به گزارش خبرگزاری شبستان، جلسه چهل و هشتم درس اخلاقِ آیت الله کمیلی پیرامون شرح کتاب گرانقدر آداب نماز امام خمینی با حضور شاگردان و علاقهمندان به معارف الهی برگزار شد. این استاد حوزه با اشاره به تعطیلی این جلسات به مدت شش هفته به علت سفر به بیتالله الحرام از تمامی حاضرین طلب حلالیت نمود.
آیت الله کمیلی گفت: حضرت امام راحل در خاتمه فصل هفتم کتاب در تفسیر عرفانی سوره مبارکه قدر میفرماید: « با آن که بنای نویسنده در این رساله آن بود که از مطالب عرفانی غیر مأنوس با نوع خودداری کنم، و فقط به آداب قلبیّۀ صلوة اکتفا کنم، اینک میبینم که قلم طغیان نموده و در خصوص تفسیر سورۀ شریفه بیشتر از موضوع قرارداد خود تجاوز نمودم. چارهای جز آن نیست که اکنون از برادران ایمانی و دوستان روحانی معذرت خواهی کنم. و ضمناً اگر مطلبی در این رساله مطابق مذاق خود ندیدند، بی تأمّل رمی به باطل نکنند؛ زیرا که از برای هر علمی اهلی و برای هر راهی راهنوردی است ـ رَحِمَ اللّه امْرَءاً عَرَفَ قَدْرَهُ، وَ لَمْ یَتَعَدَّ طَوْرَه».
وی افزود: مبنای بنده نیز در شرح و توضیح کتاب آداب نماز بیان نکردن مطالب در سطح بالا بود؛ چون منبر عمومی است. اما اکنون به جایی رسیدهایم که حضرت امام به صراحت میفرماید قلم تجاوز کرده است.
استاد اخلاق و عرفان گفت: مطالب این کتاب، عرفانی و پر معنا است و افرادی که این مطالب را میخوانند و میشنوند باید راه سیر و سلوک را طی کرده و در راه کسب معارف الهی، قدمهای جدی، معنوی، قلبی و روحی برداشته و باطن خود را تزکیه نموده باشند و به جایی رسیده باشند که این مطالب را انکار نکنند.
وی افزود: هرکسی یک مقدرتی از علوم دارد و درک و فهم افراد یکسان نیست. درک و فهم افراد در مقاطع دبستان، راهنمایی، دبیرستان و دانشگاه متفاوت است. لذا وقتی در فهم و علوم ظاهری تفاوت در مراتب است در علوم باطنی نیز تفاوت در مراتب وجود دارد.
وی با اشاره به فرمایشات امام گفت: «و ممكن است بعضى غفلت از حقيقت حال كنند، و چون از معارف قرآنيّه و دقايق سنن الهيّه بىخبرند، ممکن است بعضى از مطالب اين رساله را تفسير به رأى، گمان كنند و این خطای محض و افترای فاحش است».
استاد کمیلی گفت: تفسیر به رأی در قرآن به کلی ممنوع بوده و ملعون است کسی که بخواهد آیهای را به نظر خودش بدون تکیه به روایات اهل بیت (علیهم السلام) یا به آیات قرآنی دیگر که روش علامه طباطبایی در تفسیر المیزان بوده تفسیر نماید.
لذا طبق فرموده امام راحل یک زمان تصور نشود مطالب عمیق عرفانی گفته شده در تفسیر سورههای حمد، توحید و قدر تفسیر به رأی بوده و متکی به روایات، قرآن و اهل بیت (ع) نیست؛ و این خطای محض و افتراء است چون ما تفسیر به رأی نکردهایم.
حضرت امام خمینی در توجیه تفسیرها و تأویلات عرفانی موجود در آثار خود به چند موضوع اشاره میکند و میفرماید:
۱- «اولاً، این معارف و لطایف همه از قرآن شریف و احادیث شریفه مستفاد، و شواهد سمعیّه بر آنهاست؛ چنانچه بعضی از آنها در خلال مباحث مذکور، و بیشتر آنها برای اختصار مذکور نگردید.»؛ بسیاری از روایات در باب توحید و معارف حقه در کتاب آورده نشده و برای مطالعه آن به کتاب توحید شیخ صدوق و توحید کافی شیخ کلینی مراجعه نمایید.
۲- «و ثانیاً، همه یا اکثر آنها موافق براهین عقلیّه یا عرفانیّه است؛ و چنین امری تفسیر به رأی نخواهد شد.»؛ مطالب متکی بر برهان و استدلال دیگر تفسیر به رأی شخصی نیست و انسان آنها را از جانب خودش نمیگوید.
۳- «و ثالثاً، غالباً مطالبی که ما ذکر کردیم یا در بیان آیات شریفه ذکر میکنیم، از قبیل بیانِ مصادیقِ مفاهیم است. و بیان مصداق و مراتب حقایقْ مربوط به تفسیر نیست تا آن که تفسیر به رأی باشد.»؛ میگوید این مطالبی را هم که آوردیم گفتیم که اینها در پیرامون این آیه نیست که ما آیه را تفسیر کرده باشیم یه مطالب مستقل و مجزایی است که آوردیم و گفتیم.
۴- «و رابعاً، بعد از همۀ مراحل، ما برای غایت احتیاط در دین ـ با آن که جای آن نبود ـ در مطالب غیر ضروری علی سبیل الاحتمال و بیان احد محتملات، مطالب را بیان کردیم؛ و معلوم است دَرِ احتمال را کسی نبسته و مربوط به تفسیر به رأی نخواهد شد. و در این جا مطالب دیگری هست که ما از ذکر آن خودداری نموده و به اختصار کوشیدیم.»؛ اگر در جایی نیز مطالب عرفانی بسیار دشوار آورده شده ولو پیرامون آیات قرآنی از باب احتیاط بوده و تفسیر به رأی نبوده است. یعنی محتمل است یکی از معانی آیه این باشد.
آیت الله کمیلی خراسانی با اشاره به حدیثی از حضرت امام صادق (ع) در باب آداب و اسرار عرفانی رکوع گفت:اگر رکوع بندۀ سالک، حقیقی و واقعی باشد؛ یعنی رکوع مجازی نباشد، بلکه رکوعی از روی اذعان، اعتراف و یقین به بزرگی خداوند باشد، فوایدی را که حضرت (ع) بیان میفرماید، مترتّب میشود. امام صادق (ع) فواید رکوع حقیقی را اینگونه میشمارد:
۱-«لَا يَرْكَعُ عَبْدٌ لِلَّهِ تَعَالَى رُكُوعاً عَلَى الْحَقِيقَةِ إِلَّا زَيَّنَهُ اللَّهُ بِنُورِ بَهَائِهِ.»؛ هیچگاه بندۀ خدا رکوع حقیقی انجام نمیدهد، مگر آنکه خداوند بهوسیلۀ همین رکوع، بندۀ راکع را با نور بهاء و جلال خود مزین میکند.
۲-«وَ أَظَلَّهُ فِي ظِلَالِ كِبْرِيَائِهِ»؛ و او را در سایههای کبریا و بزرگی خود قرار میدهد.
۳-«وَ كَسَاهُ كِسْوَةَ أَصْفِيَائِهِ»؛ به او از آن لباسها و پوشیدنیهایی که برای بندگان اصفیای خودش است، میپوشاند. اصفیا؛ یعنی کسانی که همیشه حالت صفای قلب را در خود حفظ کردهاند.
وی درباره سرّ تقدّم رکوع بر سجود از قول حضرت امام صادق (ع) گفت: «وَ الرُّكُوعُ أَوَّلٌ وَ السُّجُودُ ثَانٍ»؛ مرتبۀ رکوع قبل از سجود است؛ در نماز هم همینطور است که نمازگزار، اول رکوع را انجام میدهد، بعد سجود را انجام میدهد. حضرت میفرماید:
۱-«فَمَنْ أَتَى بِمَعْنَى الْأَوَّلِ صَلَحَ لِلثَّانِي»؛ رکوع، مقدمهای برای سجود است؛ رکوع به مفهوم انحنا و خم شدن است و این خم شدن برای کیست؟ فرزند در مقابل پدر خم میشود چون در حقش بزرگی و لطف داشته و او را بزرگ نموده است. لذا انسان باید به این معرفت برسد که چقدر خداوند به او لطف داشته و چقدر به او نعمت داده که حالا در مقابلش خم میشود. لذا اگر انسان رکوع را با در نظر گرفتن مفهومش انجام دهد این صلاحیت را پیدا میکند تا مفهوم سجده را درک کند.
۲-«وَ فِي الرُّكُوعِ أَدَبٌ وَ فِي السُّجُودِ قُرْبٌ وَ مَنْ لَا يُحْسِنُ الْأَدَبَ لَا يَصْلُحُ لِلْقُرْبِ»؛ انسان ابتدا ادب میکند و قامتش را خم میکند بعد روی زمین میرود که آنجا قرب الهی است. یعنی ابتدا در مقابل خدا مؤدب میشود بعد وقتی برای خدا آن تعظیم و ادب را نگه داشت حالا میخواهد بهخدا نزدیکتر شود لذا بر او سجده میکند. در روایت آمده: «نزدیک ترین حال بنده خدا به خدا، سجده کردن است»؛ این سجده سجود است؛ یعنی انسان پیشانیاش را بر روی خاک بگذارد و چه بهتر اگر ذکری بگوید. در نماز واجب ذکر سجود و رکوع گفته میشود.
وی افزود: در روایت آمده است که نزدیکترین احوال بنده به خدا، حال سجود است؛ یعنی اگر کسی بخواهد خودش را بیشتر به خداوند نزدیک کند، باید هرچقدر که میتواند سجدههای متعدد یا سجدههای طولانی انجام دهد. بنابراین رکوع حالت ادب دارد، اما سجود حالت قرب. بعضی به خاطر تکبر بسیار، حاضر به انجام رکوع و سجود نیستند. توصیه و اجماع عرفا و بزرگان به انجام سجده یونسیه به عدد حداقل چهارصد مرتبه است؛ چون باعث ایجاد علاقه، محبت، عشق و معرفت به خدا میشود. لذا طبق فرمایش حضرت، کسی که ادب رکوع را به صورت درست و کامل انجام نداده، صلاحیت سجده کردن ندارد. و سجدهاش یک عمل صوری است. خداوند از خفایای دل بندهاش مطلع است. کسی که رکوع و سجود میکند ولی دلش نزد خدا نیست، عملش دروغ است. تا رکوع و سجود خضوعی، خشوعی و حضوری صورت نگیرد رکوع و سجود صلاتی حاصل نمیشود.
استاد کمیلی درباره آداب عرفانی رکوع گفت: حضرت امام صادق (ع) میفرماید: «فَارْكَعْ رُكُوعَ خَاضِعٍ لِلَّهِ بِقَلْبِهِ مُتَذَلِّلٍ وَجِلٍ تَحْتَ سُلْطَانِهِ»؛ باید رکوعت، رکوع اهل خضوع باشد و حالت خضوع را در قلبت احساس نمایی. آنهم خضوع قلبی، با دلی که در آن دل، ذلت، ترس و بیم و خوف الهی باشد، خوفی که خود را زیر سلطنت خداوند ببیند.
حضرت در ادامه میفرماید: «خَافِضٍ لِلَّهِ بِجَوَارِحِهِ خَفْضَ خَائِفٍ حَزِينٍ عَلَى مَا يَفُوتُهُ مِنْ فَوَائِدِ الرَّاكِعِينَ»؛ رکوع باید بهگونهای صورت گیرد که در جوارح و اعضای بدن، کاملاً حالت خضوع، ذلت، خوف و حزن باشد؛ چون ممکن است فایدههای اهل رکوع از او فوت شده باشد؛ یعنی نتواند رکوع را آن طوری که اهل رکوع واقعی انجام میدهند، رکوع کند که در اثر آن رکوع، به فواید و آثاری خواهند رسید، لذا این فرد وقتی میخواهد رکوع کند، در دل خود، خوف و حزن دارد.
نظر شما