تقوای ظاهری مقدمه تقوای باطنی و قلبی است

اگر انسان مؤمن خود را مقید سازد وتطهیراتی که از نجاسات ظاهری حاصل می‌شود، را باقصد قربت وبا توجه به این‌که امر الهی است، انجام دهد، همین مقدمه‌ای می‌شود تاانسان به باطن خود نیز توجه کند و آن را پاک کند. لذا تقوای ظاهری، مقدمه‌ای برای تقوای باطنی است.


به گزارش خبرگزاری شبستان، بیست و دومین جلسه درس اخلاقِ آیت الله کمیلی پیرامون شرح کتاب گرانقدر آداب نماز امام خمینی روز یک‌شنبه مورخ ۱۴۰۱/۴/۱۲ با حضور شاگردان و علاقمندان به معارف الهی در مسجد سلماسی قم برگزار شد.
آیت‌الله کمیلی در شرح و توضیح فصل هفتم با موضوع «پاره‌ای از آداب باطنیّه ازاله نجاست و تطهیر از اخباث» به تفاوت بین حدث اکبر و حدث اصغر اشاره فرمود و گفت: قذارات به دو نوع «ظاهری» و «باطنی و معنوی» تقسیم‌بندی می‌شود. اهل سیر و سلوک بلکه بر عامه مردم لازم است تا نسبت به رفع آن اقدام نماید. این مسئله هم وجوب شرعی و در بعضی موارد استحباب دارد. سالک ‌الی ‌الله دائم الطهاره و دائم الوضو است. در صورت باطل شدن وضو، سریع یک وضوی دیگر می‌گیرد. همیشه در حال وضو است و گفته شده: «الوضوء نور علی نور».



آیت الله کمیلی با تصریح کلام امام راحل «ره» مبنی بر این‌که «شیطان مجاور عالم قدس و در سلک کروبیین به شمار می‌رفت» افزود: ابلیس، رئیس شیاطین و ملائکه بود. قریب به سیصد سال بر کروبیین از ملائکه ریاست داشت. اما در اثر عجب، کبر و خودپسندی از درگاه الهی مطرود شد.

این استاد اخلاق و عرفان در باب عجب گفت: عجب مسئله عجیبی است و همه‌جا به همراه انسان است. اگر فردی که در مراتب پایانی و مقامات معنوی راه سیر و سلوک است لحظه‌ای دچار غفلت شود ممکن است دچار عجب شود و بگوید: من هم کسی هستم و یک دفعه هرچه را بدست آورده از دست بدهد. باید به مسئله عجب و تکبر خیلی توجه کرد. به همین خاطر حضرت امام می‌فرماید که شیطان دست از سر ما بر نمی‌دارد.
وی گفت: در ادامه امام راحل می‌فرماید: «آخر‏‎ ‎‏الأمر به واسطۀ ملکات خبیثه از مقام مقرّبین درگاه تبعیدش و به ندای: ‏‏فاَخْرُجْ‏‎ ‎‏مِنْها فَاِنَّکَ رَجیم‏ مرجومش نمودند». یعنی به‌واسطه داشتن ملکات خبیثه از بهشت و مقام مقربین تبعید می‌شود و به او گفته می‌شود که تو رجیم و مطرود هستی.



آیت الله کمیلی خراسانی افزود: افرادی که استاد اخلاق و عرفان می‌گیرند باید مراقب باشند تا یک وقت فعلی از آن‌ها سر نزند که از جانب استاد مطرود شوند. ممکن است یک شاگردی به استادش خیلی نزدیک باشد اما بتدریج مسائلی پیش بیاید که طرد شود. در بین اساتید اخلاق و حتی استاد ما مرحوم سید هاشم حداد «ره» نیز این مسئله اتفاق افتاده بود. لذا انسان باید خیلی از خودش مراقبت کند تا یک وقت خدای ناکرده این ملکاتِ خبیثۀ شیطانیه در او تأثیر نکند.

استاد کمیلی درباره عجب شیطان فرمود: شیطان یک مقایسه کرد. لذا گفته می‌شود قیاس از شیطان است. شیطان، قیاس مع الفارق نمود و گفت: «انا خیر منه»؛ یعنی من از آتش و آدم از گل خلق شده است. گل، زیر پا است و بر روی آن راه می‌روند. گِل، روشنایی ندارد اما وقتی آتشی در جای خیلی تاریک روشن می‌شود یک دفعه کل فضا روشن می‌شود. شیطان گفت: من از روشنایی آتش هستم اما آدم از خاک تیره است و لذا این برتری دارد. شیطان فکر نکرد این، امر خداست. در امر الهی نباید گفت من این‌طور و آن‌طور هستم. نباید تعلل و تفحص کرد بلکه باید امر الهی را به هر صورتی که هست اجرا کرد. «امر» از مقام اعلای الهی صادر می‌شود و واجب است که آن را اجرا کنیم. یک عده به دنبال فلسفۀ احکام الهی هستند و آن را می‌خواهند با علم روز مطابقت دهند. آخر چرا؟ خداوند خلق کرده و بعضی از مصالح و مفاسد را بیان کرده است اما بسیاری را هم نگفته است. بنده خدا فقط باید اطاعت کند.
این فقیه عارف به بخش دیگری از کلام امام راحل اشاره کرد و گفت: «و تا تطهیر از ارجاس خبیثه‏‎ ‎‏حاصل نیاید، تطهیر از احداث ممکن نشود، زیرا که تطهیرِ ظاهر مقدّمۀ تطهیر‏‎ ‎‏باطن است»؛ یعنی حضرت امام نواقض وضو و نواقض اغسال، را به هم مرتبط می‌داند. اگر انسان مؤمن خود را مقید سازد و تطهیراتی که از نجاسات ظاهری حاصل می‌شود، را با قصد قربت و با توجه به این‌که امر الهی است، انجام دهد، همین مقدمه‌ای می‌شود تا انسان به باطن خود نیز توجه کند و آن را پاک کند. لذا تقوای ظاهری، مقدمه‌ای برای تقوای باطنی و قلبی است.



آیت الله کمیلی در شرح این کلام امام راحل که «بین سالک مجذوب و مجذوب سالک فرق است» گفت: افراد مؤمن و باتقوایی که با خود کار می‌کنند به این فارق توجه کنند. سالک یک زمان از عنایات الهی، جذبه‌های معنوی و نفحاتی برخوردار می‌شود. در حدیثی از پیامبر گرامی اسلام «ص» آمده است: «إنّ لِرَبِّكُم في أيّامِ دَهرِكُم نَفَحاتٍ، فَتَعَرَّضُوا لَهُ»؛ یعنی سالک در معرض عنایات غیبی و نفحات الهی قرار می‌گیرد و این جذبه‌ها او را می‌کشاند و در این راه به او کمک می‌دهد. به این سالک مجذوب گفته می‌شود. یعنی سالک از طریق جذبه، راه سلوک را پیدا می‌کند. البته در بین اهل سلوک چنین مسئله‌ای اتفاق می‌افتد اما بسیار نادر است. اما اگر خدا بخواهد، نظر می‌کند. خداوند در سوره مبارکه انبیاء می‌فرماید: « لا يُسْئَلُ عَمَّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُونَ». نمی‌توان به خدا گفت چرا به فلانی دادی و به من ندادی؟! خدا بهتر می‌داند. پس در بین بندگان خدا یک عده، مجذوبِ معنوی خدا می‌شوند و از طریق جذبه‌ها راه را طی می‌کنند. البته یک وقت فکر نکنید اگر جذبه‌، مکاشفه، رؤیای صادقه، انوار و ذالک پیش آمد دیگر به استاد نیازی است. سید بحر العلوم در رساله‌اش فرموده که ممکن است این موارد مخاطری برای انسان داشته باشد. لذا بسیاری از افرادی که استاد نداشته‌اند منحرف شده‌اند.


آیت‌الله کمیلی در تعریف سالک مجذوب گفت: سالک مجذوب، کسی است که استاد دارد و با انجام دستورات، اربعینیات، اذکار و اوراد طی طریق می‌کند و تا به آن‌جا پیش می‌رود که یک دفعه جذبه‌ها و نفحاتی برای او در این مسیر پیدا می‌شود. این هم خوب است. البته عده‌ای سالک مجذوب را بر مجذوب سالک ترجیح می‌دهند. وقتی سالک با استاد و دستورات پیش می‌رود و سپس جذبه‌هایی را در مسیر می‌بیند، پختگی‌اش بیش‌تر است. چون به مجاهده و مخالفت نفس می‌پردازد پخته‌تر می‌شود؛ توجه‌اش بیش‌تر می‌شود؛ و فراز و فرود راه را بهتر متوجه می‌شود. اما سالکی که از ابتدا با جذبه‌ها مواجه می‌شود خیلی متوجه فراز و فرود راه نمی‌شود. این سالکان نیز به استاد و راهنما نیاز دارند تا بتوانند بین مکاشفات رحمانی و مکاشفات نفسانی و شیطانی تفاوت بگذارند.


سپس امام راحل در قسمت دیگری از کتاب آداب نماز می‌فرماید: «بعضی از آن طایفه را عقیده بر آن است که علم و‏‎ ‎‏عمل ظاهری قالبی حشو (زائد و اضافی) است و برای جهّال و عوام است». مقصود امام از آن طایفه، صوفیه و متصوفه است که به دو دسته تقسیم‌بندی می‌شوند. گروهی از این افراد ملتزم به شریعت هستند. ممکن است به خانقاه نیز وارد شوند اما تا پایان راه سیر و سلوک، نماز می‌خوانند؛ روزه می‌گیرند و به برنامه‌هایی که در شریعت مقدس اسلام آمده است ملتزم هستند. دسته دوم تا وقتی به شریعت التزام دارند که بتوانند نفس و قلب خود را طاهر و پاک کنند. اما وقتی به مراتب بالا می‌رسند دیگر به شریعت پای‌بند نیستند. از منظر آن‌ها وجوب شریعت تا وقتی است که انسان خود را به خدا نزدیک کند و وقتی به خدا رسید دیگر به شریعت نیازی ندارد.

سپس امام راحل «ره» می‌فرماید: «و امّا کسانی که‏‎ ‎‏اهل سرّ و حقیقتند و اصحاب قلوبند و ارباب سابقۀ حسنی هستند احتیاج به‏‎ ‎‏این اعمال ندارند. و اعمال قالبیّه برای حصول حقایق قلبیّه و وصول به مقصد‏‎ ‎‏است». اعمال قالبیه اعمالی مانند نماز است که با قالب بدن و با هدف رسیدن به حقیقت انجام می‌شود و از منظر صوفیه با وصول به حقیقت دیگر به اعمال قالبیه نیاز نیست. حال آن‌که انبیاء و ائمه «علیهم‌السلام» به شریعت ملتزم بودند. حضرت علی «علیه‌السلام» هر شب هزار رکعت نماز می‌خواندند. نماز جلوۀ الهی است مگر می‌شود از این مناجات‌ها و تعبدات غافل شد و گفت: من همیشه در حال نماز هستم و چه لزومی دارد که مدام در حال رکوع و سجود باشم؟! این مطلب اشتباه است. انسان به هر مرتبه‌ای که می‌رسد باید تا وقتی در این دنیا است به قوانین و دستورات الهی عمل کند. اما تمام تکالیف، تعبدات و دستورات در بهشت خدا از انسان ساقط می‌شود. آن‌هایی که در دنیا اهل ذکر بودند در بهشت خدا نیز ذکر دارند.

در ادامه آیت الله کمیلی به معرفی کتاب مصباح الشریعه پرداخت. این کتاب منسوب به حضرت امام جعفر صادق «علیه السلام» است که شامل صد باب با موضوعات مختلف عرفانی، اخلاقی، عبادی و اجتماعی است. کتاب مصباح الشریعه در گذشته در جلسات متعدد برای شاگردان شرح و توضیح داده شد و تمام این درس‌گفتارهای صوتی به صورت رایگان از طریق سایت منتسب به معظم له منتشر و در اختیار علاقه‌مندان به مباحث معرفتی قرار گرفته است. جلد اول شرح عرفانی کتاب مصباح الشریعه با عنوان «عرفان اهل بیتی» نیز به فضل الهی چاپ و در بازار کتاب موجود است. ان‌شاءالله جلدهای دوم و سوم این کتاب نیز به زودی روانه بازار نشر خواهد شد.

در پایان جلسه آیت‌الله کمیلی به دهه اول ماه ذی‌الحجه و مناسبت‌های عید قربان و عید عرفه اشاره فرمود. وی خاطرنشان کرد: بین نماز مغرب و عشا دو رکعت نماز وارد شده است که با خواندن آن در ثواب حجاج شریک می‌شوید. ان‌شاءالله بتوان از این ایام الله و از فیوضات این شب‌ها و روزها بهره‌مند شد.

 


 

کد خبر 1192966

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha