به گزارش خبرگزاری شبستان از استان قم، مریم فتحی اصل دبیر کارگروه زن و خانواده مرکز تحقیقات اسلامی مجلس و کارشناس ارشد مدیریت رسانه ،طلبه سطح ۲ و پژوهشگر دفتر مطالعات اسلامی مرکز ملی فضای مجازی و یکی از فعالان رسانه و حوزه حجاب و عفاف است. پیرامون جایگاه رسانه ها در روایت گری و اهمیت جهاد تبیین و روشنگری برای نسل امروز با توجه به هجمه های اخیر با وی گفتگویی داشته ایم که در پی می آید:
جایگاه رسانه ها را در حوادث اخیر چگونه ارزیابی می کنید؟
تصویرسازی و روایت رسانه ها از جریانات یکی از موضوعات بسیار مهم است. بدون تردید در دنیای امروز رسانهها در مسائل مختلف حرف اول را میزنند، رسانه ها در واقع در جهت تصویرسازی و ایجاد ذهنیت در مخاطبین قدم برمیدارند. این تصویر ساخته شده ممکن است غلط یا درست باشد و این درستی و نادرستی بر اساس روایت ها می باشد که ممکن است تصویر ساخته شده در مقابل واقعیت غلط باشد اما در ذهن مخاطب شکل گرفته و تایید شده است. در حوادث اخیر دیدیم که این رسانهها در پی تصویرسازی مثبت از کنشگران معترض و تصویر سازی منفی از حاکمیت و مسئولان و در نهایت تصویرسازی جهت افزایش طرفداران کنشگران معترض، به منظور تسلط و چیرگی بر اذهان عمومی هستند.
هدف رسانه ها از این تصویرسازی ها چیست؟
به طور کلی رسانه های معاند در جریانات اخیر روی محورهایی به تصویرسازی پرداختند که از جمله القای دوگانگی میان حاکمیت –مردم در میان مردم و حجاب شرعی-حجاب حاکمیتی در میان موافقان حجاب بود و برای این القا از تکنیک های رسانه ای استفاده کردند. حتی می بینیم تمام مغالطات صورت گرفته در این مسیر جهت تغییر جای حق و باطل بوده است تا بواسطهی جنگ رسانهای با هشتگ سازی و ترندینگ شکل بگیرد و با حباب اطلاعاتی و ایجاد مارپیچ سکوت القای حداکثرسازی کاذب شود و در نتیجه قانون دیکتاتوری معرفی می شود و خشونت رادیکال ترویج داده می شود. پس تکنیک های رسانه ای برای تصویرسازی در سه محور شامل تصویرسازی مثبت از معترضان حجاب و تصویرسازی منفی از حاکمیت و مسئولان و تصویرسازی جهت افزایش طرفداران در ایران و جامعه بین الملل است.
این رسانه ها از تکنیک های مختلفی چون برجستهسازی و حماسی سازی و اغراق و بزرگنمایی و خودجوش و بدیع بودن و اثرگذاری بر سطوح مختلف و بیان ویژگی های مثبت شخصیتی و نمادسازی و گفتمان آفرینی و اثرگذاری و تصویرسازی منفی از حاکمیت و مسئولان و بازنمایی از ترس حکومت از این حرکت و غیرقانونی بودن نوع برخورد حاکمیت با دختران و امنیتیکردن مسئله حجاب و برخورد خشونتآمیز حاکمیت و...استفاده می کنند.
در واقع در تکنیک خودجوش و بدیع بودن، رسانهها درصدد بیان رفتارهای غیر معمول یا بزرگنمایی یک سری رفتارهای عادی در اعتراضات هستند تا این واقعه را خودجوش و بدیع نشان دهند و نسبت به بی همتایی آن تاکید دارند.
درتکنیک بیان ویژگی های مثبت شخصیتی نیز رسانه های برون مرزی با پخش فیلم هایی از درگیری زنان با ماموران و روایت از شجاعت و شهامت آنها، زنان معترض را متفاوت تر از زنان سالهای قبل می دانند که با شجاعت حرف دل همه زنان را بیان می کنند و این اعتراض محدود به برخی زنان را به همه جامعه زنان ایرانی تعمیم می دهند. همچنین زنان معترضی که با صفت شجاعت معرفی شدند را به عنوان یک زن با نقش در خانه مطرح می کنند تا از تقدس و ترحم ایرانیان نسبت به مادری و حس مادرانه استفاده کنند و مادران و فرزندانی که به هر دلیل از هم دور افتاده اند را همراه کنند.
یکی از اصلی ترین عملیات های رسانه ای شبکه های دشمن تلاش برای نمادسازی است، در اتفاقات اخیر هم کاملا به وضوح با بیان «مهسا تو نمرده ای، نام تو زنده خواهد ماند» به آن اشاره شده است. با این نمادسازی هدف زنده نگه داشتن این حرکت اعتراضی در کنار ابتکار در شکل اعتراضات و الگو دهی به دیگران است.
هدف نهایی از این تکنیک ها در جریانات اخیر چیست؟
به طور طبیعی هر رخدادی از حیث بنیان فکری و ایدئولوژی و کنشگری، موافقان و مخالفانی دارد؛ رسانههای معاند دست به دامان تکنیکها هستند تا بتوانند فاصله میان مردم و حاکمیت را زیاد کنند؛ یعنی با تکنیکهایی درصدد القا تعیین مرز است که هر کس باید مشخص کند در کدام طیف قرار میگیرد. از طرفی به حدی چهره منفوری از حاکمیت جمهوری اسلامی منتشر میکنند که همراهی حداکثری مردم را داشته باشند، دائماً از زبان هنر و رسانه استفاده میکنند تا چهره خود را پشت نقاب پنهان کنند.
رسانه های معاند به دنبال تصویر سازی ها هستند و این تصاوبر مثبت و منفی هستند یک تصویر مثبت از کنشگران و تصویری منفی از حکومت ساخته می شود و از طرفی این تصویر ساخته می شود که مخالفین حجاب اجباری مردم هستند و هر کسی مخالف باشد از حکومت است. در این جا دو گانگی ایجاد می شود دوگانگی مردم و حکومت، از طرفی در مقابل بین موافقان نیز دو گانگی حجاب شرعی و قانونی ایجاد می کنند در حالی که هر دو یکی است.
در کنار این تصویر امسال تصویری از دهه هشتادی ها و نوجوان ساخته شد و مشهود بود که بعد از بحث سلام فرمانده و دهه نودی ها آمادگی داشتند که این تصویر را ارائه دهند تصویر مخالفت دهه هشتادی ها و دهه نودی ها با نظام و حجاب . در حالی که این تصویر درست نیست، وقتی این تصویر را ارائه دادند تحلیل گران گفتند نوجوانان ما منحرف شده اند. سوال اساسی که از تحلیل گران می شود این است که چند درصد از نوجوان های کل کشور در این اعتراضات بودند یا تعداد نوجوانان در اعتراضات چند درصد از کل کشور بود. قطعا کمتر از ده درصد بود، آیا تعمیم دادن به همه نوجوانان کار درستی بود؟ شاید این نوجوانان سوال و اعتراض داشتند نه اینکه مرتد باشند، آنها نمی خواهند سوالشان سرکوب شود، آنها می گویند ایرانی هستیم و می خواهیم ایرانی بمانیم، خوب سوالات این ها پاسخ داده نشده است.
به دلیل عدم پاسخگویی به این سوالات به نظر می رسد می خواهند ذهنیت شان سرکوب شود، آنها این سوالات را نمی توانند در ذهن شان آرام کنند، از طرفی در برابر جوابهایی که جبهه مخالف می دهد مقاومت می کنند، این مقاومت این است که می خواهد ایرانی و اسلامی بماند.مشکل اصلی ما این نیست که نوجوان منحرف شده است مشکل اصلی عدم جهاد تبیین و روایتهاست، بحث روایت های ما درست نیست.
ما از دهه هشتادی ها روایت اشتباهی می کنیم که منحرف اند، اما دهه هشتادی منحرف نیست بلکه سوال دارد و می خواهد حقیقت را درک کند نمی خواهد با الفاظی که برایش ملموس نیست به او پاسخ داده شود.ما مشکلی که داریم نوع روایت و تبیین است.نوجوان ما از روایتهای واقعی دور است یا روایتهای واقعی برایش ملموس نیست پس باید روایتها برایش به زبان نوجوان تبیین شود.
حرف آخر؟
ما به دو عنصر نیاز داریم یکی مدیریت تصویر تا تصویرسازی های جبهه مقابل خنثی شود یکی روایتهای درست و مناسب متناسب با افراد، ما روایت درست داریم ولی مشکل این است که در روایت های درست تکثر و در عین وحدت یا وحدت در عین تکثر وجود ندارد و تکثرها شکننده هستند به جای اینکه همدیگر را تقویت کنند متاسفانه گاهی در ظاهر مخالف هم نشان داده می شوند.
نظر شما