به گزارش خبرگزاری شبستان؛ نشست «بازنمایی نقش زن در مصائب محرم» با حضور دکتر مرضیه حاجیپور ساردویی، دبیر اجرایی کمیته مطالعات زنان و مدیر نشست، دکتر عباسعلی رهبر، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، دکتر لاله افتخاری، نماینده سابق مجلس و دبیرکل اتحادیه جهانی زنان مسلمان، دکتر سیمین حاجیپور ساردویی، دبیر علمی کمیته مطالعات زنان، سرکار خانم سعیده باقریفرد، رئیس اداره ارتباطات فرهنگی بینالمللی زنان و سرکار خانم ام فروه نقوی، مسئول مؤسسه لبیک یازهرا (س) لندن و فعال رسانهای از کشور انگلستان از سوی کمیته مطالعات زنان انجمن علوم سیاسی ایران و با مشارکت سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در سالن اندیشگاه کتابخانه ملی برگزار شد.
اهمیت این آیین که در دو بخش ایرانی و خارجی برگزار شد، این بود که بانوان و آقایان با حضور به عنوان مخاطب و با سخنرانی در قالب سخنران این نشست علمی ـ مذهبی نشان دادند که حضرت زینب (س) و الگوسازی و فرهنگسازی از این الگوی برجسته برای حضور زن امروز در عرصه عمومی و خصوصی در باور آنها جایگاه ویژهای دارد. به باور آنها، الگوی حضرت زینب (س) و مادر گرامی ایشان، حضرت فاطمه زهرا (س) نه تنها به عنوان مانع در برابر ورود زنان در عرصههای مختلف اجتماع عمل نمیکنند، بلکه خواهان حضور بیشتر و فعالتر زن مسلمان شیعی هستند. شخصیت شجاع حضرت زینب (س)، رهبری و هدایت خاندان بنیهاشم در بحران اسارت و راوی بودن ایشان از روایت کربلا و افشای فساد یزید و یزیدیان فصل خطاب مشترک تمام سخنرانان به بیان متفاوت بود.
دکتر مرضیه حاجیپور ساردویی: استفاده از تکنیکهای مختلف رسانهای پیش از وقوع حادثه کربلا، نقش مهمی در وقوع آن ایفا کرد
دکتر مرضیه حاجیپور، دبیر اجرایی کمیته مطالعات زنان بحث خود را با طرح پرسشی آغاز کرد و گفت: پرسش اساسی این است که حضرت زینب که او را با خطابه بسیار مشهورشان میشناسیم، چگونه توانستند در عصر بیرسانه، صدای قدرتمندی شوند که حتی تاکنون خواندن و تعمق در خطابههای فصیح و بلیغ ایشان موجب شگفتی، پرسش و حتی اشک ریختن بر این واقعه شود؟
سال ۶۱ هجری قمری، امام حسین(ع) و یارانشان در کربلا به شهادت میرسند. دورانی که تصور بر این است که رسانه فاقد معنا بوده و هنوز اثری از تکنیکهای رسانهای وجود نداشته است، اما نگاهی به قبل، حین و بعد از این حادثه نمایانگر چیزی جز آنچه است که میپنداریم. برای وقوع چنین جنایتی، آمادهسازی افکار عمومی دارای اهمیت است. حاکمان آن دوران با تکیه بر شیوههای رسانهای همچون عملیات روانی و شایعهسازی سعی در اقناع افکار عمومی برای همراهی مردم با برنامههایشان داشتند و از همین روی مردم کوفه به یکباره، تغییر رویکرد داده، از همراهی با امام (ع) منصرف میشوند. آنها که خود حسین بن علی (ع) را دعوت کرده بودند، تحت تأثیر القائات آن زمان، رفتاری مغایر با آنچه تعهد کرده بودند، اتخاذ کردند.
وی ادامه داد: عملیات روانی گسترده دستگاه حاکم و القای دروغ در پوشش واقعیت، افکار عمومی آن دوران را برای همراهی در جنگ علیه خاندان رسالت، اقناع و متقاعد کرد. پنهانسازی بخشی از واقعیت و استفاده از تکنیک دروغ بزرگ توسط دستگاه حاکم، باعث شد تا بعد از حادثه عاشورا بسیاری ندانند آن کسی که یزید و ابن زیاد از او به عنوان خارجی یاد کردند و به قتل رساندند، نوه رسول خدا (ص) بوده است. آنها با تکنیک برچسبزنی و عنوانسازی مردم را متقاعد کردند علیه کسی وارد جنگ شوند که در برابر حکومت خروج کرده است و «قیام علیه ظلم» را به «خروج علیه خلیفه» تغییر عنوان دادند. بنابراین، استفاده از تکنیکهای مختلف رسانهای پیش از وقوع حادثه کربلا، نقش مهمی در وقوع آن ایفا کرد.
دکتر مرضیه حاجیپور ساردویی: حضرت زينب(س)، رسانهاي قدرتمند در عصر بيرسانه
دکتر حاجیپور گفت: حین حادثه عاشورا تک تک رفتارهای امام حسین(ع) و یارانشان کارکرد رسانهای خاص خود را داشته است. از نماز ظهر عاشورا در میان جنگ تا توبه حر و رفتار ابوالفضل العباس و …. همگی حاوی پیام رسانهای به مخاطب است.
وی با اشاره به نقش رسانهای حضرت زینب(س) پس از واقعه عاشورا گفت: اما نکته مهم رفتار و نقش رسانهای حضرت زینب کبری (س) پس از عاشورا است. نقش رسانهای ایشان در این مقطع تاریخی بر کسی پوشیده نیست. او است که پیام عاشورا را در محیطی که دستگاه حاکم با القای دروغ و انگارهسازیهای مختلف علیه امام حسین(ع) وارد عمل شده است، به گوش افکار عمومی میرساند و با خطبههای تاریخی خود و رفتار توأم با صبر و وقار به گوش دنیا میرساند آنچه به آنها گفته شده دروغ بوده و آن کس که در دشت کربلا به شهادت رسیده، امام حسین (ع) بوده و آنجا است که مردم متوجه میشوند چه روی داده و آن کس که علیهاش وارد جنگ شدند، نوه رسول گرامی اسلام بوده است.
وی ادامه داد: زینب کبری (س) با افشاگری خود انگارهسازی و دستکاری واقعیت توسط دستگاه حاکم را ناکارآمد میکند. حضرت زینب (س) توانست تمام عمق فاجعه دشت کربلا را به گوش همگان برساند.
دکتر حاجیپور خاطرنشان کرد: بانوی گرامی کربلا پس از حادثه، با ایفای نقش رسانهای خود امکان هرگونه دستکاری یا رمزگشایی اشتباه را از مخاطب سلب و او را با حجمی از اطلاعات مواجه میکند تا چرایی و اهداف قیام حضرت اباعبدالله در برابر ظلم را برای همیشه تاریخ زنده نگه دارد که اگر ایشان و خطبههایشان نبودند، دروغپردازی دستگاه، جور حادثه را به گونهای دیگر پیش میبرد. این نقشآفرینی رسانهای قدرتمند ایشان بود که توانست افکار عمومی را آگاه و تمام فضاسازیهای شکل گرفته را بیاثر کند. آنچه به عنوان کارکرد رسانهای آن دوران توسط حاکمیت صورت گرفته بود، سرکوب افکار از طریق حذف حقایق بود. آنها گاه بخشی از حقیقت را حذف و گاه بخشی غیرواقعی به آن اضافه میکردند و دست به تخریب میزدند. آنها با برچسب زدن (خروج علیه خلیفه) به ایجاد حوزه معنایی منفی برای سرکوب موضوع و فرد مورد نظر، میپرداختند. زینب (س) در عصر تحریف و دروغ و نیرنگ، توانست با ایفای نقش دقیق و به هنگام خود پیام واقعی کربلا و آنچه رخ داده بود را به گوش افکار عمومی برساند و تمام تکنیکهای رسانهای حاکمان دورانشان را خنثی و پیام واقعی کربلا را برای همیشه در تاریخ زنده نگه دارند.
نگاه فراجنسیتی نسبت به تحول و تغییر و انقلاب اجتماعی در دوران عاشورا عینیت بیشتری پیدا میکند
دکتر عباسعلی رهبر با اشاره به جایگاه و منزلت زن در آنچه که در امر عاشورا اتفاق افتاد، گفت: کلمه امر که استفاده میکنیم، بنابر نگاه شناختی و نگاههایی که در بحثهای علوم شناختی مورد توجه قرار ميدهیم، به معنای فضای جامعی است که زبان به عنوان Language و نه به عنوان Speech، فهم خود را و شرایط مناسب را برای ایدهپردازی فراهم میکند و این ایدهپردازی با نگاه شناختی دارای یک منبع مناسب برای معنابخشی است. از این جهت بحث امر عاشورا از صدر اسلام این موضوع مورد توجه قرار میگیرد تا به نقطهای میرسد که در نکات اولیه هست، در روز دهم محرم و بعد شروع به تکمیل و استکمال میشود تا جریانی که حضرت زینب (س) و حضرت امام سجاد (ع) بعد از عاشورا رقم میزنند. این نقطه و شروع زبانی و تداوم امر عاشورا تا منصه ظهور، در واقع، ظهور حضرت حجت (عج) ادامه دارد.
وی ادامه داد: با وجود اینکه ما دارای یک امام حاضر هستیم نه یک امام غایب. امامی که الان داریم صحبت میکنیم، در حیطه امر عاشورا مورد توجه قرار میگیرد؛ امامی است که حاضر است. هر چند تاریخچه عاشورا، قبل از بعثت نبوی هم در فضاهای انسانی وجود داشته است. اما در ظاهر در یک منصهای در تقابل عینی، نه ذهنی، بین حق و باطل، بین انسان به عنوان حیوان ناطق و انسان به عنوان حی متأله قرار میگیرد. در این دو گونه، دائم بشر در حال تکاپو و مبارزه بود و در جاهایی جنسیت بر این امر غالب میشد. تا قبل از عصر نبوی، جنس مبارزه، جنس مردانه میشد. در زمان عصر نبوی و بعثت، یک اتفاق بسیار مهمی در فضای معناگرایی بشر رخ میدهد و این است که نوع نگاه به جنسیت تغییر پیدا میکند و آن ملاک و مبنا، حیات طیبهای میشود که فراتر از امر جنسیت است و با تقسیم زن و مرد شروع نمیشود. در واقع، دیگر با جنس اول، جنس دوم شروع نمیشود. آنجا است که شخصیت و منزلت حقیقي زن تبلور پیدا میکند.
دکتر رهبر با اشاره به بحث منزلت زن پیش از عصر نبوی گفت: قبل از عصر نبوی ما بحث منزلت و شخصیت زن را در افراد و مصادیق خاصی ملاحظه میکردیم، به گونهای که آنها برای تمام ابنای بشر الگو میشوند. مثلاً در رابطه با همسر فرعون، عین نص قرآن هست که خداوند درباره این زن مثالی میزند که همسر فرعون الگویی برای انسانیت است.
وی سپس با ایجاد ارتباط میان این نگاه فراجنسیتی و عاشورا توضیح میدهد: این نوع نگرش به جنسیت و نوع نگاه فراجنسیتی نسبت به تحول و تغییر و انقلاب اجتماعی در دوران عاشورا عینیت بیشتری پیدا میکند و در امر عاشورا مشخصاً و به طور خاص خود را نشان ميدهد. این همان نقشی است که امام حاضر، امام معصوم، امام متصل به وحی دارد، همان نقش را حضرت زینب (س) بدون کم و کاست ادامه میدهند و یک سنخیتی بین امام معصوم و حضرت زینب صورت میگیرد.
دکتر رهبر گفت: به نظر من، اوج منزلت و اثرگذاری بانوان کربلا در همین فضای عاشورا و امر عاشورا قابل گفتن است. خیلی جالب است وقتی که بدنها در عصر عاشورا رها میشود و چند روزی میماند آن قبیله بنی اسدی که میخواهد این کار را انجام بدهد، مردانشان مي ترسند. از طرف زنانشان دچار توبیخ ميشوند و یک امر زنانه فراجنسیتی آنها را تشویق به دفن بدنها می کند. حتی در مقابل آن فضایی که عاطفه دختر یا همسر یزید نوع اعتراضی که صورت میگیرد، فراتر از یک نگاه جنسیتی است که باید انجام شود. لذا اعتقاد دارم، اگر بخواهیم بحث زن و نقش بانوان را در فضای امر عاشورا با یک نگاه شناختی و یک رویکرد معرفتی تبیین کنیم، یک نقش مثال زدنی و یک نقشی است که اگر امام حسین (ع) و معصوم اصیل علت محدثه برای عاشورا و احیای دین می شود، حضرت زینب و بانوانی که در کنار ایشان بودند، علت مبقیه برای احیای دين میشوند.
وی ادامه داد: لذا این همآوردی علت محدثه که شروعکننده امر عاشورا و احيا است در کنار امر مبقیه که عامل بقا و استمرار حیات نبوی است، نشان میدهد امر دین، امر احیا، امر انسانیت و ارزش انسانیت یک موضوعی است که نمیشود گفت خانمها نقش داشتند یا آقایان. نقش مهم و اصیل زن را در جامعه ظلمتزده و جامعهای که اسیر تعصبات دینی است و به عبارتی، اسیر خطاهای شناختی است، آنجا آن بانو است که میآید و با قدرت، با اقتدار و با استدلال فضا را برای ایجاد یک فهم درست و عمیق در جامعه ایجاد میکند. حتی در فضای فقه سیاسی ما هم عبارتی که «مرد از دامن زن به معراج می رود»، هر چند ممکن است ما خیلی ساده از آن بگذریم، اما واقعیتی است که نشان میدهد منبع رشد، منبع حرکت و منبع تحول در هر جامعهای در واقع زنان جامعه هستند که میتوانند فضا را برای پیشرفت و رشد ایجاد کنند.
امام حسین (ع) و یارانشان علت محدثه امر انسانی و امر دینی و علت بقا و استمرار حرکت، حضرت زینب (س) و بانوان همراه بودند
سپس دکتر رهبر گفت: این مقدمهای بود که به بحث بسیار خوب و مبنایی وارد شوم که همکاران محترم انتخاب کردند و کمتر هم به آن پرداخته شده است. همیشه به یک فضای شور حسینی در قالب یک نگاه مردانهای پرداخته شده است که از آن، شعور حسینی که در واقع فضای زنانه بتواند در آن کمک کند و نداهایی را به عنوان همافزایی این انسانیت که در آورده شکافهایی که متناسب با زن یا مرد هست را پوشش بدهد، بلکه اهمیت جدی پیدا میکند. سؤالی که اینجا مطرح میشود، این است که قبول اینکه علت محدثه و ایجادکننده احياي امر انسانی و امر دینی، امام حسین (ع) و یارانشان بودند و علت بقا و استمرار این حرکت، زنان و بانوان با روشنگری حضرت زینب (س) بودند، ناشی از چیست؟ ما در واقع این معلول را قبول داریم، اما چه عواملی و چه عاملی به طور خاص یک زن را در مقام عصمت قرار میدهد؟ البته منظور عصمت غارنشینی و عصمت زهدپروری و زهدنشینی نیست، بلکه عصمتی است که جامعه را به معصومیت سوق میدهد، عصمتی که جامعه را به رفتار و سبک زندگی معصومانه حرکت میدهد. این نقش خیلی مهمي است. یک وقت شما کارهایی انجام میدهید غير از اينکه شما خودتان دارید این فضا را برای شخص خودتان احیا میکنید، کل جامعه و فضا را نه برای یک زمان معین، مثلاً 60 هجری، برای شصتها هجری که تا ابد این اتفاق میافتد. خب، این عجیب هست. این نگاه و این فضا است که ما وارد میشویم.
وی با اشاره به اینکه میتوان عوامل متعدد و متنوعی را ذکر کرد، گفت: چرا حضرت زينب (س)، حضرت زينب شد و آیا این امکان وجود دارد که برای مردان و زنان جامعه ایران ما، برای کسانی که دغدغهای دارند که از جهالت عقلی و ضلالت اخلاقی دور شوند این دو عنصر بسیار مهم در فهم عاشورا و در فهم اربعین همین دو نکته است که «ضلالت اخلاقی» و گمراهیهایی که نظام اخلاقی برای بشر ایجاد می کند، از یک طرف و «جهلهای مقدسنما»، از طرف دیگر، جهلهایی که به ظاهر از درون دین و درون فطرت درمیآید، در حالی که با فطرت و دین منافات دارد. با این نگاه رفع ضلالت اخلاقی و جهالتی که عقلی وجود دارد، چگونه میشود در راه حضرت زینب (س) جدا از جنسیت قدم برداشت. همانگونه که ما داریم حضرت زهرا (س) به عنوان حجت برای ائمه هستند، یعنی این یک نفر در مقابل 13 نفر میآید و خود را ظهور و بروز میدهد. آنها برای همه جهان میشوند و ایشان خاص الخاص و حجت برای همه میشوند. این مقام و منزلت زن در فهم معرفت دینی و در واقع، معارف الهیاتی ما است که میتواند خودش را به خوبی نشان بدهد.
دکتر رهبر اهمیت این موضوع را در یک مثلث عقل، عرف و شرع میداند و میگوید: این مثلث میتواند زندگی ما و راههای سبک زندگی ما را شکل دهد که میزان و معیار ما و خطهای سبز و قرمز ما بر اساس عقل، عرف یا شرع است. البته عرفی که در واقع، مقبول فضای حقوقی و اجتماعی روشنگران و اندیشمندان است. این عرف مقبول در تعارض با شرع و در تعارض با عقل قرار نمیگیرد. من، هسته مرکزی را بر عقلانیت دیدم و سعی میکنم آن قوه عقلانی حضرت زینب (س) که امکان حصول آن فضا را برای ما ایجاد میکند و ما ميتوانیم در یک جایی عاقل باشیم، در یک جایی عقیل باشیم و در جای دیگر عقیله باشیم.
وی ادامه داد: با نگاه به سمت و سوی عقلانیت و نگاه عقلی به نظر میرسد که حضرت زینب الگوی بسیار مؤثر و مناسب برای دستیابی به این تغییر و تحول و همان حیات طیبهای هستند که ما دنبال آن هستیم. این حیات طیبهای که در واقع فارغ از مذکر و مؤنث است، بر اثر ایمان خالص و شفاف است؛ ایمانی که از مسیر ولایت به معنای حقیقی خود میگذرد و تا رسالت میرسد. بر مبنای این نگاه معرفتی نسبت به عقل و شرع و عرف به نظر میرسد، رسیدن به مقام عصمت زینبی، در مقامي که سه مؤلفه معرفتي در آن حاصل شده باشد، براي ما امکانپذير است. آن سه مؤلفه عبارتند از: توجیه، صدق و باور. یعنی اگر بخواهیم در مسیر تحول اجتماعی و در مسیر تحولات درونی و بیرونی قدم برداریم، نیاز به یک عنصر معرفتی داریم که این عنصر معرفتی بر مبنای صداقت و صادق بودن گزارهها، از یک طرف، و بر مبنای توجیهات، دلايل و استدلالهای منطقی و نه مسایل شخصی و ذهنی دور از منطق، از طرف دیگر، خود را نشان میدهد. نکته بسیار مهم این است که چقدر باور به این موضوع هست. باور را اینطور تعریف میکنیم که «باور که» با «باور به» تفاوت دارد. آنچه معیار و مبنای ما است و حتی حرکت انقلاب اسلامی بر آن مبنا صورت گرفت. من باور دارم که (حالا) يک گزاره «اسلام میتواند بنبستها را بشکند»، باور دارم که «تحجر جاودانه روشنفکرنما مبنای زندگی ما را تحتالشعاع قرار خواهد داد». این «باور که» با آن «باور به» کاملاً متفاوت است. جنس «باور به» امروز انقلابی هستند، فردا نیستند. فردا ممکن است يک جور ديگر باشند. اما جنس «باور که»، جنسی هست که زمین و آسمان هم کنار بروند، تمام اهل کوفه و اهل شام بر عليه امام حسين (ع) بيايند، حضرت زينب آنجا ايستاده، نه تنها ايستاده، حتي ادامه هم خواهند داد. لذا عنصر معرفتي حضرت زينب (س) و جميع بانواني که در آن مجموعه هستند، مبناي ما را شکل ميدهد که ببينيم آن عقلانيتی که در حضرت زينب (س) ممسک شده، اين امکان را براي ما ايجاد ميکند تا بتوانيم الگويي را از حضرت زينب (س) فارغ از نگاههاي جنسيتي بگیریم، کجا هست.
دکتر رهبر گفت: يکي از بندهاي بسيار مهم در نگاههاي شناختي، بحث ارزش است. ما از بحث ارزش، توليد ارزش، توزيع ارزش و هموار بودن ارزش صحبت ميکنيم، يک تعريف ساده و اوليه از ارزش به ذهن ما ورود پيدا ميکند و آن نسبت کارکرد به هزينه است. چقدر در مقابل کارکردي که قرار است ایجاد شود و نفعي که قرار است ايجاد شود، ما بايد هزينه پرداخت کنيم. اين هزينه و کارکرد هم در عالم مادي خود را نشان ميدهد و هم به طور خاص در عالم معنا. در عالم معنا، اگر معيار بر مبناي عبوديت و بندگي باشد، هيچ هزينهاي در مقابل اين کارکرد قابل قياس نيست. چون يک افق و يک نگاه ديگري هست. لذا وقتي ما از ارزش صحبت ميکنيم، به دنبال داشتن حال خوب هستيم. به دنبال داشتن يک حس خوب هستيم.
دکتر رهبر با برشمردن معیار ارزش، گفت: در اين ارزشها در کنار ارزش فرهنگي، اقتصادي و در کنار ارزشهاي اخلاقي، ارزش عقلاني مهم است. به نظر من، آنچه معيار است و آنچه که حضرت زينب (س) را در فضاي احياي امر عاشورا متعالي کرد و توانست به عنوان يک مبنا مطرح کند، «تمسک و توسل ايشان به عقلانيت» بود. اين عقلانيت، عقلانیتی خودبنياد نيست. منظور از عقلانيت، عقلانيت متعاليمحور در مقابل عقلانيت ترقيمحور است. در عقلانيت متعاليمحور، عدل و ايمان و عقل در يک مثلث قرار ميگيرند و جمع عدل و ايمان و عقل، عقلانيت تعالي محور را براي ما توصيف و توضيح ميدهد، زیرا آنچه در اتفاق امر عاشورا اتفاق ميافتد، امر صد در صد انساني است، يک امر کاملاً قابل حس است. در غالب معجزه و نمیتوان اين موضوع را ديد. در بند بند واقعه عاشورا و در فضاهاي مختلف يک امر اجتماعي و يک امر انساني را ميبينيد که در تجربه هاي ديگر بشر هم بوده اما آنچه که اين تجربه بشري و اين امر انساني و اجتماعي را جلا ميبخشد، به نظر ميرسد، عقلانيت تعاليمحور است. مبنای عقلانیت تعالیمحور در دو نکته است. یکی از آنها در سوره يوسف، آيه 108 است. عقلانيت تعاليمحور است که فضاهاي اجتماعي و تحولات اجتماعي و انقلابها و بنيادي را ايجاد ميکند، این است که میفرماید: قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ ۚ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي ۖ وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ. چند نکته در اين آيه شريفه وجود دارد. اولاً این نکته بسیار مهمی است که دعوت پيامبر خدا و آنچه خداوند امر ميکند بر مبناي صريحي است که راههاي متعدد و متنوعي را پيش ميآورد و آن مبنا براي پيامبر تعيين ميکنند. حتي ميخواهند پيروان ايشان همینگونه باشند، مبتني بر بينش، منش و رفتار عقلاني باشند. حتي مرز بين کفر و توحيد، عقلانيت تعبير ميشود. شما متناسب با يک بصيرت، بينش و منش انتخابگر بر مبناي آزادي شخصي بايد بتوانيد در راه حق قدم برداريد و انتخاب خود را انجام دهيد. نکته دوم، در سوره مُلک است. فضاهاي جهنميها می پرسند چه شد شما اينجا آمديد؟ میگویند: ما دو کار را انجام نداديم. يکي اینکه به حرف بزرگترها و کسانی که ميفهميدند و اهل رسالت و ولايت بودند، گوش نداديم. يکي هم اینکه، خودمان هم تعقل به خرج نداديم؛ يعني فقدان عنصر عقلانيت تعاليمحور است. لذا ما در جاي جاي بحثهاي مختلف در فهم عاشورا، به نظر ميرسد با سازه عقلانيت ميتوانيم حضرت زينب (س) و عزيزاني که قبل از ورود به عرصه کربلا به امام حسين (ع) اعتراض مي کنند، فهم کنیم و اولين نفری که اعتراض می کند، حضرت زينب است و می گوید ما باید حیات مان و ممات مان با امام حسین (ع) باشد. این «بودن» به معنای «با» نیست، به معنای «معیت» و «همراهی» است که در عرصه عقلانی خود را نشان میدهد. لذا به قول حضرت آیتالله جوادی آملی هم امام حسين (ع) عقيله بنيهاشم است و هم حضرت زينب عقیله بنیهاشم است. اين عقيله بودن است که جنس امام حسين را با جنس حضرت زينب در يک فضا قرار ميدهد و حتي اين قابليت را پيدا ميکند که نيابت خاص داشته باشد. در يک برههاي از عزاي عاشورا قابليت و منزلت زن انسان را متعجب ميکند. اين نوع نگاه اسلام، نه اسلام ذهني، اسلام که در عمل، در فضاي عاشورا، در فضاي کُشت و کشتار و در فضاي دفاع و جهاد خود را نشان ميدهد و ارزشگذاري زن و منزلت زن و تحولي که زن نه تنها در مقام انتقال اطلاعات است، بلکه نيابت خاص پيدا ميکند. حتي به گونهاي این عقيله بنيهاشم و عقلانيت حضرت زينب (س) حرکت ميکند که در چهار مرحله امام زمان خود را نجات ميدهد. خب، با اين نگاه و حرکت و با زبان شناختي فضایی را ايجاد ميکند و در آن دادگاه صوري که عبیدالله بن زیاد و يزيد برگزار ميکنند، با زبان استدلالمحور، با زبان قراني و منطق زبانشناسي خودشان، اين شلاق و جراحتي را که بر اهل بيت وارد شده، به يک فرصت مؤثر و مناسب تبديل ميکنند و اين فرصت مؤثر و مناسب را در رسواگري انجام ميدهند؛ این همان بحثي است که مقام معظم رهبري تعبير به تبيين ميکنند، «جهاد تبيين» که خيلي مهمتر از جهاد علمي و جهاد نظامي است. حضرت زينب (س) الگوي مؤثر مجاهد تبيينگر با توجه به عنصر عقلانيت متعاليمحور است.
کربلا پارادایم تعیینکننده در تشیع و حضرت زینب با نقش عاملیتِ خود، بنیانگذار «جهاد کلام» است
بنابر گزارش خبرگزاری شبستان در ادامه نشست، دکتر سیمین حاجیپور گفت: «جنگ کربلا» و روایات کربلا که برگرفته از این واقعه تاریخی یعنی شهادت امام حسین (ع) است، به عنوان یک رخداد کلیدی در تاریخ شیعه، الگو و پارادایم تعیینکننده در تشیع محسوب میشود. روایتهای مختلفی از دیدگاهها و نظرگاههای مختلف برای بیان واقعه کربلا و وقایع پس از آن در ارتباط با بازنمایی نقش زنان در آن امر سیاسی وجود دارد که میتوان آن را به دو بخش روایات پیشین و روایات جدید از کربلا تقسیم کرد.
در روایات پیشین، زنان عمدتاً به عنوان قربانیان منفعل فاجعه کربلا دیده میشدند و تا حد زیادی از طریق رنجها و مصیبتهایی شناخته میشدند که با آن روبهرو بودند، از طریق اشک های بسیاری شناخته میشدند که با آن قلب تاریخ را جریحهدار ساخته بودند و به گونهای این جراحت با اشکها بر قلب تاریخ اثر گذاشت که 1400 سال ادامه یافت و کماکان ادامه خواهد یافت. با این حال، در چند دهه گذشته، به نظر میرسد در قرن بیستم، یک دگرگونی و پویایی جنسیتی با توجه به تحول معنایی در روایت کربلا رخ داده است که در نتیجه، توجه نو و ارزیابی مجدد از نقش زنان در بازه زمانی پس از نبرد کربلا را ضرورت بخشیده است. در این دگرگونی معنایی، بازتفسیر شخصیت حضرت زینب (س) به عنوان پرچمدار واقعه کربلا پس از شهادت مظلومانه برادر یک عنصر کلیدی است که پیامدها و درسهای مهمی برای زنان شیعه دربردارد.
وی با اشاره به روایتهای سنتی و قدیمی گفت: روایتهای سنتی و قدیمی از حضور زنان در کربلا عمدتاً بر بیان شخصی غم و اندوه متمرکز شدهاند که هویت جامعه را بر اساس «غم و رنج مشترک» تقویت میکنند و بیشتر بر تجربیات فردی از رستگاری تا کنشگری سیاسی یا اجتماعی جمعی تأکید میکنند. در این روایت، زنان به طور کامل حذف نشدهاند، همیشه حضور داشتهاند، اما تا حد زیادی به عنوان شخصیتهای نامرئی، فرعی و در سایه حضور داشتهاند. در برخی از اولین روایتهای موجود، حضرت زینب (س)، شخصیت زن اصلی در کربلا و وقایع پس از آن به صورت شخصیت «ضعیف در برابر اندوه و مصیبت»، «غرق در اشک»، «ناتوان از کنترل خود» و «در حال دریدن لباس و کندن موها از روی ناامیدی» توصیف شده است. این روند بازنمایی، زنان کربلا را به عنوان بازیگران ضعیف و منفعل به تصویر میکشید و تا قرن بیستم ادامه داشت. این روایات، مطابق با آن چیزی بود که عمدتاً حکام به عنوان جایگاه مطیع زنان شیعه در جوامع سنتی مد نظر داشتند. بنابراین و بر همین اساس، نقش زنان را اساساً «در خانه» ترسیم میکردند و از جامعه بزرگتر به حاشیه میراندند و گاه طرد میکردند و معتقد بودند زنان قادر به تصمیمگیری فکری، هوشمندانه یا سیاسی نیستند. در این روایتها، زنان عمدتاً به حوزه خصوصی تنزل داده میشدند.
وی با اشاره به پژوهشهای اخیر فرضیه طولانی مدت «دوقطبی شدن سخت فضای عمومی در مقابل فضای خصوصی در جوامع مسلمان شیعی» را زیر سؤال برد و گفت: در برههای از زمان، در قرن بیستم و همزمان با انقلاب اسلامی، این نتیجه حاصل شد که جدایی و متمایزسازی دو فضا در جوامع شیعی با توجه به الگوهایی مانند حضرت زینب (س) حقیقت بیرونی و عقلانی ندارد. در عوض، آنچه به عنوان شیوهای دقیق برای تحلیل حضور و نقش زنان شیعه پدیدار شده است، برداشت بسیار ظریفتری است که سیالیت نسبی و تعامل بین آنچه که به طور سنتی «دنیای زنانه» و «دنیای مردانه» نامیده میشود را امکانپذیر میسازد. چنین تحلیلی نشان میدهد که روایتهای قبلی از قربانیان غالباً زن در روایات کربلا دیگر جاری و ساری نیستند و بازتفسیر و بازنمایی نقش زنان کربلا در این روایات ضرورت دارد.
روایت جدید بر نقش عاملیت حضرت زینب و تأثیر ایشان بر پویایی جوامع شیعی تأکید میکند
وی با اشاره به لزوم بازنمایی جدید از کربلا، گفت: این روایات و بازنمایی جدید از کربلا، اقتدار و قدرت رهبری قابل توجه و تحسین برانگیزی را به شخصیتهای زن مورد احترام واقعه کربلا نسبت میدهند، به گونهای که تشیع را با ابعاد مثبت «زنانه» همسو نشان میدهد. این روایتهای کربلایی معاصر بر شجاعت و قدرت رهبری و افشاگری زنان تأکید میکند و آنها را «مقاوم در برابر مصیبت» نشان میدهد. در این روایتها، شخصیتهای زنان کربلا به عنوان افراد فعالی بازنمایی میشوند که اهمیت مبارزه آنها از لحظه پس از کربلا کمتر از مبارزه مردان در روز کربلا نیست و مهارتهای فکری و قدرت سخنوری آنها با قدرتهای رزمی خویشاوندان مردشان برابری میکند. به طور خلاصه، آنها در روایت کربلا به «شریک مساوی» تبدیل شدهاند. بازنمایی جدید از نقش زنان به عنوان شاهدان فعال نبرد کربلا صورت گرفته که عزاداری، اعتراض و مقاومت آنها را به عنوان «جهاد کلام» توصیف کرده است؛ نقش و کلامی که بدون آنها، کربلا به فراموشی سپرده می شد.
حاجیپور ادامه داد: در این بستر و شرایط بود که «مسئله زن» وارد گفتمان سیاسی دولت ملتهای نوظهور شیعی قرن بیستم شد و روایتهای کربلا را دستخوش دگرگونی قابل توجهی کرد؛ دگرگونی که مستلزم تجدید ساختار، نظمدهی مجدد یا تجدید اولویتبندی از تأکیدات مراسم عاشورا و مفاهیم آن است. به این معنا که، در حالی که جنبههای رستگاری در مراسم سنتی عاشورا ارجحیت دارد، اولویت در روایتهای جدید عمدتاً بر ماهیت «سیاسی» و «انقلابی» واقعه کربلا قرار گرفت و نقش زنان نیز در همین چارچوب تعریف شد و انعکاس یافت. به این ترتیب، نقش زنان ساختارشکنی شد تا مشارکت فعال آنها در بافت اجتماعی ـ سیاسی را دربرگیرد. روایات عاملیت و رهبری حضرت زینب (س) به عنوان «الگوهای نقش و مربی دختران جوان و زنان در جوامع اسلامی» ترویج شدند و به عنوان آرمانهای حضور زنان در عرصههای مختلف عمل کردند. چنین روندی به پیدایش گفتمان جدیدی از عاشورا کمک کرد و آن را به گفتمان شیعی بدیل و انقلابی، بجای گفتمان آرام سیاسی، تبدیل کرد. این گفتمان شیعی جدید و انقلابی، رویه ها و معانی جدید و مرتبط با مراسم عاشورا ایجاد کرد که در شکلگیری زن شیعه «مدرن متقی» بسیار مهم بود و اهمیت آن زمانی بیشتر میشد که مطابق با شخصیت حضرت زینت (س) بیشتر مبتنی بر «عاملیت» بود و کمتر مبنای «احساسی» داشت. در واقع، در این روایات «سیاسی شده» و «مدرن شده» تأکید بسیاری بر شخصیتهای حضرت فاطمه (س) و حضرت زینب (س) است که در این تصویرسازی از شخصیت این بزرگواران شخصیت «عاملی و رهبری» ایشان بر شخصیت «احساسی» ایشان غالب بود. این روایات، به طور قابل توجهی، شخصیت حضرت فاطمه (س) را بر فراز شخصیت حضرت زینب (س) قرار میدهد، به گونهای که ایشان را به عنوان نیروی محرکه در عاملیت و رهبری حضرت زینب (س) در کربلا حاضر می بیند.
دکتر سیمین حاجیپور: فمینیستهای مسلمان از مدل عایشه در مقابل حضرت فاطمه برای ساخت روایتی استفاده می کنند که در آن عایشه مدافع حقوق زنان بود و شخصیت حلیم حضرت فاطمه (س) را عامل جداسازی زنان از عرصه عمومی معرفی میکنند
اغلب در روایات پیشین، حضرت فاطمه (س) به عنوان مظهر زن مسلمان «تسلیم» و «مطیع» معرفی میشد و شخصیت «پویا»ی ایشان نادیده گرفته میشد و حتی گاهی تلاش میشد از این منظر با ترسیمِ تصویر رنج خاموش از شخصیت حضرت، ایشان را در تقابل با «سرکش» عایشه (همسر پیامبر) قرار دهند. این شخصیتسازی دوگانه از بسیاری جهات قابل بحث است. فمینیستهای مسلمان از مدل عایشه در مقابل حضرت فاطمه (س) برای ساخت روایتی استفاده میکنند که در آن عایشه مدافع حقوق زنان بود و شخصیت حلیم حضرت فاطمه (س) را عامل محافظهکاری و جداسازی زنان از عرصه عمومی معرفی میکنند. این شخصیتسازی از حضرت فاطمه (س) را میتوان از طریق وجود روایات قابل قبولی که در آن حضرت فاطمه (س) علناً حقوق خود و خانواده را مطالبه میکنند و از حقانیت حضرت علی (ع) دفاع میکنند، مورد بحث و انتقاد قرار داد. از طرف دیگر، شخصیت فعال و عامل حضرت زینب (س) را نیز در مخالفت با این دوگانه فعال/منفعل عایشه و حضرت فاطمه (س) قرار داد، چرا که حضرت زینب (س) دستپرورده حضرت فاطمه (س) است.
وی ادامه داد: شخصیت حضرت زینب (س) جزء لاینفک روایت کربلا بوده است، اما این تغییر کیفی در نحوه بازنمایی شخصیت و نقش ایشان حضرت زینب (س) در نقش عاملیت و رهبری «قهرمان اصلی واقعه کربلا» میکند که «زبان آتشین پدر» و «مطالبهگری مادر» را به ارث برده است. در روایتهای جدید، قهرمانی ایشان در مقابله با ناملایمات، مرکزیت ایشان را در وقایع پس از عاشورا تأیید میکند، به گونهای که شخصیت زینب (س)، تاریخ را به لحظه معاصر پیوند میدهد. به اعتقاد من، در بازنمایی نقش زنان در واقعه کربلا باید بر نقش حضرت زینب (س) به عنوان «معلم عموم/نقش رهبری»، «سخنگوی اهل بیت/نقش مطالبهگری»، «افشاگر جنایات خاندان اموی/نقش مبارزه با فساد» و «روایتگر حقیقت فاجعه کربلا/نقش روشنگری» تأکید کرد و باید توجه داشت که سخنرانیها و خطبههای حضرت زینب (س) که در امتداد قیام امام حسین (ع) صورت میگیرد، تأثیر بسزایی در فضای عمومی و سیاسی آن زمان داشت و در نتیجه، نقش ایشان را به عنوان بنیانگذار «جهاد کلام» غیرقابل انکار میسازد.
وی در انتها، گفت: با پیوند تاریخ به لحظه معاصر، باید از شریان بازنمایی شخصیت و ویژگیهای حضرت زینب (س) در ایجاد و ساخت هویت جدید زنانهای در ایران الگو قرار داد، تا آنجا که «راه زینبی» به «راه آرمانی» برای همه زنان ایران تبدیل شود.
گوهر و عصاره تمامی زنان حادثه عاشورا در زینب کبری (س) تبلور مییابد
سعیده باقریفرد در آغاز سخن گفت: بسیار مفتخرم در برنامه ای که با مفهوم قیام اباعبدالله (ع) عجین شده و با عنوان «بازنمایی نقش زنان در مصائب محرم» درکتابخانه ملی برگزار میشود، در میان این جمع فرهیخته حضور دارم و سپاسگذار تلاشهای مجدانه کمیته مطالعات زنان انجمن علوم سیاسی برای برپایی این نشست هستم.
وی در ادامه افزود: هرگاه سخن از نقش زنان در حادثه عاشورا مطرح میشود، نام حضرت زینب (س) چون نگینی ارزشمند نورافشانی میکند. هر چند تمامی بانوان اهل بیت (ع) و مادران، خواهران و همسران یاران امام حسین (ع) تأثیرات فراوانی در قیام عاشورا و زنده نگاه داشتن پیام عاشورا داشتهاند، اما گوهر و عصاره تمامی ایشان در زینب کبری (س) تبلور مییابد.
رییس اداره ارتباطات فرهنگی بینالمللی زنان سازمان فرهنگ و ارتباطت اسلامی در توصیف حضرت زینب (س) گفت: ایشان دارای شخصیت ذوالابعادی بودند و در حالی که به نقشهای زنانه خود اعم از؛ دختری، مادری، همسری و خواهری متعهد و پایبند بودند و به عالیترین شکل ممکن در ایفای این نقشها همت داشتند، در طول زندگی با برکت خویش همواره یک کنشگر اجتماعی مؤثر نیز محسوب میشدند.
وی ادامه داد: یکی از عناوین ممتاز و بارز حضرت زینب (س) محدثه بودن ایشان است، چرا که ایشان در سن 5 سالگی خطبه حضرت زهرا (س) را در مسجد فراگرفته و راوی خطبه فدکیه شدند. بنابراین، ایشان از همان دوران طفولیت و پس از شهادت مادرشان فاطمه زهرا (س) به ایفای نقش کنشگری خویش در جامعه پرداختند و بعدها نیز راوی روایات متعددی از حضرت علی(ع) و امام حسن (ع) در میان مردم بودند. زینب (س) به اذعان روایات متعددی که از ائمه اطهار نقل شده و حتی بنابر روایات اهل سنت، از جایگاه علمی قابل توجهی برخوردار بودند، به گونهای که حضرت سجاد (ع) ایشان را عالمه غیرمعلمه و فهیمه غیرمفهمه (دانای نیاموخته و فهمیده بدون آموزگار) خطاب میکردند. زینبی که در دامان حضرت زهرا و علی (ع) و در جوار رسول الله (ص) و در خانه وحی، رشد و تربیت یافت، توانست ظرفیت وجودی خویش را چنان توسعه دهد که جایگاه علم لدنی گردد. تعقل و اندیشهورزی ویژگی مهم شخصیتی آن حضرت است؛ به گونهای که عقیله بنیهاشم خطاب قرار میگرفت، عقیله صیغه مبالغه عاقل است، به این معنا که بسیار عاقلانه رفتار میکردند. حضرت زینب (س) در زمان خلافت حضرت علی (ع) با علم و آگاهی نسبت به علوم قرآنی و علم تفسیر و با کلام فصیح خویش به تدریس و تفسیر قرآن مشغول بودند و همواره سعی در آگاهی بخشی جامعه خویش داشتند.
اوج مسئولیت و کنشگری حضرت زینب (س) در قیام کربلا نمایان میگردد
باقری فرد گفت: اما اوج مسئولیت و کنشگری حضرت زینب (س) در قیام کربلا نمایان میگردد. آنجا که با صبر و بردباری و روشنگری که نسبت به شهادت امام حسین (ع) و یاران باوفای شان و همچنین آشکار ساختن فسق و جور حکام زمانه داشتند، اقدام به جریانسازی نهضت حسینی در تمامی سطوح جامعه کردند، به گونه ای که اثرات آن در طول تاریخ و در تمامی زمانها و مکانها ساری و جاری است. به اذعان تاریخ، اگر زینب کبری نبود، قیام کربلا در روز عاشورا تمام میشد و به مدد شخصیت و رفتار حضرت زینب (س)، روز عاشورا را میتوان شروع بیداری امت اسلامی دانست؛ امتی که بعد از رحلت رسولالله (ص) به مرور زمان دچار دنیازدگی و غفلت شد و تا جایی پیش رفت که شهادت نوه پیامبر اکرم (ص) را برای خود ارزش و وسیلهای جهت تقرب به خدا برشمرد.
وی ادامه داد: با مجاهدتها و روشنگریهای حضرت سجاد (ع) و بانوان اهل بیت و یاران وفایشان و در رأس ایشان حضرت زینب (س)، امت اسلام از خطر هلاکت و گمراهی نجات یافت و آن حضرت نهضتی را که امام حسین (ع) با اهدای خون خود و فرزندان و یاران باوفای اهل بیت برپا داشتند، بسیار مدبرانه صیانت کردند. پرچم نهضت اسلامی بعد از روز عاشورا توسط عقیله بنیهاشم برافراشته شد و ایشان آگاهانه و هوشمندانه به رسوایی دشمنان پرداختند و در اوج بلایای عظیم کربلا و با وجود مصیبتهای بسیاری که در عرض چند ساعت متحمل شدند، با تدبیر و تعقل توانستند از امتحانات الهی به سلامت عبور کرده، نه تنها در موضع ضعف قرار نگرفتند، بلکه با شجاعت وصفناشدنی در برابر دشمن به افشاگری پرداختند و عرصهای را که دشمن گمان میکرد پیروز آن میدان شده را به عرصه شکست ایشان مبدل کرد. حضرت زینب در تمام مسیری که به ظاهر به اسارت میرفتند، از کوفه تا مجلس یزید در شام، با خطبههای غرَای خود به روشنگری و تبیین مسایل کربلا پرداختند، تا آنجا که میتوان ایشان را یکه تاز جهاد تبیین در طول تاریخ برشمرد. ایشان مجلس یزید را که برای سرزنش و تحقیر اهل بیت (ع) تشکیل شده بود، با دست بسته به صحنه پیروزی و عزت خاندان اهل بیت مبدل کرد.
وی سپس گفت: در جهان کنونی و در برههای از زمان که بر مشارکت زنان در امور سیاسی، علمی و اجتماعی جامعه تأکید میشود و به بهانه این حضور، دینزدایی و معنویتزدایی بانوان ترویج میشود، حضرت زینب (س) الگوی عملی بانوی مسلمانی است که با حفظ کرامت و عزت و شخصیت دینی خویش توانستهاند بالاترین اثرگذاری و کنشگری اجتماعی و سیاسی را بر جوامع خود داشته باشند، چرا که آن حضرت بالاترین اثرگذاری را نه تنها در جامعه و عصر خویش، بلکه در طول تمامی قرون و برای تمامی جوامع انسانی برجای گذاردند. در شرایط کنونی جهانی، که جوامع اسلامی با مشکلات عدیده داخلی و خارجی روبهرو هستند و دچار آماج حملات فکری و فرهنگی غرب و نیز رواج اندیشههای تکفیری هستند، رسالت مهم و سنگینی بر عهده بانوان فرهیخته و نخبه کشورهای جهان به ویژه کشورهای اسلامی است. ملتهای مسلمان برای گذار از دوران افول فرهنگی خود و احیای تمدن اسلامی، نیازمند حضور فعال بانوان آگاه، اندیشمند، متفکر و شجاع در حوزههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و علمی در جوامع خویش هستند و کنشگری هدفمند و خردورزانه زنان بسیار ضرورت مییابد، چرا که عامل اصلی تمدنسازی و ارتقای فرهنگی هر جامعهای محسوب میشوند. ما بانوان مسلمان با تبعیت از حضرت زینب (س) وظیفه خطیری درعصرکنونی برعهده داریم که موظف هستیم ابتدا به جایگاه و ارزش انسانی خویش آگاه گردیم و سپس در عرصههای مختلف فعالیتی خود همانند یک رسانه عمل کرده، جهاد تبیین را سرلوحه اقدامات خود قرار دهیم.
وی در انتها گفت: حوزه زنان سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نیز در راستای وظایف و مأموریت خویش، عهدهدار تبیین مبانی و ارزشهای ایرانی ـ اسلامی و ترویج مفاهیم ارزشمند بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی و نیز ترسیم چهره واقعی از بانوی مسلمان کنشگر اجتماعی در سطح جهانی است که این مهم تحقق نمییابد مگر با همکاری تمامی اساتید و اندیشمندان بویژه بانوان فرهیخته از سراسر کشور و ضرورت دارد ایشان با همتایان خود در خارج از کشور مرتبط شده، شبکههای فعال اجتماعی اثرگذار را شکل داده و تقویت کنند.
نظر شما