به گزارش خبرگزاری شبستان؛ جلسه سی و نهم درس اخلاقِ آیت الله کمیلی خراسانی پیرامون شرح کتاب گرانقدر آداب نماز امام خمینی با حضور شاگردان و علاقمندان به معارف الهی برگزار شد. این استاد حوزه در ادامه سلسله جلسات اخلاقی در شرح و توضیح فصل ششم کتاب آداب الصلاه حضرت امام خمینی (رضوان الله علیه) با موضوع «آداب مطلقه قرائت قرآن شریف» گفت: یکی از آداب مهم قرائت قرآن که انسان را به نتایج بسیار نائل میکند، «تطبیق» است.
وی گفت: حضرت امام بعد از صحبت درباره فضائل قرآن وارد عموم آیات قرآنی شدند. در شبانهروز هفده رکعت نماز یومیه و سی و چهار رکعت نماز نافله وارد شده است. در هر رکعت هم دو سوره یکی سوره حمد و سپس یک سوره از سور طوال یا قصار قرائت میشود. لذا چقدر سوره در نماز خوانده میشود. چون انسان در نمازهایش با قرآن سر و کار دارد باید به اصل، عظمت و فضائل قرآن آگاهی پیدا کند و موانع و حجابهای نفس را که مانع فهم کلام الله مجید و فرمودههای خدا میشود کنار بزند تا به هدف خدا از این معانی برسد.
این استاد اخلاق راجع به تطبیق عموم آیات قرآنی بر مراتب نفس انسان گفت: سالک در هر درجهای که هست در هنگام قرائت قرآن نباید به روخوانی ظاهر، ترجمه یا حتی معانی تفسیری آیات اکتفا کند؛ بلکه مقصود حضرت امام، تطبیق عملی و عرفان عملی است؛ یعنی انسان باید رفتار، گفتار، اعمال و زندگی خود را با قرآن مطابقت دهد و ببیند چقدر به قرآن نزدیک شده است.
این استاد عرفان گفت: جمله «ایاک نعبد و ایاک نستعین» در سوره حمد، خیلی مورد توجه بزرگان و اولیاء الله است. معبود و مستعان را باید در خدا منحصر نمود. مستعان یعنی خداوند آن نیرویی است که از آن استعانت و کمک گرفته میشود. خداوند «ایاک» را اول گفته است. در ادبیات عرب، وقتی مفعول و فاعل در ابتدای جمله میآید این حصر را میرساند. یعنی: من خدا را عبادت میکنم و از خداوند کمک میگیرم. ولی اگر انسان بر خلاف این آیه عمل کند و استعانت او به کیف پول، قوای بدنی یا هر قوۀ دیگری بجز خداوند باشد آنوقت چه میشود؟ لذا در اینجا حضرت امام موضوع تطبیق را مطرح میفرماید. یعنی شخص آنقدر یک آیه قرآن را بخواند و با خودش کار کند تا مفاهیم و معانی آیه در وجودش تحقق پیدا کند. انسان با تزکیه نفس و پاکسازی درون از رذایل میتواند از نور قرآن بهرهمند شود.
وی افزود: عدهای قرآن را به خاطر استحباب آن قرائت میکنند؛ نمازهای واجب را برای رفع تکلیف و نمازهای مستحبی را به خاطر استحباب و محبوبیتش میخوانند. ولی هنگام خواندن نماز یا قرائت کلام الله مجید بنا را بر این بگذارید تا آثار قرائت قرآن در شما پیدا شود. یعنی ببینید چقدر مصداق این آیات هستید.
آیت الله کمیلی گفت: وقتی انسان در نمازهای واجب خود عبارت «ایاک نعبد و ایاک نستعین» را در طول یک ماه یا یک سال قرائت میکند آیا نباید این تکرارها در قلب، درون و باطنش اثر بگذارد؟ پس از گذشت این همه سال چقدر این مسئله در وجودت تحقق یافته که هیچ حول و قوهای بجز او در خارج وجود ندارد؟ در نماز هم گفته میشود: «بِحَوْلِ اللَّهِ وَ قُوَّتِهِ اقُومُ وَ اقْعُد». اما چقدر توانستهای به اسباب نظر نکنی و استعانت را فقط در او منحصر نمایی؟ بله این عالم، عالمِ اسباب و مسببات است و پیرامون ما مملو از آنهاست. انسان یک معرفت توحیدی و یک چشم حقبین و توحیدی میخواهد تا بفهمد این اسباب توسط خدا درست شده و آنها را به او اسناد دهد و به اسباب به نظر مستقل نگاه نکند.
کسی که اهل فناست اصلاً سبب را نمیبیند. مثلاً در رازقیت، فقط رازقیتِ خدا را میبیند؛ به عبارت دیگر در همه صفات، فقط او را میبیند. حضرت امام راحل (رض) نیز همین نظر را دارند. لذا وقتی انسان «ایاک نعبد»، «ایاک نستعین» یا سایر آیات قرآن را که مخاطب همه آنها انسان است را میگوید برای آن بوده تا بتواند درست عمل نماید و خودش را درست به کمال برساند.
استاد حوزه گفت: حضرت امام راحل (رض) در موضوع ادب تطبیق، اینکه انسان مؤدب به آداب الهی باشد و فرمودههای خدا را در خودش تطبیق و پیادهسازی نماید میفرماید: «انسان با ارتیاضات قلبیّه می تواند مظهر اسماءاللّه و آیت کبرای الهی شود، و وجود او وجود ربّانی، و متصرّف در مملکت او و در دستِ جمال و جلال الهی باشد».
وی خاطرنشان کرد: ارتیاضات قلبیه، کم کلمهای نیست. انسان برای تحصیل ریاضتِ دل و قلب باید از بسیاری از شهوتها و هواها بگذرد و مخالفت با نفس نماید تا دل نورانی شود. آنوقت میفهمد که مظهر اسماء الله، آیات کبرای الهی و خلیفة الله است. آن وقت معنای آیه «وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ» را میفهمد. فقط انسان شایسته مقام خلیفه اللهی است. حتی این مقام برای جنیانِ مسلمانِ مؤمن هم نیست با اینکه آنها هم مخاطب آیات قرآن هستند. اما مخاطب این آیه فقط انسان است. لذا طبق فرموده امام باید جمال و جلال الهی در انسان ایجاد شود؛ یعنی مظهر جمال و جلال الهی شود.
حضرت امام در ادامه میفرماید: «و در حدیثْ قریب به این معنی است که «همانا روح مؤمن اتّصالش به خدای تعالی شدیدتر است از اتّصال شعاع شمس به آن یا به نور آن.»؛ آفتاب یک شعاع و تابشی دارد، شعاع آفتاب از پشت شیشه پنجره به درون اتاق میتابد. با اینکه آفتاب در اتاق مشاهده نمیشود اما این شعاعها به شمس آسمان منتسب میشود.
لذا اتصالت به نور الهی که «الله نور السماوات و الارض» باید از اتصال شعاع آفتاب به آفتاب نزدیکتر باشد. یعنی بنا به فرمایش ائمه (علیهم السلام)، همانا روح مؤمن اتصالش به خدا شدیدتر از اتصال شعاع شمس به آن است.
آیتالله کمیلی گفت: حضرت امام (رض) میفرماید: «و در حدیث صحیح وارد است که «بنده چون با نافله به من نزدیک شد، او را دوست دارم؛ و چون دوست داشتم او را، من گوش او شوم که با آن میشنود و چشم او شوم که با آن میبیند و زبان او شوم که با آن نطق میکند و دست او شوم که با آن اخذ میکند و در حدیث است که عَلیٌّ عَیْنُ اللّه وَ یَدُاللّه»؛ وقتی مجتهدی به صحیح بودن سندی اشاره میفرماید یعنی روایت و سند را دیده است. گفتههای این روایت یک حقیقت و واقعیتی دارد که میبایست در درون ما ظهور کند. اینکه حضرت علی (علیهالسلام) چشم و گوش خداوند است کنایه از قدرت و معرفتی است که در وجود این شخص شریف است. آیا این مطالب فقط مخصوص حضرت علی (علیهالسلام) و حضرات ائمه معصومین (علیهمالسلام) است و ما هیچکارهایم؟ مگر ما شیعه و پیرو حضرات ائمه معصومین (علیهمالسلام) نیستیم؟ آیا امکان تحقق این مطالب در ما وجود دارد یا نه؟ آیا فقط معصومین(علیهمالسلام)، اولیاءالله بودند؟ یا عرفا و استاد کاملِ واصل هم جزء اولیای الهی هستند؟ عرفایی که از طریق ریاضتها، مجاهدتهای نفسانی، داشتن استاد، بیداری شب، عارف کامل شدهاند. آیا فقط پیامبر (ص) و آل پیامبر (ع) عارف هستند؟ یا اینکه صحابهای نظیر ابوذر، مقداد، کمیل و حجر بن عدی و امثال ذالک نیز عارف بودهاند؟ در عصر حاضر هم اساتید اخلاق و عرفان و بزرگانی هستند. آنها چگونه این راه را رفتند که بعضی میگویند: ما نمیتوانیم؛ و نمیشود؛ این برای افراد خاصی است! این مطلب هیچ پایه و سندی ندارد.
حضرت امام راحل (رض) با اشاره به آیۀ شریفه « اِنَّماَ المُؤْمِنُونَ الَّذینَ اِذا ذُکِرَ اللّه ُوَجِلَتْ قُلوبُهُمْ وَاِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ اِیماناً وَعَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلوُن» میفرماید: این مطلب برای پیامبر (ص) و آل پیامبر (ع) است یا برای عموم مؤمنین؟ اگر برای عموم مؤمنین است پس من هم مصداق این آیه هستم. لذا میفرماید شخص سالک خود را با این اوصاف تطبیق دهد و ببیند چقدر توانسته خودش را مصداق این آیه نماید. آیا دلت با تلاوت آیات قرآن تکان میخورد؟ آیا وقتی آیات قرآن و اذکار خدا را در نماز میخوانی روز به روز به باور، یقین و ایمانت افزوده میشود؟ یا هیچ تغییر و پیشرفتی حاصل نشده است!
اگر انسان اهل مراقبه باشد و به چهار دستور «مشارطه در ابتدای روز»، «مراقبۀ اثناء روز»، «محاسبۀ قبل از خواب»، و «معاقبه و جریمه کردن» پایبند باشد آنوقت متوجه میشود در کجای راه قرار دارد. وقتی در طول روز مرتکب چندین گناه و مخالفت میشود فردای آن روز را روزه بگیرد. مخصوصاً در ماه رجب که اینقدر بر روزهاش تأکید شده است. وقتی مرتکب یک اشتباه، گناه، خلاف، غفلت و خطایی شدید خود را جریمه کنید و فردای آن روز را روزه بگیرید. البته این زمانی است که نخواهید پولی در راه خدا بدهید. عدهای نزد بنده صیغه نذر خواندهاند و به آنها گفته شده اگر نتوانستید شب بیدار شوید و نماز شب بخوانید فردای آن روز فلان مبلغ را به عنوان صدقه بدهید. آن وقت نفس میفهمد اگر مخالفتی کرد باید مبلغی را در راه خدا بدهد یا روزه بگیرد. این مطلب را علمای اخلاق گفتهاند. اگر انسان خودش را معاقبه و مؤاخذه نکند پیشرفت نخواهد کرد.
سپس حضرت امام راحل (رض) میفرماید: «پس، وظیفۀ سالک الی اللّه آن است که خود را به قرآن شریف عرضه دارد؛ و چنانچه میزان در تشخیص صحّت و عدم صحّت و اعتبار و لااعتبارِ حدیث آن است که آن را به کتاب خدا عرضه دارند و آن چه مخالف آن باشد باطل و زخرف شمارند، میزان در استقامت و اعوجاج و شقاوت و سعادت آن است که در میزان کتاب اللّه درست و مستقیم در آید. و چنانچه خُلق رسول اللّه قرآن است، خلق خود را با قرآن باید متوافق کند تا با خلقِ ولی کامل نیز مطابق گردد. و خلقی که مخالف کتاب اللّه است زخرف و باطل است.»
آیت الله کمیلی افزود: وقتی انسان خودش را به فرمودههای خدا عرضه نماید میفهمد در کجای راه قرار دارد؛ میفهمد چه مقدار از رفتار و کردارش صحیح، مطابق و یا مخالف با فرمودههای الهی بوده است؛ لذا متوجه میشود بسیاری از اعمالش باطل و زخرف بوده است. انسان باید قرآن را میزان قرار دهد و ببیند چقدر به قرآن نزدیک شده است. آن اخلاقی هم که با اخلاق رسول الله و قرآن مطابقت نداشته زخرف و باطل است و باید آنها را دور ریخت و نفس را از وجود آنها پاک نمود. سپس حضرت امام راحل (رض) یک بیت شعر از حضرت علی (علیه السلام) را نقل میفرماید: «وَاَنْتَ الْکِتابُ المُبینُ الَّذی بِاَحْرُفِهِ تَظْهَرُ المُضْمَرُ»؛ و تو کتاب روشنی هستی که با حروف آن، پنهان آشکار میشود. یعنی ای انسان همان قرآن ناطق خداست و باید قرآن گویای خدا باشد. وقتی رفتار، اخلاق، کردار، حرکات، سکنات همه چیز انسان خدایی شود آنوقت مصداق کلام حضرت علی (علیهالسلام) میشود که فرمود: «اَتَحْسَبُ اَنَّکَ جِرْمٌ صَغَیرٌ وَ فیکَ انْطَوِیَ الْعالَمُ الاْکْبَرُ وَاَنْتَ الْکِتابُ المُبینُ الَّذی بِاَحْرُفِهِ تَظْهَرُ المُضْمَرُ».
آیت الله کمیلی در پایان گفت: انشاءالله در این لیالی پرفضیلت ماه رجب با بیان این موعظهها یک تنبه و آگاهی بیشتری در همه ما ایجاد شود.
وی ضمن توصیه به شرکت در مراسم اعتکاف در ایام البیض ماه مبارک رجب (روزهای سیزدهم تا پانزدهم) گفت: انشاءالله دل با خدا معتکف شود و آن اعتکاف معرفتی تحصیل شود. همان اعتکافی که عرفا درباره آن میگویند باید تمام وجود انسان معتکف شود؛ نه اینکه فقط سه روز در مسجد بنشیند و بعد تمام شود! بلکه واقعاً به وسیله این اعتکاف یک تغییری در روحیه انسان ایجاد شود.
نظر شما