به گزارش خبرنگار گروه اندیشه خبرگزاری شبستان: شیخ «ابوجعفر محمّد بن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی» معروف به کُلِینی، شیخ کلینی و ثقةالاسلام کلینی، از بزرگترین محدثان و اندیشمندان شیعه است که در طول حیات پرثمر خود از محضر اساتید بزرگی بهرهمند شد و متعاقبا شاگردان گرانسنگی را تربیت کرد. وی همچنین آثار متعددی را به رشته تحریر در آورد که از آن میان امروز تنها کتاب مستطاب و جامع «کافی» به دست ما رسیده که محل رجوع بسیاری از علما و اندیشمندان از قدیمالایام تاکنون بوده و هست.
بر آن شدیم به مناسبت فرارسیدن 19 اردیبهشت ماه که در تقویم رسمی کشور به عنوان روز بزرگداشت شیخ کلینی نامگذاری شده است، با «سعید طاووسی مسرور» استاد گروه فلسفه و کلام اسلامی و شیعه شناسی دانشکده الهیات و معارف اسلامی، دانشگاه علامه طباطبائی گفتوگویی اختصاصی داشته باشیم که در ادامه حاصل آن را می خوانید:
برای ورود به بحث اشاره ای به دوران حیات شیخ کلینی و شرایط جامعه آن زمان نسبت به پذیرش مباحث علمی داشته باشید، آیا شیخ در طرح مباحث، فراغ بال داشت و جامعه وی را همراهی میکرد؟
شیخ کلینی در دوره غیبت صغری زندگی میکرد و تاریخ وفات او مصادف با شعبان سال 329 است که در واقع در نیمه شعبان همین سال نیز نائب چهارم امام زمان (عج) وفات میکند؛ بنابراین زندگی شیخ کلینی در دوره غیبت صغری رقم خورد که شرایط سخت و پیچیدهای بود و شیعه با پدیدهای مثل غیبت امام خود مواجه شد که این مساله چالشهای بسیاری را ایجاد کرد.
در این دوره علمای شیعه در جایگاه مختلفی در حال تلاش علمی و فکری هستند، برای مثال «ابو جعفر محمد بن عبدالرحمان بن قبه رازی» معروف به ابن قبه که معتزلیمذهب بود و شیعه شد، همچنین «ابوسهل نوبختی» که از بزرگان خاندان نوبختی بود و البته بسیاری دیگر از علما از جمله شیخ کلینی که محل بحث ماست.
شیخ کلینی در این ایام کتاب معروف خود با نام «کافی» را در شهرهای قم و ری تدوین کرد اما این اثر را در بغداد عرضه کرده است چراکه شرایط پذیرش چنین کتابی در آن زمان در شهرهایی نظیر قم و ری چندان وجود نداشت در نتیجه شیخ کلینی که گرایش عقلگرایی دارد اثر خود را در بغداد عرضه می کند، هرچند که او محدث برجستهای هم بود با این وجود سرآغاز کتاب خود را به مباحثی از جمله عقل و علم و معرفت اختصاص داده و در ادامه به توحید رسیده است؛ بنابراین در شرایطی که مباحث عقلی بین شیعیان بغداد بیشتر جریان داشته است، اثر خود را در این شهر ارایه میکند.
در مورد کتاب کافی نیز چند نکته وجود دارد از جمله اینکه اثر مذکور تفاوتهایی با آثار محدثان قم از نظر مبانی و گزینش روایات دارد. برای مثال تمایزهایی با کتاب «المحاسن» نوشته «احمد بن محمد بن خالد بَرقی» و همچنین کتاب «بَصائِرُ الدَّرَجاتِ الکُبْری فی فَضائلِ آلِ مُحمّد» مشهور به «بصائر الدرجات» تألیف «ابوجعفر محمد بن حسن بن فروخ صفار» معروف به «صفار قمی» دارد که هر دو این آثار از جمله کتابهای شاخص حدیثی مکتب قم تا پیش از شیخ کلینی محسوب میشوند. بنابراین کتاب کافی شیخ کلینی از حیث مبانی، گرایشها رویکردها و همچنین انتخاب روایات و تشخیص روایات معتبر با این دو کتاب تفاوت های بعضا مهمی دارد، لذا شاهدیم شیخ کلینی که ظاهرا اهل «کُلِین» پاکدشت بود، حیات علمی خود را در قم و ری داشته و سپس به بغداد مهاجرت کرده و کتابش را در این شهر نشر داده است.
وقتی صحبت از شیخ کلینی میشود، نخستین چیزی که از ایشان به ذهن متبادر میشود، کتاب کافی است که از کتب اربعه به شمار میرود، در مورد اهمیت و تاثیر این کتاب برای مخاطبان ما توضیح بفرمایید.
کتاب کافی که در بین کتب اربعه چه بسا مهمترین اثر به شمار بیاید، از این جهت اهمیت دارد که شامل جمیع معارف دین است. این اثر سه بخش دارد از جمله بخش «اصول» که عقاید است، در این مجال اشاره به این نکته را ضروری میدانم که (برخی به اشتباه به کتاب کافی اصول کافی می گویند در حالی که تنها بخشی از این کتاب اصول است و در واقع این کتاب عقاید را شامل میشود)، بخش دوم کتاب کافی به «فروع» اختصاص یافته که در واقع مفصلترین بخش این اثر محسوب میشود، بخش بعدی یا همان بخش سوم «روضه» است که تکمله و جلد آخر کتاب نیز محسوب شده و شامل حکایات و اخلاقیات و اینگونه مسایل می شود.
نکته جالب اینجاست که شیخ کلینی در بخش اصول، به تاریخ نیز توجه کرده است، در واقع او وقتی در مقام معرفی ائمه بر می آید و قصد بر ارایه احادیث امامت و طرح دلایل امامت هرکدام از ائمه (ع) میکند، به صورت اجمالی تاریخ چهارده معصوم (ع) را نیز بیان میکند. اهمیت این مساله زمانی مشخص میشود که وقتی کتاب کافی را با اثر گرانسنگ شیخ صدوق با عنوان «کتابُ مَن لایَحْضُرُهُ الفَقیهُ» مقایسه می کنیم که صرفا به فقه اختصاص دارد و همچنین آثاری نظیر « الاستبصار فی ما اختلف من الاخبار» معروف به «الاستبصار» و «تَهذیبُ الأحکام» نوشته شیخ طوسی، درمی یابیم که کتاب تهذیبالاحکام در واقع شرح کتاب «المُقنِعَة» شیخ مفید است و از عنوان نیز مشخص است که کتاب فقهی است، از سوی دیگر تمامی روایات ارایه شده در کتاب استبصار نیز در کتاب تهذیب الاحکام آمده است اما علتی که این کتاب مستقل شده این است که اخبار ارایه شده در این کتاب در وهله اول قابل جمع نمی آیند و اخبار اختلافی هستند و شیخ طوسی روایاتهای اختلافی را از تهذیب در استبصار توضیح داده است؛ با این وجود مشخصا این دو کتاب فقهی هستند، بنابراین کتاب کافی تنها کتاب از کتب اربعه شیعه محسوب میشود که صرفا فقه نیست.
اما موضوع دیگری که در این بخش به نظرم باید مطرح شود این است که شیخ کلینی در دوره حیات خود به اندازهای که در زمانه و روزگار ما محبوب است، مورد توجه نبوده و گذشت زمان باعث شد که شیعیان به ارزش کتاب کافی و مدت زمان بیستسالی که شیخ برای تدوین آن صرف کرد پی ببرند؛ کتابی که 16 هزار و 199 روایت دارد که اگر روایات تکراری را حذف کنیم این عدد به 15 هزار و 176 روایت می رسد و این در حالی است که کتاب «صحیح بخاری» که به عنوان مهمترین کتاب حدیثی اهل تسنن محسوب میشود حدود هشت هزار روایت دارد.
بنابراین همان طور که گفتم آیندگان آمدند و قدر کلینی و کتابش را دانستند که برای نمونه به دو نقل قول اشاره میکنم، نخست آنکه علامه ملا «محمدتقی مجلسی» مشهور به مجلسی اول در مورد شیخ کلینی و کتاب کافی میگوید: « وی در میان تمام دانشمندان ما، و آنها که از او روایت کردهاند، همچنین در نظم و ترتیب کتابش الکافی بینظیر بوده، و این مزایا دلیل است که وی از جانب خداوند متعال تاییدات خاصی داشته است».
همچنین میرداماد در مورد کتاب کافی این چنین توصیف کرده است که: «کتاب پر محتوایی است که مانند آن نصیب هیچ یک از فقها و علما و عقلا و حکما از زمان تصنیف آن تا کنون نشده است». در واقع عظمت کتاب کافی باعث شده است که برخی از علما به شرح آن بپردازند.
شیخ کلینی گويا یا بسیاری از انديشمندان و فقها هم دوره بوده و آنها را ملاقات و البته از برخی اجازه کسب کرده است، آیا در مورد این ملاقاتها و دستاوردهای او یادگاری در تاریخ باقی مانده است؟
برای پاسخ به این پرسش مقدمهای را عنوان میکنم. از آثار شیخ کلینی به جز کتاب کافی اثر دیگری به دست ما نرسیده است در حالی که او چند اثر دیگر از جمله کتابهایی با عناوین «الردّ علی القرامطة»«رسائل الائمّة»، «تعبیر الرؤیاء» و مجموعهٔ شعر ( شامل اشعاری که شاعران از فضایل اهلبیت گفتهاند) داشته است، هرچند که کتاب کافی نیز ناقص به دست ما رسیده و دلیل این مطلب آن است شیخ مفید از استاد خود «ابن قولویه قمی» روایاتی از کافی نقل میکند چراکه ابن قولویه نسخهای از کافی به نقل از شیخ کلینی داشته و در واقع او شاگرد مستقیم شیخ بود و روایاتی که شیخ مفید از ابن قولویه نقل میکند در هیچ کدام از بخش های کتاب کافی که امروز به دست ما رسیده نیست و این امر نشان می دهد که کتاب کافی، به شکل کامل به دست ما نرسیده که علت این امر را می توان به محدود بودن نسخههای اصلی این اثر منتسب دانست.
با این وجود از طریق همین کتاب کافی که در دست داریم می توانیم به علمایی که شیخ کلینی نزد آنها رفت و آمد داشت و شاگردان وی برسیم. همچنین از طریق آثار روایی دیگر شیعه مثل تالیفات شیخ صدوق و شیخ طوسی آثار فهرستی و رجالی از جمله «فهرست نجاشی» مشهور به «رجال» که در آن می توانیم به شاگردان شیخ کلینی دست پیدا کنیم.
اما از جمله مهمترین اساتید شیخ کلینی می توان به «عبدالله بن جعفر حمیری»، «محمد بن حسن صفار قمی»، « علی بن حسین سعدآبادی قمی» اشاره کرد که تمامی این افراد اهل قم بودند. همچنین شیخ کلینی از محضر اساتید خراسانی نیز روایت کرده از جمله «ابوالحسن محمد بن علی جعفری سمرقندی» و همچنین علان کلینی دایی کلینی اشاره داشت که بعد از نواب اربعه می توان او را مهمترین شخصیت در دوران غیبت صغری دانست.
تاثیر شیخ کلینی بر علوم اسلامی چه بود و چه میراثی را برای امروز به یادگار گذاشت؟
ماندگاری کتاب کافی تا به امروز بالاترین سند در ارزش علمی این کتاب است. این کتاب فقط باقی نمانده بلکه همچنان محل توجه دانشمندان از علوم مختلف است و بسیاری از علما در فتاوای خود به این کتاب تکیه می کنند.
بزرگانی چون ملاصدرا حتی در فلسفه خود به این کتاب توجه می کنند، همچنین این اثر مورد توجه مورخین نیز بوده و همچنان هست تا بتوانند بر اساس روایات ارایه شده در این اثر، تاریخ تشیع را نشان دهند. نکته جالب این است که حتی غیر شیعه نیز به این کتاب مراجعه دارند؛ «ابن اثیر جزری» در کتاب «جامع الاصول» درباره شیخ کلینی میگوید: «شیخ کلینی عالمی بزرگ در مذهب شیعه است و فاضل و مشهور است و احیاگر دین در قرن سوم بود».
همچنین اخیرا در حوزه تاریخ اجتماعی شیعه، پایان نامه ای زیر نظر دکتر الویری با عنوان «تاریخ اجتماعی شیعه، سیری در مولفه های زندگی اهل بیت و شیعیان» نوشته «سید محمدمهدی موسوینیا» ارایه شد که به صورت کتاب نیز انتشار یافت، جالب اینجاست که این کتاب بر اساس کتاب کافی نوشته شد و پژوهش جدیدی بود که در این روزگار بر اساس کتاب شیخ کلینی صورت پذیرفت.
در پایان لازم می دانم به این نکته اشاره کنم که اختصاص یک روز در تقویم رسمی به نام شیخ کلینی در راستای بزرگداشت این دانشمند گرانمایه اقدامی بسیار پسندیده است اما لازم است کارهای مهم و پژوهشی نیز انجام شود که از جمله آنها می توان به نمایشگاه آثار تالیف شده مرتبط با شیخ کلینی، برگزاری کرسی ها و همایش های مختلف اشاره کرد به شرطی که این موارد تبدیل به کارهای ویترینی و نمایشی نشود.
نظر شما