به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، سیزدهمین نشست از سلسله نشست های تکیه کتاب با عنوان صدای زنانه در سفرنامه های پیاده روی اربعین در آستانه اربعین حسینی امروز دوشنبه 21 شهریور در سالن سرای اهل قلم موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران با حضور فائضه غفار حدادی، نویسنده و محدثه قاسم پور، نویسنده برگزار شد.
فائضه غفار حدادی در این نشست گفت: سالی که قرار شد به پیاده روی اربعین بروم پای پسرم شکست و نتوانستم بروم. یک مدت زمانی گذشت تا اینکه بالاخره در سال 1397 برای اولین بار به پیاده روی اربعین رفتم.
این نویسنده در مورد سفر خود به خارج از کشور اظهار داشت: در شهر لوزان جای امام حسین (ع) را حس کردم. وقتی وارد لوزان شدم، اوایل محرم بود. تصورات زیادی از اروپایی ها داشتم اما با گذشت زمان دیدم چقدر شبیه ما هستند، انسانیت آنها شبیه ما بود. روز تاسوعا شد، من در خانه بودم و همسرم به دانشگاه رفته بود، از پنجره به بیرون نگاه کردم، دیدم مردم زندگی عادی دارند، دیدم چقدر فرق دارم با کسی که امام حسین (ع) را نمی شناسد و چقدر فقیرند آنهایی که کشتی نجاتی به اسم امام حسین (ع) ندارند و من در آن روز حس و حال عجیبی داشتم.
وی تصریح کرد: من یک مواجهه ای با یک خانم عراقی در مرکز زنان داشتم. ما ایرانی ها به افراد غریبه سلام نمی کنیم. ایشان وارد شد و سلام گفت. به من گفت شیعه هستی، گفتم بله. از روی پوشش من حدس زده بود که شیعه هستم، مرا بغل کرد، اشک در چشمانم جمع شد، از دیدنم بسیار خوشحال بود و می گفت اگر پول لازم داری به من بگو و به خانه مان بیا. این احساس در من ایجاد شد که ما اصلا قدر شیعه بودن مان را نمی دانیم.
غفار حدادی با اشاره به عظمت اربعین عنوان کرد: در اربعین همه افراد از کشورهای مختلف دور هم جمع می شوند، آنها یک هدف مشترک دارند. انگار همه آشنایانی هستند که پراکنده شده اند و اربعین آنها را حول محور امام حسین (ع) جمع می کند.
وی در مورد سفرنامه هایی که بانوان می نویسند، خاطرنشان کرد: هر سفرنامه ای اگر بخواهد روایت شود، ناگزیر نگاه و احساس نویسنده در آن منعکس می شود. نویسنده باید از احساس خود و نسبت خود با آن زمان و مکان صحبت کند و باید آن سفرنامه ها را شخصی کرده باشد؛ به عنوان مثال وقتی من یک مادرم و بچه هایم را تنها می گذارم و به پیاده روی اربعین می روم اصلا نمی توانم این دغدغه را از نوشتارم جدا کنم. وقتی در سفر می بینم از موکبی صدای گریه بچه ای می آید به سمت او می دوم که آرامش اش کنم و یاد بچه های خود می افتم. اگر نویسنده زن باشد احساسات زنانه ناگزیر در متن می آید. توصیه می کنم کسانی که به خصوص با خانواده به پیاده روی اربعین می روند، سفرنامه بنویسند.
این نویسنده با اشاره به خاطره ای از سفر خود به کربلا یادآور شد: ما در موکبی بودیم و از سرما خواب مان نمی برد. ساعت 4 صبح خانمی خسته به موکب ما آمد و خوابید. نیم ساعت بعد اذان شد و همه برای نماز بلند شدند. این خانم با غرغر بیدار شد. یکی از خانم ها برایش چای آورد و او گفت من نمی خواستم به این سفر بیایم، بسیار سفر سختی است اما همسرم اصرار کرد. خانمی گفت من هم دقیقا در سفر اول همین حرف را زدم و همین حس را داشتم اما امسال پنجمین بار است که با ذوق و شوق به پیاده روی اربعین می آیم.
نویسنده کتاب هایی همچون یک محسن عزیز، به من دست نزن و سر بر خاک دهکده اظهار داشت: در موکبی دو خانم بودند که همسران خود را در جنگ ایران و عراق از دست داده بودند. یکی از خانم ها ایرانی و دیگری عراقی بود و از درد مشترک خود می گفتند. هیچ یک از آنها دوباره ازدواج نکرده بود. آنها از بچه هایشان می گفتند و هر دو از صدام شاکی بودند. یک خانم خرمشهری مترجم آنها بود. این گفت و گوهای زنانه را شاید دو مردی که در جنگ بودند، نتوانند داشته باشند. زبان بین المللی زنان زبان عشق است.
وی با بیان اینکه در یکی از سفرهایم به پیاده روی اربعین بچه هایم را به شهدا سپردم، گفت: سال 97 که به کربلا رفتم به شهدایی که برایشان کتاب نوشته بودم، گفتم شما را هم با خود به این سفر می برم. در سال 1400 که می خواستم به پیاده روی اربعین بروم، کسی پیش بچه هایم نبود. به یکی از شهدایی که برایش کتاب می نوشتم، گفتم امسال شما را با خود به سفر نمی روم؛ اینجا پیش بچه هایم باش و از آنها مراقبت کن. قبل از سفر خواهرم زنگ زد که کاری پیش آمده و مجبورم بیایم به خانه ات در تهران. آنجا بود که تکانی خوردم و گفتم گویی شهید محسن می خواهد که به سفر کربلا بیاید و شما را فرستاده که مراقب بچه هایم باشی. در واقع من دغدغه های مادری را در سفرهای خود به پیاده روی اربعین داشتم.
غفار حدادی در مورد حضور بچه ها در پیاده روی اربعین تصریح کرد: امام حسین (ع) با بچه هایشان سختی کشیدند و به کربلا رسیدند. در واقع بردن بچه ها به پیاده روی اربعین می تواند هم نوعی همدردی با کاروان امام حسین (ع) باشد و هم به نوعی بهره مندی بچه ها از آن زمان و مکان باشد. زمان و مکان پیاده روی اربعین بسیار متفاوت است. اگر در زمانی به جز اربعین انسان در آن مسیر پیاده روی کند، آن حس و حال را تجربه نمی کند. حس و حال پیاده روی اربعین منحصر به فرد است و انگار در آن زمان و مکان انوار ویژه الهی از آسمان می بارد.
نظر شما