به گزارش خبرگزاری شبستان از گیلان - رشت
چندسالی است موضوع حفظ، احیا و مرمت خانه های تاریخی در کشور جزو مطالبه عمومی شده است. هرچند مسئولان میگویند تلاش دارند کوتاهیهای دهههای اخیر را جبران کنند، ولی در عمل میبینیم موضوع حفظ خانههای تاریخی هنوز برای مسئولانی که اهرم قدرت را در دست دارند، تنها به مثابه شعاری است که برای خود قبای محبوبیت بدوزند و در عمل نه قوانین بازدارنده در حوزه شهری و میراثی تصویب میشود و نه قوانین موجود ضمانت اجرایی دارند.
اگر نیک بنگریم، میبینیم معدود خانههای تاریخی که مرمت شده، با تلاش سرمایهگذاران بخش خصوصی صورت گرفته است. اگرچه تا همین اندازه هم باید ممنون بخش خصوصی بود که اندک هویتهای معماری را نجات دادهاند، ولی خانههای احیا شده، دیگر مفهوم «خانه» را در محله ندارند و بناهای مذکور با مفهموم جدید، تنها کاربری اقتصادی جدید یافتهاند.
با این شکل تغییر کاربری، معضل جدیدی در بافتهای تاریخی(که با طرح تفصیلی مصوبه وزارت مسکن و شهرسازی در عمل خانههای تاریخی اش خراب شده) در حال شکلگیری است؛ خانههای تاریخی وقتی در محلات قدیمی در قالب کافه، رستوران و یا اقامتگاه سنتی تغییر کاربری مییابد و پیوندهای سنتی خود را با محله از دست می دهد.
اگر پای درد و دل ساکنان محلاتی بنشینید که در نزدیکی آنها یکی از همین خانههای تغییر کاربری یافته وجود دارند، از این حرفها زیاد میشنوید: «ساغریسازان رشت روزگاری محله اعیان نشینها و افراد با اصل و نسب بود. الان شده پاتوق جوانهایی که به فرهنگ محله و حتی ارزشهای اخلاقی و اجتماعی پایبند نیستند.»
شاید برای پیرمردی که 70سال با اذان مسجد محله از خواب برخاسته، تک تک کسبه و ساکنان محله اش را میشناسد و از احوالشان باخبر است، درک اینکه جوانی با حیوان خانگیاش ساعتها روی صندلی یک کافه رو به محله بنشیند و سیگار بکشد، سخت است. او معتقد است آیند و روندگان به این خانهها یا بهتر بگوییم کافهها، به ارزشهای اخلاقی و اجتماعی محله احترام نمیگذارند.
از سویی اگر از جوان نسل امروز بپرسید، دلش برای خانه در مفهوم «محل آرامش» تنگ شده و در جستجوی هویت گمشده و به یاد خانههای پرمهر و آرامش پدربزرگ و مادربزرگ، ساعتی را در کافهای میگذارند، که او را با خاطرات و هویت گذشتهاش پیوند میزند.
با رفتن به یک خانه تاریخی که حالا کافه و یا رستوران شده، خاطرات مهمانیهای شلوغ فامیل را در خانه پدربزرگ زنده میکند و به دنبال صمیمتهای پیشین در خانوادهای است که اعضای آن باهم گفتگو میکردند. حالا اما، خانههای تاریخی کافههایی شده که فضایی برای گفتگو و تعامل هر دو نسل ایجاد نشده است. کمتر دیده شده پرسالان، فضاهای جدید را برای گفتگو انتخاب کنند و فضاهای تعامل برای ساکنان قدیمی محله هنوز همان مسجد و یا دیگر مکانهای عمومی است. با این تفاسیر آیا تغییر کاربری تک بناهای بجامانده از رشت قدیم میتواند آرامش را به ساکنان محله هدیه دهد؟ یا خود برهم زننده آرامش ساکنان محله شده است؟!
اگر با دقت بیشتری به ترکیب جمعیتی محلاتی که طبق طرح تفصیلی، جزو بافت تاریخی محسوب میشوند، بنگریم، میبینیم خبری از ساکنان قدیمی نیست و عموما مهاجران هستند. بهعنوان مثال ساکنان محله ساغریسازان عمدتا مهاجران جدیدی هستند که با فرهنگ محله متمکنین ساغریسازان و حتی فرهنگ رشت بیگانه اند. ساکنان قدیمی ساغریسازان عمدتا از محلهای که از بچگی در آن پرورش یافته بودند، مهاجرت کرده و حتی ترجیح میدهند در خانه باغهای خارج از شهر زندگی کنند زیرا نمیتوانند خود را با فرهنگ ساکنان جدید وقف دهند و ساکنان جدید نیز نخواستند فرهنگ محله میزبان را بپذیرند. حالا با یک ازهم گسیختگی شدید در محلاتی با بافت تاریخی در شهرها و بویژه رشت مواجهیم. اگرچه تلاش می شود، تک بناهای تاریخی حفظ شود، ولی تلاشی برای حفظ رشتههای پیوندی ساکنان محله صورت نمیگیرد.
لازم به یادآوری است عمده بافتهای تاریخی در شهرهای کشور تخریب شده و تنها تک بناهای تاریخی باقی مانده است. این تک بناها نیز عمدتا در انتهای کوچه پس کوچهها و یا بنبستهایی مانده که ارزش سرمایهگذاری برای فعلان اقتصادی بخش مسکن را نداشته است. مردمشناسان معتقدند، «خانه» حریم فرهنگی است و معماری در خانه بازتابان هویت فرهنگی ماست و به همین دلیل باید از خانههای تاریخی بهعنوان هویت فرهنگی محفاظت کرد.
«هاشم موسوی » در این باره گفت: خانه از نظر مردم شناسی، نوعی فرهنگ است و درک آن با در نظر گرفتن تمام وجوه نمادین، نهادین، مادی و زیباشناسانه خانه یا همان فرهنگ خانه امکان پذیر است.
این استاد دانشگاه و گیلان پژوه اضافه کرد: هر چند فن آوری جدید، خانههایی میسازد که درک سنتی ما را از مفهوم خانه- که محلی برای آرامش و حرمت اهل خانه بود- برهم میریزد اما باید تلاش کرد که معماری جدید را مدیریت کرد و الگوی معماری سنتی را متناسب با شرایط جدید حفظ کرد.
او ادمه داد: از نظر مردم شناسان «فرهنگ خانه»، مجموعه ارزشها و معانی است که چیستی و چگونگی مفهوم خانه در یک گروه یا قوم را تعریف و تعیین میکند. با این تعریف، هر خانه به مثابه موزهای از نمادها و نشانههای تاریخی و فرهنگی ماست و به همین دلیل باید در حفظ میراث معماری خود کوشا باشیم.
خانه «امیر و زهرا»، روزگاری خانه یکی از دراویش محله ساغریسازان بود. خانهای که دوستداران حضرت علی(ع) در هفته یک روز در آنجا جمع میشدند. این خانه چندسال پیش توسط یک زوج جوان از وراث خریداری و مرمت شد و نوروز امسال درب این خانه بعنوان «نخستین اقامتگاه سنتی رشت» بر روی گردشگران باز شد.
«زهرا رهنما» در جلسهای که با حضور مدیر سرمایه گذاری استانداری برگزار شد، درباره تغییر کاربری این خانه گفت: این خانه اتاقهای متعددی برای اقامتگاه گردشگران ندارد. ابتدا قرار بود تبدیل به کافه شود ولی به این فکر کردیم که رفت و آمد زیاد به خانهای که در یک بن بست قرار گرفته، آرامش ساکنان کوچه را برهم میریزد. بنابراین خانه تبدیل به اقامتگاه شد و پذیرای افراد محدودی هستیم. ضمن اینکه اقامت کنندگان در این خانه تنها صبحانه را مهمان ما هستند و برای شام و نهار رستورانها و غذاخوریهای رشت را معرفی میکنیم و هدف ما این است که به چرخه اقتصادی شهر هم کمک شود.
تجربه نشان داده، فعالیتهای فرهنگی در کشور ما عمدتا جزیرهای است و کمتر به پیوستهای زیست محیطی، جامعه شناسی و دیگر مقولات مرتبط با هویتهای قومی و محلهای توجه میشود. نگارنده معتقد است در محلات قدیمی رشت از جمله؛ پیرسرا، ساغریسازان، سومابجار، لاکانی، سبزه میدان، میکائیل و صندوق عدالت و... اکنون با یک گسست فرهنگی شدید مواجهیم که علت آن ناشی از جایگزینی میهمان و یا مهاجر بهجای میزبان است. میزبان به هردلیل در محلهای که بزرگ شده، دیگر احساس آرامش و امنیت ندارد و با وجود عدم تمایل خانهای که تمام هویت فرهنگیاش به او تعلق دارد، رها کرده و مکان دیگری را برای زندگی انتخاب میکند زیرا آن محله دیگر پاسخگوی نیازهای او نیست.
وقتی درباره فرهنگ یک شهر یا جامعه حرف میزنیم، یک فرهنگ کلی، خرده فرهنگ های زیادی در دل خود دارد که در انسجام باهم فرهنگ یک شهر یا محله را تشکیل میدهد. وقتی با اعطای تسهیلات بانکی به نام نوسازی مجوز دادیم خانههای تاریخی خراب شود، تنها یک خانه خراب نشد، تیشه به جان بافتهای تاریخی زدیم که خرده فرهنگهایش هویت جمعی را ما را شکل میداد. بنابراین ضروری است در شرایطی که حفظ بناهای تاریخی جزو مطالبه عمومی نسل جدید شده، جامعه شناسان حلقه مفقود ارتباط خانه و ساکنان آن را نه بصورت تئوری بکله در عمل وارد این لایهها کنند.
نظر شما