هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم

برنامه تلویزیونی «محفل» به همت سازمات تبلیغات اسلامی و شبکه‌ی ۳ سیما تولید شد، این برنامه حال و هوایی متفاوت و نگاهی نو از قرآن کریم ارائه داد.

خبرگزاری شبستان؛ گروه قرآن و معارف: تعطیلات عید فطر است و خلوتی تهران به چشم می‌آید. اما اطراف برج میلاد ازدحام جمعیت و ترافیک، نشان می‌دهد. اینجا خبرهاییست. نه تنها اهالی قرآن که افراد مختلفی با پوشش و ظاهر مختلف به گردهمایی بزرگ محفل آمده‌اند. اختتامیه‌ی برنامه‌ای قرآنی که در رمضان امسال، پیش از افطار از شبکه 3 پخش می‌شد و ببیندگان زیادی را پای تلویزیون نشانده بود. «محفل» که به همت سازمات تبلیغات اسلامی و شبکه‌ی 3 سیما تولید شده، حال و هوایی متفاوت و نگاهی نو از قرآن کریم ارائه می‌داد. حال و هوایی که 35هزار تهرانی، از بین مخاطبان میلیونی برنامه را مشتاق شرکت در این گردهمایی بزرگ کرده اما حالا ظرفیت برج میلاد اجازه‌ی میزبانی از 1600 نفر را داده است.

 

ساعت 19 نزدیک می‌شود، شوق مردم را از انبوه جمعیت می‌توان دید. از برق چشمان کودکان و سربند و پرچم‌ در دستشان، از هیجان نوجوانان و از لابه‌لای حرفا‌های بزرگ‌ترها که در هر جمله اسم یکی از داوران محفل را می‌گویند و قسمتی از برنامه را برای هم یادآوری می‌کنند. جلوی هر ورودی اصرار شرکت‌کنندگان برای ورود به گوش می‌رسد و صدای تشریفات برج میلاد که پشت هم می‌گویند ظرفیت سالن پر شده!

 

روی صحنه‌ی سالن همایش اذان می‌گویند. نمازخانه‌ی برج میلاد هیچ‌وقت این قدر پر جمعیت نبوده. کسانی که روی صندلی‌ها نشسته‌اند چشم به ورودی‌ها دوخته‌اند و تعدادی هم اطراف سالن ایستاده‌اند و چشم می‌گردانند تا در ردیف‌های جلوتر صندلی خالی پیدا کنند. نشاط عجیبی در سرتاسر سالن دویده، در باز می‌شود و فریاد شادی جمعیت بالا می‌گیرد. داوران محفل وارد می‌شوند.

 

رضوان درویش سوری داخل که می‌شود با صدایی بلند می‌گوید: یا سلام! و جمعیت حاضر، طبق خاطره‌ی مشترکشان در محفل با خنده جواب می‌دهند: «سلِّم»، تشویق‌ها بدون هیچ توقفی حامد شاکرنژاد، حسنین الحلو که بوی حرم حضرت عباس را آورده، حجت‌الاسلام غلامرضا قاسمیان و استاد احمد ابوالقاسمی را تا جایگاهشان همراهی می‌کنند.

 

این برنامه هم مثل همیشه با نوای قرآن آغاز می‌شود. استاد ابوالقاسمی با شوخی همیشگی حسنین که او را پدربزرگ می‌خواند برای قرائت به روی صحنه آمده و کنار رسالت بوذری -مجری محفل- قرار می‌گیرد.

 

کمی بعد از شروع برنامه دخترکی به روی صحنه می‌آید که همه او را می‌شناسند. عطیه عزیزی نابغه‌ی قرآنی. او قبلا در برنامه‌ی محفل برای داوران نقاشی‌هایی کشیده بود اما یکی کم بود. حالا عطیه با یک برگه در دست آمده و بعد از شیرین‌زبانی‌هایش حسنین را به صحنه دعوت کرده از تماشاگران می‌خواهد که حدس بزنند چه چیزی برایش کشیده. او چهره‌ی حسنین را نقاشی کرده و آن‌سوی برگه عکس یک فیل را کشیده، حسنین که شوخی‌هایش با حامد شاکرنژاد معروف است با لهجه‌ی عربی می‌گوید: یک طرف من را نقاشی کرده و آن طرف برگه عکس حامد را کشیده.

 

 

کم کم دختران دیگر هم کنار عطیه حاضر می‌شوند. حنانه خلفی، حدیث نظری و ثنا خواهرش که سه ساله است و حافظ قرآن، مطهره و مشکات اکبری که سن کم آن‌ها همه را شگفت‌زده کرده، و سرانجام زینب شیری، دختر خردسال جاویدالاثر مدافع حرم حبیب‌الله شیری. این دخترکان همه نوابغ قرآنی، حافظ و قاری قرآن، نهج‌البلاغه و صحیفه‌ی سجادیه هستند که از گوشه کنار ایران آمده‌اند.

 

داوران برای نشان دادن نبوغ قرآنی آن‌ها سوالاتی می‌پرسند و آزمون‌هایی می‌گیرند. پاسخ دقیق دختران همه را شگفت‌زده می‌کند.

چند دقیقه بعد از آن‌ها مجری از گروه سرود دعوت می‌کند و حاج‌آقا قاسمیان که پیش‌تر چند بیت از حافظ را در آواز مخالف سه‌گاه خوانده بود حالا پیش از دختران سرود «اینجا ایرانه» را زمزمه می‌کند. دختران ادامه می‌دهند، پر چادرهایشان را نشان می‌دهند و می‌خوانند: مادرم زهرا! یادگاریتو سرم کردم.

 

بانوی پیری روی یکی از صندلی‌ها «لاحول» می‌خواند و به سمت دختران روی صحنه که با چادرهای سفید درست شبیه فرشته‌ها شده‌اند، فوت می‌کند و قربان صدقه‌شان می‌رود.

اولین سخنران به دعوت رسالت بوذری و تشویق حضار به روی صحنه می‌رود، حجت‌الاسلام محمد قمی رییس سازمان تبلیغات اسلامی. او پس از تشکر از عوامل برنامه می‌گوید:«با پخش برنامه محفل آن هم در ماه مبارک، حال و هوای شورانگیز قرآنی در کشور ایجاد شده. محفل باعث شد تا بهره‌مندی از ظرفیت قرآن در کشور بیش‌تر شود. این برنامه یک شروع خوب است و باید کاری کنیم که امتداد یابد و با بهترین حال و هوا در کشور اجرا شود‌. ما اینجا جمع نشده.ایم که با برنامه محفل خداحافظی کنیم؛ بلکه این گردهمایی سلامی دوباره به مخاطبان محفل است‌.»

 

پس از صحبت‌های او و پخش فیلم‌هایی از پشت‌صحنه‌ی محفل، داوران به روی صحنه می‌آیند در گپ و گفتی کوتاه از خاطرات و شیرینی‌های محفل می‌گویند. بازهم شوخی‌های حسنین و حامد شاکرنژاد همه را می‌خنداند. حتی برای اینکه سربه‌سر هم بگذارند از دو راه جداگانه روی صحنه آمدند. حسنین عراقی با لهجه‌ی شیرین عربی خاطره‌ای می‌گوید. رسالت بوذری از حسنین و شاکرنژاد می‌خواهد «منافسه» کنند. آن‌ها هم یکی پس از دیگری یک آیه را با الحان مختلف می‌خوانند و تماشاگران پس از هر تنفس بی‌اختیار می‌گویند: الله! محفل از تمام این مردم، که بیشترشان پیش از این فعال قرآنی نبوده‌اند، بدون توجه به سن و سالشان یک مخاطب قرآنی جدی ساخته. شاکرنژاد می‌گوید: 35 سال است که قرآن می‌خوانم اما هیچ‌وقت چنین استقبالی را از سوی مخاطبان و مردم عام ندیده بودم.

 

 

کمی بعد استاد رضوان درویش به صحنه آمد و مدیحه‌ی معروفی را خواند که نقل است لالایی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها بوده برای فرزندانشان: « إنَّ فی الجنّه نهرا مِن لَبَن / لِعَلیٍ و حسینٍ و حسن». او از بازخوردهای بسیار زیاد مخاطبان داخلی و بین‌المللی گفت. از اینکه در سوریه مقاطعی از برنامه‌ی محفل در فضای مجازی دست به دست می‌شود و بازنشر آن‌ها صرفا مختص صفحات قرآنی نبوده. استاد قرآن اهل سوریه که عرب‌ها آن را سرزمین عشق و گل‌های یاسمین می‌خوانند در پایان صحبت‌هایش یک سرود عربی خواند.

 

 

رسالت بوذری پیام مخاطبان را می‌خواند. یکی از ایرلند گفته دخترش برنامه‌ی محفل را برای دوستان نگلیسی‌زبانش ترجمه می‌کند. دیگری از اسپانیا پیام داده، آن یکی از کشوری دیگر به فکر حفظ و قرائت افتاده و مخاطبی از الجزایر می‌گوید: محفل ما را دوباره مسلمان کرد.

اتفاق بی‌نظیری رخ می‌دهد! تمام استادان و قاریان حاضر در سالن به روی صحنه می‌آیند همگی، یکی به دنبال دیگری، یک آیه را در نغمه‌های مختلف می‌خوانند. تماشاگران گردهمایی بزرگ محفل به وجد آمده‌اند، مردم هم در سالن و هم از قاب سیما، شورانگیزترین و متفاوت‌ترین اجرای قرآنی در رسانه را می‌بینند.

 

مجلس بازهم به سمت خاطره‌گویی اساتید از برنامه‌ی محفل و محافل قرآنی می‌رود. استاد ابوالقاسمیان می‌گوید: بعد از ماه مبارک، به جز سفره‌ی افطار جای محفل هم در خانه‌ها خالیست.

رسالت بوذری برای سه داور ایرانی شگفتانه‌ای دارد. از آن‌ها می‌خواهد روی صحنه بمانند. پس‌زمینه عوض می‌شود، نغمه‌ای آشنا اشک تماشاگران را جاری می‌‌کند و صدای مرحوم کریم‌خانی در سالن می‌پیچد: ای حرمت ملجأ درماندگان...

خادمان آستان قدس رضوی به روی صحنه می‌آیند. پیش‌تر در برنامه هدیه‌ای به داوران سوری و عراقی داده بودند و این بار همان هدیه‌ها در دستان استاد ابوالقاسمی، استاد قاسمیان و حامد شاکرنژاد می‌نشنید.

 

هنوز پس‌زمینه‌ی صحنه منور به نقش حرم امام رضاست که مجری مادران قاریان و حافظانی که در محفل حاضر شده بودند را به روی صحنه می‌خواند. مادران که پا بر صحنه می‌گذارند حاضران از جا بلند می‌شوند و دقایقی طولانی، بدون وقفه و خستگی این بانوان را تشویق می‌کنند. فیلمی از بوسه‌ی فرزندان بر دست‌های مادران پخش می‌شود و مجری از زنانی می‌گوید که قاریان کوچک محفل یادگرفتن تمام واژگان قرآن را به  آنان مدیونند.

در پایان به نمایندگی از دختران فعال قرآنی، از زینب شیری تقدیر می‌شود. دختر کوچک شهید شیری هدیه‌ای که همیشه دوست داشته را می‌گیرد. یک یخچال اسباب‌بازی

 

صحنه خالی می‌شود اما پسر کوچکی هنور آنجا ایستاده، مادرش هم پشت پسرک مانده، دستش را در دست گرفته و تنهایش نمی‌گذارد.  با ذوق کودکانه‌اش از مجری اجازه می‌گیرد تا فرازی قرآن بخواند. به سبک کریم منصوری می‌خواهد آیات سوره‌ی یوسف را در مقام حجاز بخواند. نفس کم می‌آورد و به خنده می‌افتد، حضار هم.

اجرا که تمام می‌شود همه دور اساتید را می‌گیرند تا با آنان عکس یادگاری بیندازند.

 

در تمام طول برنامه هرکه روی صحنه آمد حرف‌هایش را با بیت شعری درباره‌ی قرآن شروع کرد. داوران، مادران و دختران و حتی قاریان. امشب انگار حافظ –که حجت‌الاسلام قاسمیان چندین بیت از او خواند- گوشه کنار سالن همایش‌های برج میلاد راه می‌رفت و می‌خواند: هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم.

 

 

کد خبر 1263289

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha