مردی که یک روزبه زندان ساواک نرفت امااز ارشدان دفتراطلاعات نخست وزیری شد

براستی سوابق مبهم و سئوال برانگیز نبوی، حجاریان و کشمیری در دفتر اطلاعات نخست وزیری و سوابق امنیتی سعید حجاریان در وزارت اطلاعات چه رهیافت هایی برای جناح چپ ایران در تشریفاتی کردن ولایت مطلقه فقیه داشته است؟

اشاره: حزب منحلّه و غیر قانونی مشارکت که بعد از فتنه 88 این سابقه را نیز به سوابق تاریک خود اضافه نمود؛ سال ها نبض جبهه سیاسی موسوم به دوم خرداد را با نگرش تغییرات بنیادین در تفکرات اسلامی مردم مسلمان ایران و نیز تغییرات ماهوی در نظام مترقی جمهوری اسلامی ایران در دست گرفته بود. بی شک کسانی چون بهزاد نبوی از سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که در سال های مبارزه علیه شاه از دوستان نزدیک مجاهدین خلق بوده، سعید حجاریان، مصطفی تاج زاده و محسن میردامادی که جملگی این افراد دارای سوابق حضور در نهادهای اطلاعاتی و امنیتی ایران بعد از انقلاب را داشته اند؛ در مبارزات غیرقانونی اشان علیه رأس حکومت دینی و خود حکومت دینی از این اندوخته ها، داده ها و تجارب سال های اولیه انقلاب بسی بهره برده اند.
سعید حجاریان از کسانی است که پایش به مرکز اطلاعات نخست وزیری شهید مرحوم رجائی به واسطه بهزاد نبوی، پدر چریکِ پشیمان ایران باز می شود. گویند کشمیری مظنون اصلی انفجار تروریستی نخست وزیری نیز به دست نبوی وارد شورای عالی امنیت ملی دولت شهید محمدعلی رجائی شده است. اما از این گذشته پرونده هایی که سال ها با اعمال نفوذ برخی پدرخوانده های اعتقادی جناح چپ ایران همچنان مفتوح نشده است نیز از نقاط مبهم سوابق سعید حجاریان است. آنجا که شایع شد دو کامیون پُر از اطلاعات طبقه بندی شده مرکز اطلاعات نخست وزیری دزدیده شده اند و بواسطه نفوذ بعضی هیچگاه مشخص نشد چرا و به دست چه کس و کسانی این سرقت رخ داده است؟
سعید تئوریسین سال های اوج جناح چپ ایران بعد از این تجربه امنیتی به تیم حجت الاسلام محمدی ری شهری می پیوندد تا با دستور حضرت امام راحل (ره) وزارت اطلاعات ج.ا.ا را تأسیس نمایند.
آنچه در زیر آمده گزیده ای از کتابِ «8 سال بحرانی آفرینی اصلاح طلبان»؛ منتشر شده توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی و به قلم «سلمان علوی نیک» است درباره سوابق سیاسی- امنیتی سعید حجاریان. باشد فاشنمای سوابق سران خیانتکار حزب منحله مشارکت؛ ان شاء الله.

 

سعید حجاریان، مهندس فنی (لیسانس مکانیک) از دانشگاه تهران و دکترای علوم سیاسی از دانشکده‌ی حقوق دانشگاه تهران می‌باشد. روزنامه‌ی ابرار در مورد سوابق قبل از انقلاب سعید حجاریان این‌گونه می‌نویسد:
سعید حجاریان در مصاحبه‌ای می‌گوید: در زمان شاه زندان نرفته است و این یعنی اینکه وی مبارزه‌ای نکرده است که در اثر آن به زندان بیفتد و یا اینکه به قدری باهوش و بر فنون رزم شهری آگاه بوده که مأموران ورزیده‌ی ساواک نتوانستند نام وی را در پرونده‌های خود ثبت کنند». (روزنامه ی ابرار، 14/2/1379)
حجاریان فعالیت سیاسی خود را از نهاد اطلاعات و تحقیقات نخست‌وزیری آغاز کرد. البته روزنامه‌ی «هم میهن» او را از دانشجویان پیرو خط امام معرفی می‌کند. (روزنامه ی هم میهن، 23/12/1378)
پرونده‌ی سوابق اطلاعاتی حجاریان حاکی از آن است که در عملیات ضدکودتای نقاب (نوژه) با کشمیری همکاری نزدیک داشته است و در یک اتاق فعالیت داشته‌اند. (رضا گلپور، شنود اشباح، تهران، کلیدار، 1381، ص480) اما کشمیری که بود؟ کشمیری عامل بمب‌گذاری در ساختمان نخست‌وزیری بود که منجر به شهادت رجایی و باهنر گردید.
همسر سعید حجاریان سابقه‌ی عضویت در سازمان مجاهدین خلق (منافقین) را داشته است و خود حجاریان رفیق نزدیک تقی محمدی بوده است. (همان)
«تقی محمدی در رابطه با بمب‌گذاری در ساختمان نخست‌وزیری که کاردار ایران در افغانستان بود، دستگیر شد. آمد تا شروع کرد به پرده برداشتن از مسائل، روز بعد جنازه‌ی او را کف سلول دیدند». (هفته نامه ی شما، سخنرانی روح الله حسینیان، 10/6/1379) بعد از مرگ تقی محمدی پرونده ادامه پیدا نکرد. اگر کشته نمی‌شد نفر بعدی باید «سعید مظفری» (حجاریان) را می‌گرفتند چون با هم بودند». (رضا گلپور، پیشین، ص635)
به گفته‌ی خود حجاریان، وی در دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست‌وزیری در سمت معاون خسرو تهرانی در امور ضد‌‌جاسوسی فعالیت نموده است. (روزنامه ی فتح، مصاحبه با سعید حجاریان، 18/1/1379)
حجاریان در تأسیس وزارت اطلاعات نقشی اساسی داشته است و در دوران وزارت ری‌شهری مدیر کل آن وزارتخانه بود. (همان)
روح‌الله حسینیان از عملکرد حجاریان و تیمش در آن زمان، این‌گونه پرده برمی‌دارد:
«من (روح‌الله حسینیان) و آقای محسنی‌اژه‌ای به خاطر عملکردهای خشونت‌آمیز آقای سعید حجاریان و ربیعی نتوانستیم آنجا بمانیم. چطور شده که یک مرتبه در جامعه همه چیز برعکس شده و ما مبدل به چهره‌های خشن شده‌ایم و آنها چهره‌های ملایم و ضد‌‌خشونت شده‌اند؟!» (هفته نامه ی یالثارات الحسین، مصاحبه با روح الله حسینیان، 4/8/1379)
حجاریان پس از دولت «میرحسین موسوی» به‌تدریج خود را از وزارت اطلاعات جدا ساخته و به مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری پیوست که موسوی‌خوئینی‌ها رئیس آنجا بود. وی در آنجا به سمت معاون سیاسی موسوی‌خوئینی‌ها منصوب شد. وی در مصاحبه‌ با «روزنامه‌ی فتح» در این‌باره بیان می‌دارد که:
«بعد از فوت امام (1368) و تشکیل دولت آقای ‌هاشمی دوباره به ریاست جمهوری برگشتم. من در یک مقطعی در زمان تأسیس وزارت اطلاعات، از ریاست جمهوری به آنجا (اطلاعات نخست‌وزیری) رفتم و در مراحل تأسیس وزارت اطلاعات بودم و بعد هم دوباره به ریاست جمهوری برگشتم. در سال 1363 رفتم و در سال 1368 دوباره برگشتم». (روزنامه ی فتح، مصاحبه با سعید حجاریان، 15/1/1379) اما علت خروج حجاریان از وزارت اطلاعات، مخالفت وی با سپردن وزارت اطلاعات به علی فلاحیان بود. (حسین سلیمی، پیشین، ص12.)
از این زمان است که چرخش فکری حجاریان آغاز می‌شود. وی به دانشکده‌ی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران تردد می‌کرد تا بتواند با بورسیه‌ای که مسئولان آن روز در اختیارش گذاشتند، دروس علوم سیاسی را فرا گیرد و چه کسی بهتر از حسین بشیریه می‌توانست این جوان جویای نام و مدهوش تئوری‌های سحرآمیز و افسون‌کننده‌ی سیاسی غرب را از چشمه‌ی علوم انسانی مغرب زمین سیراب کند؟ (روزنامه ی ابرار، 14/2/1379.)
در سال 1372، با دفاع از پایان نامه‌اش با عنوان «موعودیت در انقلاب ایران و روسیه» در دانشگاه تهران و زیرنظر حسین بشیریه، فوق لیسانس علوم سیاسی و سپس دکترای آن را در دانشگاه می‌گیرد.
حجاریان در این مقطع، همکاری در جهت راه انداختن روزنامه‌ی سلام و احیای مجدد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را در کارنامه خود دارد. (روزنامه ی فتح، مصاحبه با سعید حجاریان، 16/1/1379.)
حجاریان در این دوره روابط نزدیکی با عبدالکریم سروش نیز برقرار می‌کند: «عبدالکریم سروش، همیشه به من می‌گفتند: بهترین غزل حافظ که برای من جالب است همان است که می‌گوید: «با کریمان کارها دشوار نیست». من می‌گویم با «عبدالکریمان کارها دشوار نیست» و از این جهت من خیلی متأسفم از اینکه ما محروم هستیم از حضور ایشان در کشور». (روزنامه ی نوروز، مصاحبه با سعید حجاریان، 22/12/1380)
وی با نام مستعار «جهانگیر صالح پور» در نشریه‌ی کیان، قرائت جدید طیف موسوم به چپ مدرن را از «ولایت فقیه» و سیستم حکومتی وابسته به آن تشریح می‌کرد. به طوری که برخی از اندیشمندان دینی که همان دوران به نقد مقالات وی در باب ولایت فقیه مشغول بودند، از آن مقالات به عنوان «مطالبی که به صورت رندانه‌ای پنبه‌ی ولایت فقیه را می‌زند» یاد نموده‌اند. (روزنامه ی کیهان، 2/2/1380)
نشریه‌ی نیمروز، که در جهت براندازی جمهوری اسلامی ایران فعالیت دارد، به رفت و آمدهای مشکوک سعید حجاریان به اروپا اشاره می‌کند و افشا می‌کند که «او در اقامت در خارج، باب گفتگوی مکاتباتی با اپوزیسیون را از طریق نوشتن در نیمروز، با نام مستعار «نادر صدیقی» آغاز کرد و چند مقاله در باب آزادی اسلامی در این روزنامه نوشت و سپس در پی سکوتی چند ماهه، نام دیگری برای خود برگزید و دو مقاله‌ی دیگر نیز در گفتگو با اپوزیسیون، در همین نیمروز منتشر ساخت». (نیمروز، شماره ی 579، 27/12/1378)
فلاحیان، وزیر اسبق اطلاعات، درباره‌ی چرخش اعتقادی حجاریان در مصاحبه با روزنامه‌ی جام‌جم تصریح می‌کند که: «سعید حجاریان تا وقتی که در وزارت اطلاعات بود، نیروی فعالی بود... اما بعد از آنکه حجاریان فعالیتش را در دانشگاه‌ها شروع کرد، نوشته‌هایی از او منتشر شد که با آن «سعید» که ما در وزارت می‌شناختیم خیلی متفاوت بود». (روزنامه ی جام جم، مصاحبه با علی فلاحیان، 13/3/1380)
حجاریان، در زمان ریاست موسوی‌خوئینی‌ها به مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری رفت و معاون سیاسی آن مرکز شد. اما معاونت سیاسی آن یک پروژه به نام «توسعه‌ی سیاسی» بیشتر نداشت که موضوع کار توسعه‌ی سیاسی، دموکراتیزاسیون یا نوسازی سیاسی بود. (حسین سلیمی، پیشین، ص57)
پروژه‌ی توسعه‌ی سیاسی حجاریان و تیمش به گونه‌ای انحرافی بود که خود وی اذعان دارد که‌ هاشمی‌رفسنجانی با آنان اختلاف داشت: «آن زمان آقای‌ هاشمی ذهنیت ما را چندان نمی‌پسندید». (همان، ص 59) «پروژه‌ی ما پروژه‌ی بزرگی بود که آقای‌ هاشمی نمی‌خواست و رها کرد». (همان)
سعید حجاریان پس از خرداد ماه سال 1376، به عنوان مشاور سیاسی آقای سیدمحمد خاتمی، رئیس‌جمهور وقت، انتخاب گردید و آخرین مسئولیت اجرایی او، عضویت در شورای شهر تهران بود. وی در دوران اصلاحات به صورت جدی وارد عرصه‌ی مطبوعات شد و با عنوان مدیر مسئول «روزنامه‌ی صبح امروز» مشغول به فعالیت گردید. (محسن صالح، چریک های پشیمان، تهران، کیهان، 1382، ص154) روزنامه‌ی انگلیسی فاینشنال تایمز نزدیک‌ترین روزنامه‌نگار به حجاریان را روزنامه‌ی اکبر گنجی می‌داند. (روزنامه ی انگلیسی فایننشال تایمز، 13/3/2000)
اما قبل از دوم خرداد 1376 نیز حجاریان مقالات بسیاری را در هفته‌نامه‌ی «عصر ما» به رشته‌ی تحریر در آورد. مجموعه‌ی ‌این مقالات در کتابی با عنوان «جمهوریت؛ افسون زدایی از قدرت» به چاپ رسیده است. حجاریان، نظریه پرداز و تئوریسین حزب مشارکت محسوب می‌شود و تئوری‌های «فشاراز پایین و چانه زنی در بالا » و «فتح سنگر به سنگر» از جانب وی و پس از دوم خرداد 1376 مطرح شده است. وی همچنین در جنگ روانی تبحرخاصی دارد: «من جنگ روانی را یک دوره در دوره‌ی دکترای جامعة الصادق درس دادم. بسیاری از حاضران در آن درس هم گرایش‌های سیاسی مخالف من داشتند». (روزنامه ی فتح، 15/1/1379)
تئوریسین حزب مشارکت، معتمد «سعید شاهسوندی»، از اعضای فعال گروهک منافقین نیز بوده است. حجاریان در این باره تصریح می‌کند که: «سعید شاهسوندی از اعضای نزدیک به مرکزیت مجاهدین خلق و مسئول رادیوی منافق بود که در عملیات مرصاد دستگیر و مدتی هم زندانی می‌شود و بعد به آلمان می‌رود و دیگر کار سیاسی نمی‌کند. او می‌گوید: تنها کسی که می‌شود با او حرف زد حجاریان است. او فقط می‌فهمید من چه می‌گویم».(حسین سلیمی، پیشین، ص58)

 

کد خبر 17496

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha