به گزارش خبرگزاری شبستان از رشت - مهری شیرمحمدی
به پله 90 که می رسم، می ایستم تا نفسی تازه کنم. اما از پاگرد خبری نیست. بستر سست و خاکی و شیب تندی که تا ورودی قلعه مانده، مجالی برای ایستادن نمی دهد. اگر شهرداری لیسار برای ایجاد پله های ورودی هزینه نمی کرد، همین افراد محدود نیز نمی توانستند شیب تند کوه را برای دیدن بقایای یکی از قلعه های تاریخی گیلان بالا بیایند.
زیر طاق هلالی درب ورودی می ایستم. طاقی آجری که از تفاوت رنگ آجرهای زرد و سرخ می توان فهمید در سال های اخیر مرمت شده است. درب ورودی «قلعه لیسار» در جهت شرق قرار گرفته و از آن بالا می توان تمام جلگه، کوه های اطراف و حتی ساحل دریای کاسپین را دید. و معلوم است که سازندگان قلعه، برای جانمایی آن انتخاب خوبی داشته اند.
تمام بدنه ارگ مرکزی و بیرون قلعه، پوشیده از گیاهانی است که لای جرز دیوارها و لاشه سنگ ها رشد کرده اند. درختان انار وحشی و انجیر و خزه و سرخس. در این رطوبت بالا، هرسال باید گیاه زدایی در بناهای تاریخی صورت گیرد زیرا رشد سریع گیاهان از یک سو و نفوذ ریشه ها در عمق ساروج، دیوارها را می ترکاند. گیاهان مذکور، مساحت نیم هکتاری قلعه را پوشانده اند. اما وقتی عکس های هوایی قلعه را می نگرم، وسعت چشمگیر و موقعیت ممتاز قلعه را در مسیر جاده ترانزیت رشت- آستارا می توان درک کرد. و تازه می فهمی چرا اهالی نام «قره دوش» را برای قلعه برگزیده اند. انگار قلعه بر دوش روستای نومندان و شهر لیسار قرار گرفته است.
در ارگ مرکزی و فضاهای بیرونی قلعه گشتی می زنم. از بالای برج و باروها در جهت غربی می توان شالیزارهای پلکانی و باغ های کیوی را دید و کوه های مشرف به قلعه که ییلاق سوباتان بر بلندای آن قرار گرفته است.
داخل قلعه آثاری از 2 آب انبار دیده می شود. آب انبار بیرونی هنوز آب دارد و آب انبار داخلی قلعه با عمق بسیار زیاد، پر از زباله هایی است که نشان از بی مبالاتی مسافران دارد. این بی مبالاتی را می توان از آثار ذغال سوخته در داخل قلعه هم دید. گویا بساط چای و قلیانشان را هم در داخل یک بنای تاریخی براه انداخته اند.
بر بلندای نقطه ای قرار گرفته ام که پیش از من خیلی ها اینجا ایستاده بودد؛ لوئی رابینو، نایب کنسول انگلیس در رشت در اوایل قرن بیستم، از قلعه لیسار دیدن کرده و درباره آن می نویسد:« قلعه لیسار روی تپه کوتاهی در چهار کیلومتری دریا واقع شده است. قلعه تمام تپه را فراگرفته و دیوارهای آن در کمال استحکام ساخته شده است و بنظر می رسد پیش از فتح اسلام ساخته شده باشد. آب انباری با وضعی خوب دارد که احتمالا آب آن از منابع کوهستانی است زیرا همه وقت ارتفاع آب آن در یک سطح است و هر قدر از آب آن برمی دارند، به وجود هیچ نوع لوله و یا راهی برای رساندن آب به آن نمی توانند پی ببرند و گمان می رود که در مخفی داشتن منافذ آن دقت بسیار به کار رفته باشد. در بالای آن بنا که هنوز در وضع خوبی است سنگ نوشته و یا اثر قابل توجه باشد به چشم نمی خورد.»
یکی از اهالی منطقه می گوید: آب این آب انبار از ییلاق سوباتان تامین می شده و با لوله های سفالی تا این قلعه می آوردند. حتی روایتی هم می گوید، سیبی را داخل چشمه آب سوباتان رها کردند و سیب مسیر را طی کرد و تا قلعه لیسار رسید.
دهه 1340، «دکتر منوچهر ستوده» مامور بررسی و شرح گزارش از بناهای تاریخی کرانه دریای کاسپین می شود. تصاویری که وی در جلد نخست کتاب « از آستارا تا اِستارباد» از این بنا منتشر کرده، نشان می دهد از آن زمان تا کنون تغییرات زیادی در بنای قلعه صورت نگرفته است. تنها طاقی گنبدی داخل ارگ در زمان ستوده سالم بوده و هم اینک فروریخته است. با شرایط جوی و رطوبت بالای گیلان، معلوم است که قلعه از استحکام خوبی برخوردار بوده است.
ستوده اندازه هایی از طول، عرض و ارتفاع بنا در کتاب خود ارائه می دهد و تاکید می کند در اثر رشد بیش از حد گیاهان نتوانسته اندازه های دقیقی از بنا ارائه دهد. « در ورودی قلعه، 350 سانتی متر و عرض آن 220 سانتی متر است و عرض باروی قلعه 180 تا 210 سانتی متر و ارتفاع آن پنج تا شش متر و در برخی جاها 10 تا 12 متر است.»
اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، تاکنون 2 فصل کاوش باستان شناسی(1381 و 1383) در این قلعه انجام داده و به پیشنهاد این اداره، بقایای قلعه لیسار واقع در شهرستان تالش، 10خرداد 1382 و به شماره 8780 در فهرست بناهای میراثی کشور ثبت می شود. و همان سال کاوش های اولیه باستان شناسی در این قلعه انجام می گردد.
پس از تاریخ یاد شده، دیگر اقدامی برای قلعه صورت نمی گیرد تا اینکه در سال 1398، با هزینه 5هزار و 430میلیون ریال از اعتبارات شهرستان تالش، روشنایی محوطه تامین ، تابلوی راهنما نصب و گیاه زدایی صورت می گیرد و از همه مهمتر راه پله دسترسی به قلعه اجرا می شود.
افزون بر آن، اداره میراث فرهنگی ، بخش هایی از قلعه از جمله طاقی هلالی ورودی و دیوارهای داخلی ارگ را استحکام می بخشد و این مرمت ناچیز را می توان از رنگ متفاوت آجرها در بخش های مرمت شده مشاهده کرد.
طی کاوشهای سال 1382 یک پیکان فلزی، ظرف مسی نقره کوب و یک سکه مسی مربوط به قرن 5 و6 هجری در قلعه لیسار پیدا می شود. سکه متعلق به تبار اتابکان آذربایجان است که در دوره سلجوقی از طرف حاکمان سلاجقه، نایب حکومه در منطقه بوده اند. این را مهدی میرصالحی می گوید که علاوه بر سرپرستی کاوش باستان شناسی 2دهه پیش، در سال 1398 نیز بر مرمت قلعه نظارت داشته است.
این باستان شناس، می گوید: از روی آثار کشف شده در قلعه لیسار می توان گفت این بنا هم دوره دیگر بناهای تاریخی دوره سلجوقی گیلان ، یعنی؛ «اسپی مزگت»، «قلعه کول» و «قلعه رودخان» ساخته شده است.
مهدی میرصالحی -که اکنون مدیرمیراث شهرستان رشت می باشد- اظهار می دارد؛ اشیای بدست آمده در حفاری های سال 1398، پس از احیا به موزه رشت سپرده شده است. وی می گوید: یک قطعه جوش کوره ، تعدادی سفال لعاب دار شکسته به رنگ سبز، استخوان حیوانات، انواع پی سوز، کوزه کوچک سفالی با پوشش سرخ رنگ از گل اخری، دو عدد پی سوز، ظروف بدل چینی با لعاب آبی با نقش گیاهی معروف به قلم سیاه، بشقاب لعاب دار با نقش کنده و لعاب موسوم به پاشیده از جمله آثار مکشوفه در این قلعه است. یکی از سفالهای بدست آمده که مرمت شده، در واقع اولین سفال بند زده شده در گیلان محسوب می شود که جای میخ های بند زده هنوز در این «دوری» پیداست. ظرف سفالی دیگر نیز که بدون تزیینات و با لعاب نامنظم می باشد، از دیگر اشیای پیدا شده در قلعه لیسار است و این نوع سفال با لعاب نامنظم، مربوط به دوره سلجوقی است.
این باستان شناس معتقد است، درب ورودی قلعه در گذشته جلوتر بوده و در توصیف بنا اضافه می کند: درِ ورودی قلعه شرقی و به ارتفاع ۳۵۰ سانتی متر تا وسط هلال طاق شکسته و عرض آن ۲۲۰ سانتی متر است . عرض باروی قلعه ۱۸۰۰ تا ۲۱۰ سانتی متر و قطر دیوار جنوب غربی، ۱۹۰ سانتی متر است .
مصالح ساختمانی این بنا، سنگ «باد بر» و «ساروج» است. ارگ قلعه بنایی مربع شکل به ابعاد ۱۰ تا ۱۲ متر است که چهار کنج آن برج های گاو پهلو (تو پر) دارد . سوراخ هایی در سراسر بدنه ارگ مشاهده می شود که جای الوار هایی است که برای کاهش میزان خسارت زلزله و یا استحکام بخشی در بنا ایجاد شده بود.
وی در پاسخ به این سئوال که چرا در مرمت دیوارها بجای آجرهای قرمز از آجرهای زرد امروزی استفاده شده، می گوید: این سبکی از مرمت است تا دوره های تاریخی مرمت را در بنای میراثی نشان دهد.
نظر شما