذاشته شده است. از این دست سؤالات برای نمونه، تعبیر «لیس علیکم منی ذمام» است که امام مانند آن را در ماجرای عاشورا برابر اخبار تاریخی چندباری بیان کردهاند. پرسش اینجاست که آیا این جملهی امام تکلیف شرعی را از آنان رفع میکند و آنان دیگر تکلیف شرعی ندارند؟ یا این عباس و ابن حنفیه به جای همراهی امام خیرخواهانه امام را بازمیدارند؛ ولی امام امر و نهیی به آنها ندارد. آیا آنان دربارهی همراهی امام هیچ تکلیفی نداشتهاند؟
هجری در ادامه گفت: یکی از برجستگیها این کتاب اشاره به مباحث روز و پاسخ به برخی شبهات در حوزه عزاداری است. آیتالله حکیم قائل به این است که نباید در عزاداری قیود بگذاریم و مدام در مراسم عزاداری و هیأتها دخالت کنیم و گویی این سخنان ناظر به حکومتها است بلکه ایشان معتقدند که طبایع گوناگون است و هر کس برابر طبع خود عزاداری میکند و تنها قید عزاداری احکام شریعت است. شایسته بود نویسنده درباره فقه عزاداری کتابی مستقل مینگاشتند؛ همانگونه که در خصوص سایر موضوعات فقهی ورود کردهاند، باید در این زمینه هم وارد میشدند. امروز ضرورت دارد برای تبیین هر چه بیشتر موضوعات عزاداری و عاشورا، درس خارج فقه عزاداری و هیأت راهاندازی شود و با روش فقهی این موضوع مورد بحث و بررسی قرار گیرد تا راهنمای هیئات عزاداری باشد؛ بنابراین جمعآوری نظام سئولات عزاداری برای برگزاری درس خارج ضروری است. برخی موضوعات بسیار مهم مانند ضرورت استقلال حوزههای علمیه و کیفیت تأمین مالی آنها در کتاب آمده که در بادی امر ارتباطی با موضوع اصلی کتاب ندارد؛ اما به نظر میرسد مرحوم حکیم آرای خود را درباره آنها در این کتاب کوشیدهاند که بگنجانند.
سعید طاووسی عضو هیأت علمی دانشگاه در این جلسه گفت: کتاب فاجعه عاشورا در ششم محرم 1428 هجری قمری برابر با ششم بهمن ماه 1385 هجری شمسی منتشر شده است که ترجمه آن در سال 1395 به زبان فارسی انجام شد. البته نویسنده این کتاب را در زمان مرجعیت خود تدوین کرده است که کار ارزشمندی به شمار میآید. آیتالله حکیم به موضوع عاشورا و عزاداری و زیارت اربعین اهتمام ویژهای داشتند که انتشار کتاب فاجعه عاشورا از همین باب شناخته میشود. البته کتاب من وحی الطف از آثار دیگر ایشان در مباحث عاشورا است که در این کتاب به دفاع از عزاداری و عاشورا میپردازد.
وی افزود: عنوان کتاب فاجعه عاشورا بنابر توضیح مولف، تاکید بر فاجعه و مصیب بودن عاشورا و ابعاد تلخ آن است. این نوع نگاه در این کتاب با نوع نگاه شهید مطهری که در کتاب حماسه حسینی داشته، نگاه متفاوتی است؛ البته به همه آثاری که شهید مطهری برای واقعه عاشور قائل هستند، این مرجع تقلید نیز در کتاب خود به آن قائل هستند؛ اما تاکید بر مصیبت و عزاداری دارند، اگر چه به صورت مستقیم به کتاب حماسه حسینی و شهید جاوید اشاره نکرده است، اما به صورت تلویی برخی مباحث عاشورا را ذکر کردهاند.
طاوسی، یکی از نقدهای این کتاب را نبود نمایه دانست که اگر ناشر این موضوع را مورد توجه قرار میدادند، بر غنای کتاب میافزود و در ادامه یادآور شد: آنچه من از این کتاب برداشت کردم این است که ایشان دلیل قیام عاشورا را تکلیف خاص حضرت دانسته تا اینکه ما از عاشورا بخواهیم اسوه بگیریم. کل کتاب را بر همین مبنا پیش رفتهاند. انتظار میرفت نویسنده به نظرات علمای اهلسنت به طور کامل اشاره میکرد.
تنها در بخشی از کتاب در مقام دفاع نظریه قیام عاشورا، شهادت آن حضرت را پیروزی ایشان میداند؛ البته این تقریر به نگاه مرحوم سیدبن طاوس نزدیک است. نویسنده در کتاب خود دستاوردهای سیاسی و اجتماعی بر قیام عاشورا قائل شده است. در این کتاب به بخش نظریات شهادت حضرت سیدالشهدا علیه السلام اشاره نشده است یا برخی نظریات را به صورت ناقص بیان کردهاند؛ و پاسخ کاملی به آنها نداده است، به گونهای که در ماجرای خبر شهادت مسلم بن عقیل و دلیل ادامه واقعه عاشورا و به شهادت رسیدن حضرت سیدالشهدا علیه السلام اشاره نشده که چرا با شهادت مسلم، حضرت به کار خود ادامه میدهد، این در حالی است که ما باید جزء به جزء حرکت قیام عاشورا را به صورت عقلی بررسی کنیم.
نظر شما