پروازی که فرودی نداشت و داغی که بر دل ها گذاشت

۱۲ سال از سانحه سقوط هواپیمای مسافربری بوئینگ ۷۲۷ در ارومیه می گذرد و تلخی این حادثه هر سال (۱۹دی) در تقویم ذهن مردم این منطقه تکرار می شود.

به گزارش خبرگزاری شبستان از آذربایجان غربی_ زیبا کیومرثی:

خوب به یاد دارم، آن سال هم مثل همین سال زمین و آسمان قهرش گرفته بود و اولین برف زمستانی آن روز زمین را سفید پوش کرده بود و هیچکس خبر نداشت که این برف کفنی خواهد شد  برای مسافران هواپیمای مسافربری بوئینگ ۷۲۷ که تهران را به مقصد ارومیه ترک کرده بودند.


هواپیمایی با تاخیر چند ساعته از فرودگاه تهران به مقصد ارومیه به هوا برخواست، هیچ کس نمیدانست که این فراز، فرودی نخواهد داشت.

 

در باور هیچ گس نمیگنجید که دیگر صدای عزیزانش را نخواهد شنید.

 

همه در فرودگاه ارومیه منتظر مسافرانشان بودند که ....

 

ساعت حوالی 9 شب صدای مهیبی در حوالی روستای «قره حسنلو» ارومیه به گوش روستائیان رسید، کسی نمی توانست حدس بزند صدای چه بود اما زنگ خطری از چند وقت پیش که حکایت از سقوط هواپیمای حامل سرداران بود مردم روستا را نگران کرد، در پی صدا بی تاب می دویدند.


هواپیمای مسافربری بوئینگ 727 به جای آنکه آسمان را شکاف دهد، زمین را سوراخ کرده و خود تکه تکه شده بود.

فرداهایی که دیگر وجود نداشت و آرزوهایی که تکه تکه شده بودند.


چیزی نگذشت که نیروی های هلال احمر و کمک های مردمی و نیرو های ستاد بحران به محل حادثه رسیدند از این حادثه فقط دو خبرگزاری بلافاصله عکس ها را منتشر کرد، خبرگزاری مهر و خبرگزاری شبستان.


اتفاق عجیبی افتاده بود و در فضا هم ترس موج میزد و هم بهت و تعجب و هم خدا خدای کسانی که برای استقبال از عزیزشان در فرودگاه بودند.


گاهی قلم از نگاشتن ناتوان است، بعضی حس را نه میتوان نوشت و نه می توان نگاشت، بعضی حس ها را مثل درد فقط باید کشید!


نمی شود ترسیم کرد حس آخرین کلام آن مسافر را و با هیچ واژه ای نمی شود نوشت از غم بازماندگانی که سرگردان بودند.


همه جای شهر من آن‌روز پر از فریاد خدایا بود و در این گیر و دار ترس و وحشت هیچ کس دلش برای خلبانی که اولین جانباخته این اتفاق بود نسوخت، خلبانی که آن 35 نفر زنده ای که از سقوط هواپیما نجات یافتند مدیون آن شهید بودند.

 

 

 

 

اسفندیار اصغرخانی، عکاس زبده و مجرب آذربایجان غربی که آنروزها عکاس خبرگزاری شبستان در استان بود، تنها عکاسی بود که از اولین دقایق سقوط خود را به محل حادثه رسانده بود.


وی از خاطرات آن‌روز خود می گوید: بلافاصله که خبر سقوط را دریافت کردم به طرف محل حادثه با اتومبیل شخصی خود عازم شدم، در مسیر راه را بسته بودند اما بدون توجه به علایم پلیس به راهم ادامه دادم.


وی چشم هایش را بسته و می گوید: حدود 2 کیلومتر فقط دویدم، چیزی مثل ترس و یا تعجب به من نیروی صد چندانی داده بود، وقتی رسیدم و دیدم هواپیمایی با آن عظمت تکه تکه شده است، نمی دانستم چه باید بگویم.


اصرخانی افزود: خبرنگاری در دنیای ما جرم محسوب می شود و اگر دوربین در دست داشته باشی دیگر کارت تمام است.


وی با اشاره به اینکه آن روزها اینترنت همراه موجود نبود و برای ارسال اخبار حتما باید به محل کار خود برمیگشتم، تصریح کرد: نزدیکی های صبح خبر را به خبرگزاری شبستان و مهر ارسال کردم و در واقع این دو خبرگزاری اولین منتشر کنندگان این اتفاق بودند.


این عکاس خاطرنشان کرد: فردای آنروز تمامی سایت های خبری دنیا عکس های این حادثه را از این دو خبرگزاری نقل می کردند.


وی ادامه می دهد: دومین ایستگاه عکاسی من بیمارستان امام خمینی(ره) بود که مصدومان را به این بیمارستان منتقل کرده بودند ولی عکاسی در آن محیط واقعا سخت بود و من معنی اینکه حراست اجازه عکس برداری را نمیدهد، درک نمی کرد و بالاخره مرا از بیمارستان بیرون انداختند!


اصغر خانی با بیان اینکه این حادثه واقعا برای من بسیار سخت و دردناک بود، گفت: اینکه هر روز در کنار تیم امداد میرفتم و لحظه به لحظه میدیدم که چطور جنازه ها را از زیر قطعات هواپیما بیرون میکشند و اینکه در تشییع جنازه آنان چطور بازماندگان ناله می کنند، تصمیم گرفتم مستندی تهیه کنم.


وی ادامه  داد: مستند «اشک های ریخته شده بر روی برف» با کارگردانی و تهیه کنندگی بنده و به درخواست هلال احمر تولید شد که حکایت از اولین سقوط و آخرین ودای تلخ بازماندگان داشت.


این عکاس زبده شهر ما گلایه میکند برنامه «ماه عسل» و می گوید: روزها بعد برنامه پر طرفدار «ماه عسل» از بازماندگان این سانحه هوایی دعوت کرد و جالب است بدانید که در برنامه این مستند پخش شد اما نامی از کارگردان، عکاس و تهیه کننده آن به میان نیامد و باز هم عکاس و خبرنگار در حاشیه ماند.


وی می گوید: به احسان علیخانی پیامکی از گلایه خود فرستادم و گفتم که من حقم را حلال نمیکنم که زحمت تهیه و کارگردانی آن مستند را من کشیدم اما نامی از من برده نشد.


اسفندیار اصغرخانی که اکنون بیش از 40 سال است که در حرفه عکاسی فعالیت دارد در خاتمه می گوید: یک خبرنگار را حوادث زبده میکند ولی امیدوارم هیچوقت شاهد اتفاقات تلخ نباشیم.

 


امروز12سال از آن اتفاق می گذرد اما هنوز داغ آن حادثه بر دل خیلی از مردم ما برجا مانده است، خانواده هایی که 5 نفر را یکجا از دست دادند و یا مادری که جنازه فرزندش را به آغوش کشید.


این خاطره، تاریخ تلخی است که مردم این منطقه در دفتر خاطرات خود ثبت کرده اند و هیچ گاه فراموش نمی کنند.


پس از آنکه وزارت راه از اعلام دلایل سانحه سر باز زد سارمان بازرسی کشور دلایل سانحه را منتشر کرد، خطای خلبان، هوای نامناسب و هواپیمای از رده خارج همگی عوامل این سانحه شناخته شده اند به گونه ای که خلبان نتوانسته در اولین تلاش هواپیما را با اجرای آی ال اس (Instrument landing system) به مدخل باند برساند. فرودگاه ارومیه به دستگاه تشخیص میدان دید مجهز نبوده و این کار به صورت بصری صورت گرفته و اعلام شده که حداقل دید لازم (۸۰۰ متر) وجود دارد. هواپیما پس از تلاش ناموفق تا ارتفاع ۸۰۰۰ پا اوج می گیرد که با برخورد با توده هوای نامناسب یخ زدگی در بالهای هواپیما بوجود می آید. در نهایت نیز دو موتور از سه موتور هواپیما از کار می افتد که موجب سقوط می شود.


جا دارد از شجاعت خلبان «فریدون دادرس» نیز ساده نگذریم که اگر خود اولین قربانی این حادثه نمیشد شاید یک نفر هم زنده نمی ماند.


لازم به ذکر است این حادثه 78 قربانی داشت و به جز یک مهماندار تمامی کادر پرواز نیز جان باختند.

 

 

 

علاقمندان می توانند گزارش های تصوری مربوط به این اتفاق را از طریق لینک های زیر مشاهده کنند.

 

http://www.shabestan.ir/detail/Photo/11820

http://www.shabestan.ir/detail/Photo/11540

 

کد خبر 1245603

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha