به گزارش خبرگزاری شبستان؛ جلسه چهل و ششم درس اخلاقِ آیت الله کمیلی خراسانی پیرامون شرح کتاب گرانقدر آداب نماز امام خمینی با حضور شاگردان و علاقه مندان به معارف الهی برگزار شد.
استاد حوزه در ادامه سلسله جلسات اخلاقی در شرح و توضیح فصل پنجم کتاب آداب الصلاه حضرت امام خمینی (رضوان الله علیه) با موضوع «تفسیر سوره حمد» گفت: عبارت «ایاک نعبد و ایاک نستعین» که در نماز خوانده میشود دو وجه دارد. یک زمان به قصد نقل کلام الهی و یک زمان نیز به قصد انشاء خوانده میشود. بعضی از فقها بر وجه دوم اشکال وارد کردهاند. یعنی اگر انسان بخواهد این جمله را از جانب خود بگوید و مفهوم آن را نیز از جانب خود انشا نماید آن وقت این کلام الهی نیست و کلام فرد است و نماز اشکال پیدا میکند.
استاد کمیلی افزود: حضرت امام راحل (رض) این کلام را ظاهراً از حاشیه مسئله هشتم جلد دوم کتاب عروة الوثقی مرحوم یزدی نقل نمودهاند و آن را نیز قبول ندارند. از منظر امام راحل (رض)، انسان میتواند یک کلام نقلی را به عنوان نقلی نیز انشاء نماید. یعنی وقتی کلام الهی و قرآنی را بخواهید با توجه به معانی بلند آن بخوانید و مفهوم جمله را نیز خود انشا نمایید این دو هیچ منافاتی با یکدیگر ندارند.
وی تصریح کرد: اگر کسی بخواهد همراه قرائت غزلی از حافظ، شخصی را نیز با آن غزل مدح نماید هر دو جهت را رعایت نموده است؛ یعنی هم غزلی از حافظ قرائت شده و هم مخاطب با این غزل مدح شده است. لذا میتوان هر دو جهت را رعایت نمود و مشکلی هم در نماز پیش نمیآید. لذا جواز انشاء چنین معانی با کلام الهی بی اشکال است.
وی در ادامه گفت: بسیاری از مطالب حضرت امام راحل (رض) در تفسیر سوره حمد، دارای معانی بلند عرفانی و معرفتی است که نمیتوان آنها را در جلسات عمومی شرح و تفسیر نمود. سپس استاد عرفان و اخلاق به ذکر مطالبی از شیخ بهائی در تفسیر آیه «صراط الذین انعمت علیهم» پرداخت و گفت: مقصود از «انعمت»، نعمتهایی است که خداوند برای بندگان خاصش در نظر گرفته. و مقصود از «مغضوبین» و «ضالین» در آیه «غیر المغضوب علیهم ولاالضالین» مفرطین، افراطیون و گروههای مفرط هستند. آنها کسانی هستند که زیادهروی کرده و پای خود را از جاده شریعت بیرون گذاشتهاند. و در عقاید و اعمالشان، مخالفت دارند. لذا آنها شایسته اهل صراط مستقیم و اهل «انعمت علیهم» نیستند.
این استاد حوزه در توضیح آیه انعمت علیهم گفت: «شیخ جلیل بهائی رحمت الله در رساله عروة الوثقی میفرماید: نعمتهای خدای سبحان گرچه اجل از آن است که در احاطه احصاء در آید، چنانچه خودش فرموده «و ان تعدوا نعمت الله لا تحصوها-سوره نحل آیه ۱۸» لكن آنها دو جنساند؛ نعمتهاى دنيويّه و اخرويّه. و هريك از آنها يا موهبتى است، يا كسبى». موهبتی نعمتهایی است که خداوند از فضل و کرمش به بندگانش عنایت میکند. اما کسبی، نعمتهایی است که از طریق مجاهدت تحصیل میشود.
وی گفت: شیخ بهایی در ادامه میفرماید «و هريك از آنها يا روحانى است، يا جسمانى. پس مجموع هشت قسم شود». حضرت امام به این کلام شیخ بهائی اشکال وارد کرده و میفرمایند شما راجع به دنیا و آخرت صحبت میکنید ولی مطلب ما بالاتر از دنیا و آخرت است. سپس به نعمتهای معرفتی و نعمتهایی که در باطن برای اولیاءالله پیش میآید اشاره میفرمایند که شیخ بهائی اشارهای به آنها نداشته است.
استاد کمیلی در پاسخ به این اشکال گفت: احتمالاً شیخ بهائی این کتاب را برای عامه مردم نوشته است لذا دیگر به نعمتهای توحیدی، معرفت اسمائی و معرفت افعالی اشاره ننموده است. مگر میشود شیخ بهائی با آن مقام و جلالتش به این معانی عرفانی پی نبرده باشد.
استاد حوزه در شرح و توضیح این هشت قسم گفت: « قسم اول، دنيوى-موهبتى-روحانى مثل نفخ روح و افاضه عقل و فهم است»؛ افاضهای که از عقل و فهم انسان میشود، مربوط به روح و عنایتی است. عقل، فهم، شعور و نفخ روح الهی از الطاف الهی است لذا موهبت است و از باب مجاهدت و اکتسابی نیست.
«قسم دوم، دنيوى-موهبتى-جسمانى، مثل خلق اعضاء و قواى آنها است»؛ این مورد نیز از باب عنایت خداوند به بندگانش است. چه کسی میتواند چنین خلقت و قوایی اعم از قوای باطنی و قوای خمسه ظاهری را در انسان ایجاد کند؟ خداوند در قرآن راجع به انسان میفرماید: «فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقين، ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقين». این مطلب فقط راجع به انسان است و شامل سایر مخلوقات نظیر حیوانات، ملائکه و مخلوقات دیگر خداوند نمیشود. لذا موهبتی و از باب لطفی است که خداوند به اجسام انسانها نموده است.
«قسم سوم، دنيوى-كسبى-روحانى مثل تخليه نفس از امور دنيّه و محلَّى نمودن آن به اخلاق پاكيزه و ملكات عاليه است»؛ یعنی افراد در همین دنیا میتوانند خود را به لحاظ روحی پرورش دهند. تخلیه، تزکیه، تجلیه و تحلیه مراتبی است که در نفس به وجود میآید و کسبی است. و انسان از طریق داشتن استاد و انجام مجاهدات میتواند به این مرحله برسد.
استاد اخلاق و عرفان با استناد به قسم سوم در پاسخ به اشکال حضرت امام (رض) به کلام شیخ بهائی گفت: شیخ بهطور صریح به مطلب «دنیوی-کسبی-روحانی» اشاره فرموده است. یعنی انسان در همین دنیا میتواند یکی از اولیاءالله بشود و به آن مقامات بالا برسد. ولی باید به دنبالش برود و از طریق مجاهدت آنها را کسب نماید. همانند «تخليه نفس از امور دنيّه و محلّى نمودن آن به اخلاق پاكيزه و ملكات عاليه»؛ مقصود از دنیه همان امور پست و رذائل اخلاقی است و مراد از ملکات عالیه، اعلی علیین و مراتب عالی از معرفت و توحید است.
«قسم چهارم، دنيوى-كسبى-جسمانى، مثل زينت دادن به هيئتهاى پسنديده و حليههاى نيكو است»؛ یعنی اگر کسی بخواهد به بدنش برسد، و ورزش نماید و کارهایی از این دست را انجام بدهد، راه برایش باز است و از طریق کسب و تلاش شدنی است.
«قسم پنجم، اخروى-موهبتى-روحانى، مثل آن كه گناه ما را بیامرزد و از ما راضى شود»؛ چهار قسم بعدی مربوط به آخرت است. خداوند یک دفعه میتواند بدون نیاز به توبه، گریه، مجاهدت و طلب عفو بنده، قلم عفو بر روی صحیفه اعمال سیاهش بکشد و او را به سمت بالا بکشاند. یعنی به یک بار عنایت، لطف و موهبتی از جانب «یفعل ما یشاء و لا یفعل ما یشاء» بشود. این امر شدنی است چون خداوند فاعل ما یشاء است.
وی خاطرنشان کرد: حالا اینطور نیست که انسان هیچ کاری انجام ندهد و بگويد که خداوند لطفی به ما میکند. بلکه فرد باید کار خودش را انجام دهد. ولی داستانهایی با این مضامین هست. در احوالات شیخ بهایی با آن همه عظمت و مقاماتش نوشتهاند: روزی صدائی را از داخل یکی از قبرهای قبرستان میشنود که به او میگوید: ای شیخ بهائی! تو فقط شش ماه عمر میکنی. او هم این ندا را یک ندای الهی پنداشته و شش ماه از قبل وفاتش در منزل فقط به خود میپردازد و خودش را آماده میکند.
«قسم ششم، اخروى-موهبتى-جسمانى، مثل نهرهاى از شير و عسل است»؛ این مورد هم مربوط به آخرت است. وقتی انسان وارد بهشت میشود در آنجا مواهب الهی نظیر نهرهایی از شیر و عسل را مشاهده مینماید.
«قسم هفتم، اخروى-كسبى-روحانى، مثل آمرزش و رضا با سبق توبه و چون لذّات روحانى كه با فعل طاعات جلب شده است»؛ بخشی از نعمتهای الهی مربوط به آخرت است و فرد باید آنها را از طریق مجاهدت و تلاش تحصیل نماید. این نعمتها برای جسم نیست بلکه مربوط به روح است. قسم هفتم کسبی است نه موهبتی و از طریق آمرزش و رضا با سبق توبه حاصل میشود. انسان برای رسیدن به لذتهای روحی و معنوی باید به سراغ انجام طاعات و عبادات الهی برود.
«هشتم، اخروى-كسبى-جسمانى، مثل لذات جسمانى كه با فعل طاعات جلب شده است»؛ یک مسائلی مربوط به جسم است ولی تا انسان به دنبالش نرود و کسبش نکند به آنها نمیرسد. مثلاً انسان به دنبال آن است که جسمش آرامش یابد و از حالت عصبانیت، خشم و غضب و حالاتی که باعث از بین رفتن جسم میشود خارج شود. وقتی انسان به دنبال طاعات الهی، عبادات، خواندن نماز شب، سحرخیزی و مواردی از این دست میرود فقط روحش استفاده نمیکند؛ بلکه جسم هم بهره میبرد. مغز و تمام بدن نیز آرامش پیدا میکند؛ همانطور که روح تأثیر و تاثر دارد؛ جسم هم تأثیر و تاثر دارد. جسم روحانی فرق میکند با جسمی که مدام در فلاکت و لذتهای دنیایی است.
استاد کمیلی در بخش پایانی سخنانش گفت: هشت موردی که به آنها اشاره شده مربوط به لذات حیوانی و حظوظ نفسانی بود. از منظر حضرت امام راحل (رض) بجز مواردی که شیخ بهایی به آنها اشاره فرموده، نعمتهای بالاتری نیز وجود دارد. اول؛ نعمت معرفت ذات الهی است که از آن به توحید ذاتی یا جنت اللقاء تعبیر میشود. دوم؛ نعمت معرفت اسماءالله است. و سوم؛ نعمت معرفت افعالی الهی است. و در جای دیگری نیز به تجلیات ذاتی، تجلیات اسمائی و تجلیات افعالی اشاره میفرمایند که به شرح و توضیح بسیاری نیازمند است.
نظر شما