به گزارش خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، پیامبر(ص) تا جایی که توانستند خالصانه تلاش کردند و از هیچ چیزی در رسالت الهی و انجام ماموریتی که داشتند فروگذار نکردند. خداوند هم در قرآن این را تایید می کند. حتی خطاب به پیامبر می فرماید: آنقدر به خودت فشار نیاور و ناراحت نشو چون برخی چیزها از دست تو خارج است و تو همه تلاش خودت را کرده ای. این آیه قرآن نشانگر این است که رسول خدا بهترین نقش را در انجام رسالتش ایفا کرد لذا در این خصوص با حجت الاسلام «ابراهیم بهاری»، کارشناس مذهبی و استاد اخلاق گفت و گویی انجام دادیم که در ادامه مشروح آن تقدیم حضورتان می شود.
آیا پیامبر اکرم (ص) پیش از رحلت معیاری را برای تشخیص حق از باطل معرفی کردند؟
از لحظه ای که وجود مبارک پیامبر اکرم (ص) به نبوت مبعوث شدند، معیارشان شفاف سازی بین حق و باطل بود و جامعه را هم به همین سمت سوق دادند که جامعه به معنای واقعی کلمه یا مدافع حق باشند و یا روبروی آن بایستند و جزو جبهه باطل شوند و هرگز جبهه سومی را هم تعریف نکردند، قرآن کریم جمعیت جهان را به دو دسته تقسیم کردند یا حزب الله هستند یا شیطانی. لذا قرآن کریم هرگز حزب سومی را مطرح نکرده است، بنابراین وجود مبارک پیامبر اکرم (ص) از همان لحظه ای که به نبوت رسیدند با آن جمله معروف که فرمودند : « قولوا لا اله الله تفلحوا» یعنی معیار حق را بر «لا اله الا الله» قرار دادند و هدایت و رهبری جامعه را بر عهده گرفتند.
سپس رسول اکرم(ص) روایت معروفی را نقل کردند که بعدها علی بن موسی الرضا (ع) آن را در نیشابور مطرح نمودند و به عنوان سلسله الذهب معروف شد، «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَانَا بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا» خداوند جل جلاله میفرماید: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» دژ من است، پس هرکس که در دژ من درآید از عذابم در امان است. چون مرکب به راه افتاد [امام رضا](ع) گفت: [البته] با شرایطش و من جزو شرایط آنم.
این روایت، یک حدیث قدسی ای است که خداوند متعال از زبان پیامبر اکرم (ص) اعلام کردند و بعدها هم کلمات را به معنای واقعی به گوش مردم رساندند و جامعه را هم با حق آشنا نمودند و تمام اصول حق را در جامعه فریاد زدند و اتفاقا این مطلب را هم در جامعه نهادینه کردند که حق گرفتنی است، حق دادنی نیست، یعنی حق را باید بگیریم نه اینکه منتظر باشیم تا آن را به ما بدهند، چون بعضی از افراد در اعطای حق کوتاهی می کنند لذا افرادی که طالب حق هستند باید به جست و جوی آن بروند و آن را بستایند، به همین دلیل است که می بینیم که ذات مقدس حق با آیات نورانی در قرآن کریم افرادی را که مدافع حق هستند و در حریم حق قرار می گیرند، تجلیل می کنند و پیامبر اکرم (ص) هم در بیانات خود این تجلیل را دارند.
بالاخص حوادثی که در اواخر عمر شریف پیامبر اکرم (ص) رخ داد، حضرت چهره حق را کاملا برای جامعه آشکار کردند. در عید غدیر خم پیامبر (ص) کاملا به مردم هشدار دادند که مراقب جریان نفاق باشند؛ می بینیدکه بیشتر آیات مربوط به منافقان در مدینه نازل شده است، به این دلیل که چهره ای در بعضی از افراد ایجاد شده بود که دنبال پوشاندن چهره حق بودند. در واقع ظاهر خود را در چهره حق نشان می دادند اما باطن شان در جبهه باطل قرار داشت، به گونه ای که وقتی یکی از این منافقان از دنیا رفت فرزندش نزد پیامبر اکرم (ص) آمد و گفت یا رسول الله پدر من از دنیا رفت اگر شما برایشان نماز نخوانید برای ما بسیاری سنگین و ثقیل است. حضرت برای نمازش ایستاد و او را دعا کردند. تکبیر پنجم نماز میت را که گفتند، هنوز پیامبر از کنار جسد حرکت نکرده بودند که جبرییل نازل شد و گفت ای رسول من، اگر او را دعا کنید یا نکنید و اگر 70 مرتبه برای این فرد طلب مغفرت کنید باز هم او را با صورت به جهنم می فرستیم، چون او هم مشرک به خداوند بود هم یامبر(ص) را اذیت کرده و چهره واقعی حق را در جامعه به گونه دیگری نشان می داد.
پس معلوم می شود که خداوند منان هم در برابر کسانی که به دنبال پایمال کردن حق بودند، ایستاده و حضرت هم در غدیر خم علی ابن ابیطالب (ع) را با آن خطبه قراء به عنوان حق معرفی کردند و فرمودند: «الحق مع علی وعلی مع الحق»، علی حق است و حق هم با علی است. سلمان نقل می کند که پیامبر اکرم (ص) به من فرمودند: هر جا دیدی یک تاریکی به سمت تو آمد، ببین علی کدام سمت ایستاده است، بدان حق آنجاست لذا پیامبر اکرم (ص) این جمله را برای تمام عالم بشریت عنوان کردند، علی محوریت حق است و حق همه علی است، بنابراین پیامبر اکرم (ص) هم لحظات آخر عمر خود و هم بعد از خودش را کاملا روشن کردند؛ بنابراین می توان گفت رسول اکرم (ص) به تمام جریانات بعد از خود واقف بودند.
آیا رسول اکرم (ص) برای بعد از رحلت خود همه امور را روشن کرده بودند؟
پیامبر اکرم (ص) همه مسایل را به علی ابن ابیطالب و حضرت فاطمه زهرا (س) فرموده بودند به طوری که در روایات آمده است که حضرت به علی (ع) فرمودند: اگر 40 نفر ایستادند و از تو حمایت کردند تو شمشیر بکش و قیام کن و به سلمان می فرماید: با اینکه زهرای مرضیه (س) 40 شب درب خانه تک تک انصار و مهاجر در مدینه را زدند، جمع افرادی که به خانه علی آمدند و قرار شد قبل از نماز صبح در مکانی اجتماع کنند کمتر از عدد انگشتان دو دست بود؛ به همین دلیل آن جریان قیام امیرالمومنین (ع) مسکوت ماند و حضرت هم بارها حتی زمانی که امیرالمومنین (ع) را به اجبار از خانه خود خارج کردند و حضرت فاطمه (س) نیز مجروح شدند، حضرت با یکی از حمله کنندگان برخورد کرد و فرمودند: والله تو می دانی که اگر پیغمبر دست های مرا نبسته بود احدی از شماها جرات ورود به خانه من را نداشتید؛ پس مشخص می شود که در این گونه حوادث امیرالمومنین (ع) سکوت نکردند بلکه صبر نمودند.
اینکه بعضی از افراد می گویند علی سکوت کرد، این درست نیست بلکه خود حضرت در نهج البلاغه فرمودند: صبر کردم در حالی که استخوان در گلویم بود و خار در چشمم. فرمودند: می دیدم چگونه میراث پیغمبر (ص) توسط یک عده ای به غارت رفت لذا این صبر حضرت علی (ع) نتایج و دستاوردهای زیادی داشت. غالبا نتیجه صبر شیرین است، صبر حضرت منجر به بیداری مردم شد، هرچند 25 سال به طول انجامید که در این مدت اتفاقات ناگواری رخ داد از جمله اینکه بدعت های جدیدی در دین گذاشته شد که تا به امروز ادامه دارد و این همان آثار شوم باطل بوده که در تاریخ همیشه اگر ذره ای رسوخ و نفوذ پیدا کرده غالبا آثار خود را بر جای گذاشته است در حالی که علی بن ابیطالب (ع) به مردم خدمت کردند، به گونه ای که هنوز هم مردم حجاز نان صبر حضرت را می خورند. حضرت اقتصاد و کشاورزی منطقه حجاز را زنده کردند، هزاران نخل کاشتند و هزاران چاه حفر کردند که مردم هنوز از آن نخل ها و چاه ها استفاده می کنند. در واقع صبر حضرت آثار گرانبهایی است که بر جای گذاشت.
آنچه که به امیرالمومنین (ع) اطلاع داده شد در مجموعه کتب تاریخی به آن اشاره شده است، باید بدانیم علی ابن ابیطالب (ع) و صدیقه کبری (س) با علم به اینکه دشمن و دنیاطلبانی که با دلبستگی خودشان به دنیا، حقیقت پیامبر اکرم (ص) و خاندان پیامبر را رها کردند، واقف بودند و با وجود همه این مسایل امیرالمومنین (ع) به آنها کمک کرد به این دلیل که اصل اسلام و دین ضربه نخورد، از حقیقت اسلام و دین دفاع کردند و امروز که می بینیم آثار آن رفتار امیرالمومنین (ع) در بین آزادی خواهان جهان همانند خورشید در حال درخشیدن است.
مهمترین درس و الگویی که مسئولان و مردم می توانند از سبک زندگی پیامبر اکرم (ص) و شیوه حکومت داری ایشان بگیرند، چیست؟
در کتاب جاذبه و دافعه شهید مطهری می خوانیم که حضرت امیرالمومنین (ع) جذب حداکثری و دفع حداقلی داشتند، یعنی پیامبر اکرم (ص) به ما فرمودند: که به یهودی و مسیحی هم زکات بدهید نه اینکه آنها مسلمان شوند بلکه قلب شان نسبت به اسلام رئوف شود. در واقع حضرت فرمودند: با مجموعه افرادی که در حکومت اسلامی بودند و سر عناد با حکومت نداشتند،مدارا کنید. در واقع مهمترین درسی که مسئولان ما می توانند از نوع حکومت داری پیامبر اکرم (ص) و امیرالمومنین (ع) بگیرند، این است. پير مرد فرتوت و نابينايى، در حال گدايى، بر اميرمؤمنان علیبنابیطالب علیهالسلام گذشت.امام فرمود: اين مرد كيست و چرا گدايى مى كند؟ جواب گفتند: "نصرانى است" امام علیهالسلام فرمودند: تا آن زمان كه قدرت كار كردن داشت از او كار كشيديد و اينك كه پير شده و قدرت كار كردن ندارد، از تأمين روزى وى دريغ مى ورزيد؟ از بيت المال زندگى او را تأمين كنيد.
در واقع مهمترین درسی که ما از رفتار پیامبر و امیرالمومنین (ع) در دوران حکومت شان می گیریم، این است که این دو بزرگوار در برخورد و مواجهه با عامه مردم در اوج مهربانی و محبت رفتار می کردند و با کفار، منافین و کسانی که سر عناد داشتند همان عبارت قرآن کریم است، «أَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ» بوده و با شدت هم برخورد کردند. ولی با مسلمانان تا توانستند مدارا نمودند.ضمن اینکه مدارا کردن حضرت در جنگ های صفین، جمل و نهروان قابل مشاهده است.
نظر شما