عمل شتابزده و جناحی درباره علوم انسانی ایده ناب رهبری را ذبح می کند

سردبیر فصل نامه کتاب نقد گفت:رهبری باشناخت دقیق از گلوگاه اصلی تحولات یک جامعه انقلابی بحث تحول علوم انسانی را مطرح کردند اما اگر در این باره شتابزده وجناحی عمل شود همچون خیلی از ایده های ناب ایشان ذبح می شود.

خبرگزاری شبستان: بحث تحول و بومی سازی علوم انسانی فارغ از جنبه ضرورت اجرایی، نیاز به تببین مولفه های گوناگونی دارد که قطعا ذهن پژوهشگر این حوزه را به خود مشغول ساخته است، موارد پایه ای و موضوعی در بحث تحول علوم انسانی که از جمله آنها می توان به ارائه تعریفی کامل از محدوده و گستره، بررسی کارکردها، چرایی و ماهیت اشاره کرد.
از این گذر تا کنون فعالیت های بسیاری از سوی دانشگاهیان، پژوهشگران و مراکز علمی صورت گرفته است، که انتشار فصلنامه "کتاب نقد" از جمله آنها به شمار می رود به ویژه شماره اخیر آن که به طور خاص این بحث را مطرح کرده و یکی از مقالات آن با عنوان "تبیین مفاهیم کلیدی علوم انسانی اسلامی بر اساس رهنمودهای مقام معظم رهبری" است.

موضوع جالب و کاربردی این مقاله ما را بر آن داشت تا با حجت الاسلام والمسلمین محمدجواد رودگر، مولف آن و نیز سردبیر فصلنامه کتاب نقد به گفت و گو بنشینیم، آنچه می خوانید مشروح این گفت و گو است:

 


اساسا رویکرد و نگاه این نوشتار به مبحث علوم انسانی فارغ از نظریات موجود در جامعه علمی امروز چیست؟
بحث تحول علوم انسانی در حقیقت همان چیزی است که جامعه علمی ما به آن احتیاج مبرم دارد. در این مقاله سعی بر آن بوده است که مباحث بر اساس طرح گفتمانی مقام معظم رهبری در حوزه تولید علوم انسانی اسلامی مطرح شود، که در این راستا ابتدا فعالیت های مرتبط با آزاداندیشی، جنبش نرم افزاری و سپس تحول در ساحت علوم انسانی مورد بررسی قرار گرفته و بتدریج به نتایج حاصل از این گفتمان در راستای توسعه و تکامل معنایی پرداخته شده است.
در بعدی وسیع تر، مباحثی همچون، دانشگاه اسلامی، اسلامی سازی علوم انسانی و قبل از آن بومی سازی این علوم، مجموعه عباراتی است که در مباحث مطروحه از سوی رهبری در طول سالیان اخیر عنوان شده است که در اوج تکاملی این گفتمان، گفتمانی نوین با عنوان علوم انسانی اسلامی مطرح شد. که ایشان در این روند بحث ضرورت مبناسازی قرآن برای تولید علم دینی، نقد مبانی علوم انسانی غرب و لزوم خودآگاهی در محیط های علمی اعم از حوزوی و دانشگاهی را ارائه کردند.
در حقیقت این مقاله با توجه به توضحیات مذکور به دنبال ارائه ساحت تعریف و تحقق تولید علوم انسانی اسلامی است.

 

تبیین منابع و مبنا قرار دادن قرآن برای تولید علوم انسانی اسلامی


بنابراین آیا می توان گفت رویکرد اساسی مقاله ارائه چکیده اهداف اسلامی سازی علوم انسانی و همچنین راهکارهای تحقق این مهم است؟
قطعا همین طور است، در این مقاله اساسا در راستای تببین و ماهیت و چگونگی تحول علوم انسانی و اسلامی سازی آن، چندین گام موثر به مخاطب ارائه می شود که عبارت اند از: شناخت مفاهیم کلیدی علوم انسانی اسلامی مانند چیستی علم دینی، معنا و مصداق شناسی علوم انسانی، نقد و کیفیت نقد علوم انسانی موجود در ایران و کشورهای غربی، تولید فلسفه علوم انسانی اسلامی، تبیین پیش فرض های علوم انسانی اسلامی، رویکردها و رهیافت ها، تفسیر وضع موجود و مطلوب، تفکیک روش شناسی نقد علوم انسانی موجود و امکان تحقق آن و آنچه که باید باشد، تبیین منابع و مبنا قرار دادن قرآن برای تولید علوم انسانی اسلامی، تبیین معیارهای تمایز علوم انسانی اسلامی و غربی، ترسیم نقشه راه و تعیین چشم اندازی مشخص، پیشگیری و درمان یا تلفیق دفع و یارفع سیاست زدگی و سیاسی کاری در ساحت تولید علم دینی، ارائه راهکارهای کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت در راستای اسلامی سازی علوم انسانی، ضرورت اجتناب از محافظه کاری در محافل حوزوی و دانشگاهی، نظارت بر تدوین متون علوم انسانی با استفاده از استادان برجسته، دارایی از شجاعت علمی و خودباوری، امید به آینده و خطرپذیری به همراه پشتکار و در نهایت آسیب شناسی علوم انسانی کنونی.

 

شناخت رهبری از گلوگاه اصلی تحول جامعه


موارد یاد شده و یا همان گام هایی که مرحله به مرجله در مقاله شما به آن اشاره شده است، راهکارها و مشکلات کنونی را به تصویر می کشد اما سوال اینجاست که با وجود همه فعالیت های صورت گرفته، چرا در حال حاضر بحث تحول علوم انسانی و اسلامی سازی آن، به یک تب تبدیل شده و آیا سرو صدایی که ایجاد کرده گذرا است؟

قبل از پاسخ به این پرسش باید بگویم، به اعتقاد من مقام معظم رهبری گلوگاه اصلی تحولات گوناگون و ساحات مختلف یک جامعه انقلابی را به خوبی درک و دریافت کرده اند و این گلوگاه موضوع علوم انسانی است.
تحلیل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و تحول در فرهنگ عمومی جامعه منوط به تحول در محافل آموزشی است که این امر مستلزم تغییر بینش ها بر مبنای اسلام است و این امر ممکن نخواهد شد مگر آنکه در حوزه علوم انسانی تحول جدی صورت پذیرد.
علوم انسانی که در حال حاضر در مجامع دانشگاهی ما وجود دارد با مبانی و پیش فرض های غربی است، ما بعد از انقلاب فرهنگی مباحث متعددی را پیرامون اسلامی شدن دانشگاه داشتیم و افت و خیزهای زیادی در طول این سه دهه گریبان علوم انسانی را گرفت. در این راستا بود که رهبری با بینش وسیع خود علوم انسانی و بحث تحول آن را مطرح کردند چراکه آنچه در دست بود مبنایی سکولار داشت، بنابراین در راستای منویات ایشان و پیگیری بحث تحول همه حوزه ها اعم از هنر، مدیریت هنری، حقوق ، فلسفه و ... را دستخوش تحول کنیم، به بیان بهتر این گفتمان از سوی رهبری بیان شد تا ضرورت تحول بنیادین در عرصه های مختلف اجتماعی متاثر از تحول در حوزه علوم انسانی نمایان شود.

 

راهکار دستیابی به این تحول چیست و چه روندی را باید طی کرد؟

 نباید شتاب زده عمل کرد، باید با بصیرت و بردباری در این حوزه رو به جلو حرکت کرد، شاید یکی از عواملی که تاکنون سبب شده است تا توفیق چندانی نداشته باشیم، تلقی نادرست از سخن رهبری در باب تحول باشد، رهبری معقتد است در حوزه تحول باید قرآن را مبنا قرار دهیم، قرآن به همراه عترت (ع) و سنت معصومین که این دو از هم جدایی ناپذیرند.
اگر برای تحول علوم انسانی دچار شتاب زدگی شویم و یا از سویی این کار مقارن با سیاسی کاری شده و جناحی و جریانی شود، قطعا این ایده مانند خیلی از ایده های ناب رهبری بر اثر عجله ذبح خواهد شد. عالمان دینی باید با طراح مناسب در حوزه تحول بیاندیشند.
 

به نظر شما تلقی نادرست از مفهوم اسلامی سازی علوم انسانی با توجه به سخنان رهبری در چه مواردی نمود دارد؟

شاید مهم ترین چالش تعصب برخی در اسلامیزه کردن علوم انسانی باشد، این چیزی نیست که رهبری مطالبه کردند. ایشان به دنبال بازسازی و حتی غنی سازی علوم انسانی نیستند بلکه به دنبال تولید در این عرصه هستند که باید به این بعد از قضیه توجه کنیم.
برخی معتقدند همین که علوم را با نگاهی اسلامی تشریح کنیم، علم دینی تولید شده است در حالی که نمی توان با چند آیه و حدیث عنوان اسلامی را بر علوم انسانی اطلاق کرد.
باید توجه داشت که نتیجه زمانی حاصل می شود که علوم انسانی موجود  نقد شود، ما باید با نگاه وسیع در این حوزه داشته باشیم.

پایان پیام/

 

کد خبر 156634

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha