به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری شبستان ، در طول تاریخ دو برخورد با خطبه نورانی حضرت فاطمه (س) وجود داشته است. یک برخورد از سوی اهل بیت (ع) است که همیشه اصرار داشتند که این خطبه محور گفت و گوها قرار بگیرد. "زید بن علی بن الحسین" از نوادگان زید شهید است که می فرمایند: «رأیت مشایخ آل أبی طالب یروونه عن آبائهم و یعلمونه أبناءهم.» «من بزرگان و سالخوردگان آل ابی طالب را دیده ام که این سخنان را از پدرانشان نقل می کنند و به فرزندان خود می آموزند. این کلمات را پدرم (امام سجاد) از جدّم (امام حسین) برایم نقل می کرد در حالی که آن را فاطمه همین گونه که هست نقل می کرد و بزرگان شیعه نیز آن را روایت و میان خویش تدریس کرده اند». یعنی اهل بیت (ع) اصرار داشتند، سینه به سینه و نسل به نسل این خطبه به نسل های آینده انتقال یابد و جاودانه بماند؛ اما موضع دوم، موضع دشمنان در برابر این خطبه حضرت فاطمه (س) است. حتی بعضی ها استناد این خطبه به حضرت فاطمه (س) را انکار می کردند و می گفتند: این خطبه اصلا منتسب به حضرت فاطمه (س) نیست لذا در این خصوص با حجت الاسلام والمسلمین «سید حسین حسینی قمی» از کارشناسان دینی و سخنرانان مشهور کشور گفتگویی انجام دادیم که در ادامه مشروح آن تقدیم حضورتان می شود.
خطبه فدکیه حضرت فاطمه زهرا (س) در چند بخش جمع آوری شده است؟
خطبه فدکیه حضرت فاطمه زهرا (س) را به 10 بخش می توان تقسیم کرد.حضرت در بخش اول، به اهداف آفرینش، بخش دوم به اهداف رسالت، بخش سوم به ویژگی های قرآن، بخش چهارم به موضوع فلسفه احکام الهی ، بخش پنجم به تلاش های رسول گرامی اسلام برای نجات بشریت، بخش ششم به وضعیت مردم در عصر جاهلیت قبل از بعثت خاتم الانبیین، بخش هفتم به مبارزات وجود مقدس امیر مومنان (ع)، بخش هشتم به ویژگی های فرصت طلبانی که حق امیرمومنان (ع) را غصب کردند، بخش نهم به حوادث بعد از رسول گرامی اسلام و بخش دهم خطبه هم به موضوع فدک اشاره دارد. بخش هشتم خطبه یکی از زیباترین فرازهای حضرت فاطمه (س) در مورد حضرت امیر(ع) است. به گمانم هیچ کس غیر از حضرت صدیقه طاهره (س) نمی توانست به این زیبایی از امیرمومنان (ع) دفاع نماید و از ظلمی که بر ایشان وارد شده، سخن بگوید. به گمانم، خود حضرت هم نمی توانست چنین دفاعی از خود نماید.
فضای ایراد خطبه فدکیه حضرت فاطمه (س) بسیار حایز اهمیت است. اگر ما در جریان فضای ایراد خطبه نباشیم، نمی توانیم به عظمت این خطبه پی ببریم. همه کسانی که فضای خطبه را نقل کردند، این چنین نوشتند: «لمّا أجمع أبوبکر و عمر علی منع فاطمة علیهاالسلام فدکاً و بلغها ذلک،لاثت خمارها علی رأسها، و اشتملت بجلبابها، و أقبلت فی لمّة من حفدتها و نساء قومها، تطأ ذیولها، ما تخرم مشیتها مشیة رسولاللَّه صلی اللَّه علیه و آله،حتّی دخلت علی أبیبکر، و هو فی حشد من المهاجرین و الانصا» «هنگامی که ابوبکر و عمر تصمیم گرفتند فدک را از حضرت فاطمه علیهاالسلام بگیرند و این خبر به ایشان رسید، لباس به تن کرده و چادر بر سر نهاد و با گروهی از زنان فامیل و خدمتکاران خود بسوی مسجد روانه شد، در حالی که چادرش به زمین کشیده می شد و راه رفتن او همانند راه رفتن پیامبر خدا بود، بر ابوبکر که در میان عده ای از مهاجرین و انصار و غیر آنان نشسته بود وارد شد، در این هنگام بین او و دیگران پردهای آویختند ، آنگاه ناله ای جانسوز از دل برآورد که همه مردم بگریه افتادند و مجلس و مسجد به سختی به جنبش درآمد.»
از نکات بسیار مهم خطبه حضرت فاطمه (س) این است که خوشبختانه در طول سالیان سال، کتاب های فراوانی در شرح این خطبه نورانی نوشته شده است. به منابع و مصادر این خطبه اشاره کردیم و گفتیم که در قدیمی ترین منابع اهل سنت، کتاب "بلاغات النساء" احمد بن ابی طاهر این خطبه نورانی آمده است. در شرح این خطبه نورانی کتاب های فراوانی نوشته شده است. در یک "کتاب نامه ای" دیدم که قریب 70 کتاب در شرح خطبه حضرت زهرا (س) جمع آوری شده است البته این غیر از کتاب هایی است که شرح داستان فدک نوشته شده است. شاید از بهترین کتاب هایی که در موضوع فدک نوشته شده، کتابی از شهیده بزرگوار آیت الله سید محمد باقر صدر است. اما در شرح خطبه، کتاب های فارسی فراوان نوشته شده است که مجال اشاره به همه آنها نیست. یکی از کتاب های بسیار مهم و خوبی که می توان برای همه عموم معرفی کرد، کتاب "شرح خطبه حضرت زهرا (س)" مرحوم آیت الله سید عزالدین حسینی زنجانی است. ایشان از مراجع تقلید بوده و صاحب رساله است. کتاب های فراوانی از جمله کتاب شرح خطبه حضرت زهرا (س) را نگاشتند. وی در این کتاب هم لغات خطبه را زیبا توصیف کردند و هم اصل خطبه و مطالبی که نیاز به شرح و توضیح داشتند در شرح این خطبه نورانی آورده است.
آیا سند معتبری در مورد خطبه صدیقه طاهره (س) وجود دارد؟
خوشبختانه خطبه حضرت فاطمه زهرا (س) منابع بسیار فراوانی دارد ولی اصولا برای اینکه انسان بداند یک سخن، خطبه یا کلامی معتبر است یا خیر باید اعتبار سنجی نماید، راه به دست آوردن اعتبار چند راه است؛ یکی اینکه سند صحیحی داشته باشد، یعنی کسانی که این خطبه را برای ما نقل کردند، همه راویانی باشند که مورد اعتماد هستند. راه دیگر این است که این خطبه یا آن کلام در کتاب های معتبری آمده باشد. راه سوم متن و محتوای سخن است. گاهی متن و محتوا به قدری بلند و عالی است که اصلا نیازی به سند ندارد لذا هر سه راه در خصوص خطبه نورانی حضرت فاطمه (س) موجود است.
به عنوان مثال اگر خطبه های امیرالمومنان (ع) در نهج البلاغه هیچ سندی هم نداشت، همین عظمت کلام حضرت کفایت می کرد. یعنی امروز هم علمای شیعه در دنیا ادعا می کنند اگر کسی در سخنان امیرمومنان (ع) در نهج البلاغه تردید دارد، بسم الله، مشابه این سخن را بیاورد. مرحوم کلینی، صاحب کتاب " کافی شریف" خطبه ای از امیرمومنان (ع) نقل می کند. حضرت علی (ع) در این خطبه نورانی که حدود یک صفحه است به مساله توحید اشاره فرموده است، وقتی شرح مرحوم کلینی در این خطبه تمام می شود می فرماید: اگر جن و انس با هم تلاش کنند که بدون یاری گرفتن از پیامبری معنای توحید را آشکار کنند نمی توانند مانند سخن حضرت امیر ـ که مادرم و پدرم فدایش باد ـ بر زبان آورند. ایشان نخست راه توحید را به مردم نشان داده است. لذا این خطبه نیازی به سند ندارد. در حقیقت اعلام تحدی است از سوی مرحوم کلینی، قرآن کریم اعلام می کند که اگر در اصالت و نسبت قرآن به پیامبر و خدای متعال تردید دارید، یک آیه و سوره دیگری بیاورید؛ این در کلام خالق است اما در کلام مخلوق هم مرحوم کلینی ادعا می کند اگر کسی در انتصاب این خطبه به امیرمومنان (ع) تردید دارد، جن و انس جمع شوند و به زیبایی حضرت امیر (ع) خطبه بیاورند ؛ پس این سخن حضرت امیر (ع) نیازی به سند ندارد.
عالمان و بزرگان اهل تسنن چه نظراتی در مورد خطبه حضرت زهرا (س) دارند؟
خطبه حضرت زهرا (س) همین طور است. "ابن ابی الحدید معتزلی" یکی از علمای اهل سنت است که خطبه حضرت زهرا (س) را در 20 مجلد آورده است. امیرالمؤمنین (ع) خطبهای در اندرز و عبرت گرفتن از گذشتگان ارائه فرموده است. ابن ابی الحدید شارح نهج البلاغه در زمینۀ می فراماید: سوگند به خداوند که من از پنجاه سال پیش تا کنون، بیش از هزار بار این خطبه را خواندهام، و هر وقت آن را خواندم، قلبم را ترسان و بدنم را لرزان کرد و هر وقت در آن تأمل کردم، به یاد مردگان افتادم و در نفس خود تصور کردم که گویا همان شخص (= مردهای) هستم که او (= امام امیرالمؤمنین علیه السلام) حال وی را توصیف کرده است. سپس می گوید: همچنان که در برابر بعضی از آیات قرآن باید به سجده افتاد، در برابر بعضی از خطبه های امیرالمومنین (ع) نیز باید سجده کرد بنابراین برای اعتبار یک کلام این سه راه وجود دارد و هر سه راه در خصوص خطبه حضرت صدیقه طاهره (س) وجود دارد. به قدری مضامین این خطبه نورانی حضرت فاطمه (س) بلند است که کسی غیر از صدیقه طاهره (س) نمی تواند این چنین با فصاحت و بلاغت سخن بگوید.
موضع موافقان و مخالفان در طول تاریخ در خصوص خطبه حضرت فاطمه (س) چگونه بود؟
در طول تاریخ دو برخورد با این خطبه نورانی وجود داشته است. یک برخورد از سوی اهل بیت (ع) است که همیشه اصرار داشتند که این خطبه محور گفت و گوها قرار بگیرد. "زید بن علی بن الحسین" از نوادگان زید شهید است که می فرمایند: «رأیت مشایخ آل أبی طالب یروونه عن آبائهم و یعلمونه أبناءهم.» «من بزرگان و سالخوردگان آل ابی طالب را دیده ام که این سخنان را از پدرانشان نقل می کنند و به فرزندان خود می آموزند. این کلمات را پدرم (امام سجاد) از جدّم (امام حسین) برایم نقل می کرد در حالی که آن را فاطمه همین گونه که هست نقل می کرد و بزرگان شیعه نیز آن را روایت و میان خویش تدریس کرده اند». یعنی اهل بیت (ع) اصرار داشتند، سینه به سینه و نسل به نسل این خطبه به نسل های آینده انتقال یابد و جاودانه بماند؛ بر همین اساس است که بنده تقاضا می کنم این هدف را تعقیب کنید و بگذارید نسل ها یکی پس از دیگری با این خطبه آشنا شوند. این موضع اهل بیت (ع) بود و اصرار داشتند که خطبه حضرت زهرا (س) محور گفتگوهای آنها قرار بگیرد. اما موضع دوم، موضع دشمنان در برابر این خطبه حضرت فاطمه (س) است. حتی بعضی ها استناد این خطبه به حضرت فاطمه (س) را انکار می کردند و می گفتند: این خطبه اصلا منتسب به حضرت فاطمه (س) نیست البته خداوند را سپاسگزاریم که اراده الهی بر این تعلق گرفت که این خطبه در مصادر و منابع فراوان اهل سنت و شیعه ثبت و ضبط شود و جایی برای انکار باقی نماند.
محتوای خطبه فدکیه حضرت صدیقه طاهره چیست؟
جنگ، قتل و غارت بخشی از زندگی دوران جاهلیت بود. امروز جنگ هایی که در دنیا رخ می دهد، یک حادثه است. تمام دنیا تلاش می کنند تا این جنگ تمام شود اما در آن زمان بخشی از زندگی مردم جاهلیت به شمار می رفت. با همین جنگ ها و قتل و غارت ها امرار معاش می کردند. حضرت فاطمه (س) به این مردمی که امروز نشستند و حق امیرالمومنین (ع) را غصب نمودند، یادآوری می فرمایند: « وَ کُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ، مُذْقَةَ الشَّارِبِ، وَ نُهْزَةَ الطَّامِعِ، وَ قُبْسَةَ الْعِجْلانِ، وَ مَوْطِیءَ الْاَقْدامِ، تَشْرَبُونَ الطَّرْقَ، وَ تَقْتاتُونَ الْقِدَّ، اَذِلَّةً خاسِئینَ، تَخافُونَ اَنْ یَتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِکُمْ». یک:«و شما بر کناره پرتگاهی از آتش قرار داشته و مانند جرعهای آب بوده و در معرض طمع طمّاعان قرار داشتید، همچون آتشزنهای بودید که بلافاصله خاموش می گردید، لگدکوب روندگان بودید، از آبی می نوشیدید که شتران آن را آلوده کرده بودند، و از پوست درختان به عنوان غذا استفاده میکردید، خوار و مطرود بودید، میترسیدند که مردمانی که در اطراف شما بودند شما را بربایند».
مردم جزیره العرب از نظر «فکری وعقیدتی» در اوج سقوط و انحراف قرار داشتند که آتش آن دامن همه را گر فتنه بود و همه از جمله مهاجر و انصار، از کسانی بودند همان چوپ و سنگی که خود آن را ساخته بودند به عنوان معبود می پرستیدند وآن را واسطه بین خود و خدای حقیقی می دانستند: «وکنتم علی شفا حفره من النار». دوم: ازنظر «اجتماعی» آن چنان شخصیت و کرامت انسانی مردم جزیره العرب آسیب دیده بود طبقه ممتاز آن را به صورت برده می دید و همه کس از هر طرف به سراغ آنان می آمد تا با بکار کشیدن آنان در جهت منافع اقتصادی خود بهره برداری نماید«مذقه الشارب». سوم: ازنظر«سیاسی» مردم جزیره العرب در موقعیتی قرار داشتند که نمی توانستند سرنوشت خودشان را به دست بگیرند بلکه طبقه ممتاز که همان سران قبایل بودند با قلدری و زور شخصیت و کرامت آنان را لگد مال می کردند و به جای آنان تصمیم می گرفتند و از منابع و سرمایه انسانی و اقتصادی آنان به نفع خود بهره برداری می کردند: «ونهزه الطامع، وقبسه العجلان، ومو طی الاقدام».
چهارم: ازنظر «اقتصادی» به دلیل این که منابع سر شار و حاصل دسترنج مردم در اختیار طبقه خاصی قرار داشت عموم مردم از نظر زندگی و رفاهی و بهداشت درموقعیت رقت باری قرار بگیرند چرا که آب شرب آنان از گودال هایی بود که حیوانات درآن ادرار کرده بودند،غذای آنان نیز از پوست دباغی نشده ای بود که با جوشاندن آن آبگوشت درست می کردند و سبزیجات آنان نیز از برگ درختان بود و این گونه، مهاجر و انصار امر معاش کرده و زندگی می کردند: «تشربون الطرق،وتفتانون «القد»الورق.» پنجم: از نظر «امنیت روحی و جسمی» آن چنان در ترس و ناامنی بسر می بردند که هر لحظه احساس می کردن قدرتمندان یورش برده و همه آنان را به اسارت و بردگی بگیرند: «اذله خاسئین،تخافون آن یتخطفکم الناس من حولکم».
حضرت فاطمه (س) در خطبه فدکیه بیشتر به چه چیزی اشاره کردند و چرا؟
حضرت فاطمه (س) در خطبه فدکیه به شرایط مردم در عصر جاهلیت اشاره کردند. در پرتگاه آتش بودید نه موقعیت اجتماعی نه موقعیت فرهنگی و نه موقعیت سیاسی مناسبی داشتید. بعد از این توصیه ای که حضرت به شرایط مردم در عصر جاهلیت اشاره فرمودند، می فرمایند: خدا شما را نجات داد البته به واسطه پدرم خاتم الانبیین.چرا حضرت فاطمه (س) روی این بخش تاکید دارند؟ هدف حضرت این است که خدمات ارزنده ای که پیامبر اسلام برای مردم عرضه کرد، یادشان بیاید و امروز سفارش پیامبر (ص) را در مورد امیرالمومنین (ع) فراموش نکنند.
حضرت فاطمه (س) در این خطبه نورانی هیچ گاه دست خدا، لطف خدا و عنایت پروردگار را فراموش نکردند، همان طور که قرآن به پیامبر اکرم (ص) می فرماید: پیامبر، این تو نبودی که با دشمن جنگیدی، خدا شما را کمک کرد؛ اینجا هم حضرت صدیقه طاهره (س) می فرماید: خداوند شما را نجات داد ولی واسطه نجات پدرم خاتم الانبیین بود. آیا این نجات به همین آسانی بود، به محض اینکه پیامبر (ص) به رسالت مبعوث شدند همه در مقابل حضرت تسلیم شدند؟ به آسانی این مسیر را طی کردند؟ خیر، سه دسته دشمن در برابر پیامبر حضور داشتند؛ 1. انسان های قوی، قلدر و بی منطق (ابوجهل، ابوسفیان) 2. گرگ های عرب ،سوم عده ای از اهل کتاب، یهودیانی که با پیامبر پیمان بسته بودند ولی تمرد کرده و پیمان شکنی نمودند. این سه دسته در برابر پیامبر اسلام ایستادند.
زیباترین فراز خطبه حضرت فاطمه (س) شامل کدام بخش می شود؟
حضرت فاطمه (س) می فرماید: هر گاه دشمن آتشی به پا کرد، خدای متعال آن آتش را خاموش کرد. باز دست خدا را می بیند. ولی این خاموش کردن آتش حتما واسطه ای می خواهد. وقتی شاخ شیطان ظاهر می شد به چه وسیله ای پیامبر آتش را خاموش می کرد؟ برادرش را در دهان دشمن می انداخت. یعنی امیرالمومنین (ع) را، کسی که می توانست دشمن را گلوگیر و زمین گیر کند. وقتی علی می رفت، بر نمی گشت تا این آتش را خاموش کند. عرض کردم از زیباترین فرازهای این خطبه نورانی معرفی مقامات امیرالمومنان (ع) است. کدام علی، همان امیرالمومنانی که داماد و پسرعموی پیامبر بود، چه قرابتی از این بالاتر. امیرالمومنین (ع) در میان اولیای خدا سید و سالار بود، کمر همت بسته بود، در همه نبردها حضور داشت. از سرزنش سرزنش کنندگان هیچ چیزی به خود راه نمی داد، خیرخواه بود، تمام وقت در راه جهاد همراه پیامبر (ص) بود. این فراز اشاره به خدمات امیرالمومنان (ع) دارد و بعد از این فراز حضرت به نقش فرصت طلبانی اشاره می کند که امروز امیرالمومنین (ع) را خانه نشین کردند.
نظر شما