اشاره: 18 تیر سال 1378 بعد از یکدوره امنیت پایدار در جمهوری اسلامی و شهر تهران، جناح چپ و در رأس آن حزب جبهه مشارکت با توجه به تئوری «فشار از پایین، چانه از بالا» برای جامع عمل پوشیدن به طرح «فتح سنگر به سنگر» حجاریان غائله کوی دانشگاه تهران و سپس آشوب ها و اغتشاشات دامنه دار اراذل و اوباش در نواحی مرکزی تهران را رقم زد. بازخوانی این هزینه آفرینی اعضای ارشد حزب مشارکت و سازمان مجاهدین با توجه به سالگرد شروع فتنه سبز 88 نشان می دهد این دو طراحی تا چه اندازه به هم شباهت داشته اند.
لذا نگاهی به چگونگی این رخداد باعث می شود در قبال هزینه آفرینی های خط نفاق علیه جمهوری اسلامی بیشتر بیمه شد. مرقومه زیر که از کتاب «8 سال بحران آفرینی» مرکز اسناد انقلاب اسلامی تهیه شده است از دیدگانتان می گذرد، باشد که سیر در تاریخ عبرت خواص امت شود؛ ان شاء الله.
- قانون اصلاح مطبوعات در مجلس پنجم
نارساییهای ناشی از نبود قانون مطبوعاتی دقیق و همهجانبه، که فرصت تهدید علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی را برای معاندین نظام باقی میگذاشت، نمایندگان مجلس پنجم را در اوایل سال 1378 به تکاپوی ارائه طرحی کارشناسانه برای "تغییر قانون مطبوعات" انداخت که بر اساس طرح جدید، عناصر ضدانقلاب از فعالیت در عرصه مطبوعات منع میشدند.
خبر ارائه چنین طرحی که تأمین امنیت ملی نظام در عرصه مطبوعات رُا بر عهده داشت، خشم مشارکتیها را برانگیخت. مشارکتیها که در مطبوعات خود از سال 1376 به تاخت و تازی بدون محدودیت مشغول بودند و با سوءاستفاده از آزادی، شبیخونهایی علیه تمام ارکان و شخصیتهای نظام تدارک دیده بودند، اینک باید در چارچوب قانونی مدون و کارشناسیشده قدم برمیداشتند.
این قانون تمام حرکات ژورنالیستی و غوغاسالارانه را از حزب مشارکت میگرفت و این برای آنان "مرگ حزبی " محسوب میشد؛ چراکه کمهزینهترین و مؤثرترین پایگاه خود را از دست میدادند. قانون اصلاح مطبوعات دیگر اجازه نمیداد انتشار امثال، قصهها و رؤیاهای ساختگی و توهم گونه "اکبر گنجی " در مطبوعات مغرض، بدون هیچ پشتوانه مستدلی تحت عنوان "عالیجنابان خاکستری و عالیجناب سرخپوش "، کلیت نظام و در نتیجه امنیت ملی جمهوری اسلامی را با ادعاهای بیاساس، قربانی کند و با تشویش اذهان عمومی، نظام را از مردم بستاند.
به محض آنکه صحبت از ارائه "طرح تغییر قانون مطبوعات " در جهت تأمین امنیت ملی در مجلس شد، توپخانههای مطبوعاتی تندروها دستور آتش میگیرند. این مطبوعات بدون هیچ اشارهای به جزئیات طرح که بیشتر به جلوگیری از عناصر سابقهدار ضدانقلاب در عرصه مطبوعات تأکید داشت، با عناوین "دیکتاتوری "، "خفقان "، "کشتن وخفه کردن آزادی "، "مقابله با توسعه سیاسی " و "کودتا علیه برنامههای دولت "، به یورشی برنامهریزی شده پرداختند.
این جنگ روانی و بحرانسازی مطبوعاتی بدان جهت شکل گرفت تا نمایندگان مجلس پنجم تحت تأثیر فضای مشوش و مسموم ایجاد شده، قانون اصلاح مطبوعات را رها کنند؛ بدان سبب که در صورت تصویب طرح مذکور بسیاری از چهرههای مطبوعاتی اصلاحطلبان، به دلیل سوابق ضدانقلابی خود، قادر به خدمترسانی جهت اهداف احزاب غوغاسالاری چون مشارکت نبودند و از سوی دیگر تلاش یکهتازان حزب مشارکت برای شکستن حریم خودی و غیرخودی در عرصه مطبوعاتی ناکام میماند.
- سرقت و جعل سند محرمانه وزارت اطلاعات
مشارکتیها که نمیتوانستند پایان عمر خود را باور کنند، دست به بازی خطرناکی میزنند. سرقت و جعل سند محرمانه وزارت اطلاعات شاید میتوانست آخرین حرکت قبل از مات شدن باشد. پس سعید حجاریان این ریسک سیاسی را از طریق هم حزبیاش، عباس عبدی، که در روزنامه سلام نفوذ قابل توجهی داشت، به انجام میرساند.
15 تیر ماه 1378، یعنی یک روز قبل از رأیگیری مجلس پنجم درباره طرح تغییر قانون مطبوعات، روزنامه سلام سندی دارای طبقهبندی وزارت اطلاعات را منتشر میکند و با تیتری درشت در صفحه اول مینویسد:"سعید اسلامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده است ". (روزنامه ی سلام، 15/4/78)
عباس عبدی، عضو ارشد شورای سردبیری روزنامه سلام که از چهرههای شاخص حزب مشارکت محسوب میشد، درخصوص منبع کسب خبر تیتر اول روزنامه سلام در 1378.4.15، مبنی بر اینکه سعید امامی پیشنهاد اصلاح قانون مطبوعات را داده بود، در سخنانی بیان میدارد که "نامه رسیده، صرفاً یک دستنویس بوده که از طریق نمابر به تحریریه روزنامه رسیده و تعهد مطبوعاتی ما اقتضا میکرد که افکار عمومی مطلع شود... با توجه به محتوای نامه واصله و شناخت موثق ما از سعید اسلامی و ضدیت او با آزادی مطبوعات، اطمینان کامل داریم که نامه از سوی سعید اسلامی نوشته شده است ".(روزنامه ی صبح امروز، 17/4/78)
بدینترتیب روزنامه سلام جهت انجام سفارش سیاسی سعید حجاریان مطالبی را منتشر کرد و بدون هیچ مدرک موثقی آن را منتسب به سعید امامی دانست.
یونسی، وزیر اطلاعات وقت، روز بعد تصریح کرد که نامه، مربوط به سعید امامی نبوده بلکه از حوزه مشاورین وزیر، خطاب به وزیر ارسال شده و موضوع نامه نیز مربوط به اصلاح قانون مطبوعات نیست. بنا به گفته وزیر اطلاعات روزنامه سلام با حذف صدر و ذیل نامه صرفاً استفاده جناحی و سیاسی نموده است.(روزنامه ی کیهان، 16/4/78)
وی همچنین عمل روزنامه سلام را نوعی سرقت اطلاعاتی تلقی نمود:"سندی که روزنامه سلام چاپ کرد، در حقیقت یک نوع سرقت بود که نباید چنین کاری صورت میگرفت ".(روزنامه ی بیان، 22/2/78)
- تهدید به آشوب و شورش
عملیات جنگ روانی حجاریان مؤثر واقع نشد و کلیات طرح اصلاح قانون مطبوعات از سوی نمایندگان مجلس پنجم تصویب گردید؛ در مقابل، طیف مطبوعاتی "اصلاحطلبان "، به سردمداری مشارکتیها، حملات را تشدید نموده و عنصر تهدید و خشونت را نیز بدان افزودند.
جوخههای وحشت حزب مشارکت از همان ابتدای مطرح شدن طرح اصلاح قانون مطبوعات به صورت تلویحی و گاه صریح از راهاندازی آشوب خبر میدادند. پنج روز قبل از سناریوی کوی دانشگاه، روزنامه صبح امروز، وابسته به حزب مشارکت، پا را از تهدیدات تلویحی فراتر گذاشت و عیناً در "یادداشت روز " 13 تیر 1378، مسئولان را به ایجاد شورش و آشوب تهدید کرد و نوشت که اگر طرح تصویب گردد، اغتشاش ایجاد میشود.(روزنامه ی صبح امروز، 13/4/78)
این روزنامه که توسط حجاریان اداره میشد، یک روز قبل از غائله کوی دانشگاه تهران نیز بدینگونه نظام را تهدید کرد:
"به یاد داشته باشیم که بازی دموکراسی، اگرچه بازی نامیده میشود ولی اگر قواعد آن را پذیرفتیم، دیگر فقط یک بازی نیست. رأی مردم به جمهوری اسلامی، رأی به قواعد و مقرراتی است و اگر این قواعد درهم شکسته شود، آنگاه سیاستورزی به پایان میرسد ".(همان، 17/4/78)
روزنامه نشاط، جریده دیگر حزب مشارکت، نیز به این شکل تهدید به خشونت نمود:
"صاحبنظران بر این باورند که ورود به قلعه فتح شده چپگرایان، یک ریسک خطرناک برای محافظهکاران است... همچنین ناظران پیشبینی میکنند که طی روزهای آینده دفتر تحکیم وحدت و بدنه اجتماعی مدافع جناح چپ وارد صحنه شوند ".(روزنامه ی نشاط، 17/4/78)
دو روز پس از تصویب طرح اصلاح قانون مطبوعات، با شکایت وزارت اطلاعات از روزنامه سلام به دلیل درج نامه محرمانه وزارت اطلاعات و جعل آن در جهت اهداف مغرضانه سیاسی، روزنامه "سلام " توقیف شد.
برخورد با روزنامه سلام به دلیل چاپ این سند امنیتی و جعل آن امری محتمل بود ولی حجاریان که این نامه را به سلام سپرد، حفاظ امنیتی بیشتری برای آن متصور بود. با این استدلال که سابقه مدیرمسئول سلام، موسویخوئینیها، میتواند از اجرای قانون درباره او جلوگیری کند اما چنین نشد و روزنامه موسویخوئینیها توقیف گردید.
محمد قوچانی، نویسنده مشهور روزنامههای زنجیرهای، چند روز پس از توقیف سلام، اعتراف کرد که قرار بود روزنامه صبح امروز نیز نامه منتسب به سعید امامی را به چاپ برساند اما سعید حجاریان با زیرکی این دام را فقط برای روزنامه صبح روحانیون مبارز یعنی روزنامه سلام پهن کرد:
"موسویخوئینیها با انتخاب تیتر روز سهشنبه خود کوشید، یکبار دیگر از کارآیی سوابق خود در ایجاد حاشیه امنیتی برای روزنامهاش مطمئن شود... (موسویخوئینیها) کوشید به یک ریسک بسیار خطرناک دست بزند خطر این ریسک به اندازهای بود که حتی سعید حجاریان نیز صلاح را در آن دانست که چنین بازی خطرناکی را به موسویخوئینیها بسپارد ".(روزنامه ی نشاط، 19/4/78)
پس از توقیف روزنامه متخلف سلام، روزنامه نشاط، ارگان حزب مشارکت، با چاپ تصویر مدیر مسئول روزنامه سلام در ذیل عکس چنین تهدید گونه درج نمود:"آیا محافظهکاران هزینه به صحنهآوران او را محاسبه کردهاند؟ "(همان، 17/4/78)
روزنامه صبح امروز، دیگر روزنامه حزب مشارکت، در همان روز در سرمقالهای تحت عنوان "بازی دموکراسی بازی نیست " با اشاره به تعطیلی روزنامه سلام تهدید کرد که "به یاد داشته باشیم که بازی دموکراسی اگر چه بازی نامیده میشود ولی اگر قواعد آن را پذیرفتیم دیگر بازی نیست. رأی مردم به جمهوری اسلامی رأی به قواعد دموکراسی است و اگر این قواعد چه در مطبوعات و چه در انتخابات شکسته شود. آنگاه "سیاستورزی به پایان میرسد ".(روزنامه ی صبح امروز، 17/4/78)
روزنامه مذکور سپس با تهدید مبنی بر افشای اسناد دیگری نوشت:
"آیا اگر کسی توانست اسناد دیگری از طرحهای سعید اسلامی بهدست آورد، باید به مجازات هشدار دادن مردم به خاطر آن از ادامه فعالیت سیاسی بازماند. به سهم خود از مردم میخواهیم هر اطلاعی که از سعید امامی و محافل سراغ دارند، به روزنامه بفرستند ".(همان)
در جنگ روانی حزب مشارکت که سراب قتلهای زنجیرهای سناریویی از آن بود، اینک جرقه "توطئه کوی دانشگاه " باید زده میشد. بر این اساس روزنامه وابسته به حزب مشارکت یک روز قبل از غائله کوی در تیتری عنوان نمود که:
"محدودیت مطبوعات خشم مردم را شعلهور خواهد کرد ".(روزنامه ی نشاط، 16/4/78)
- غائله خونین کوی دانشگاه تهران
در پی توقیف روزنامه سلام، و تصویب طرح اصلاح قانون مطبوعات در مجلس پنجم، ضربهای کاری بر پیکره تندروها وارد شد.
بازی باخته، تاکتیکی را مؤثرتر از خشونت نمیطلبید. بنابراین با اعلام تهدید آخر در صبح غائله کوی از سوی روزنامه نشاط که توسط جلاییپور، چهره ارشد حزب مشارکت، اداره میشد، مبنی بر اینکه "ناظران پیشبینی میکنند که طی روزهای آینده دفتر تحکیم وحدت و بدنه اجتماعی مدافع جناح چپ وارد صحنه شوند ".(همان، 17/4/78)
همچنین بیانیه حزب مشارکت که در آن تهدید شده بود که "اصرار به توقیف سلام میتواند عواقب و پیامدهای زیانباری را در پیداشته باشد ".(روزنامه ی آریا، 19/4/78) دموکراسی مورد نظر مشارکتیها وارد مرحله آشوب و خشونت شد. همان چیزی که نشریه آمریکایی "میدل ایست اکونومیک دایجست " در اوایل تیرماه 1378، وعده داده بود:"بیشتر ناظران در تهران بر این اعتقادند که تابستان امسال شاهد یک آزمون حیاتی قدرت و حتی شاهد دورنمای رویارویی جدی بین جناح محافظهکار و اصلاحگرایان خواهد بود ". احمد قدیریان، حادثه ی کوی دانشگاه تهران، تهران، انتشارات دفاع، 1381، ص131)
در روز پنجشنبه 17 تیر 1378 حدود بیست الی سی نفر از اعضای تحکیم وحدت، در خیابانهای داخل کوی دانشگاه شروع به راهپیمایی نموده و شعارهایی را در اعتراض به نمایندگان مجلس به دلیل تصویب کلیات طرح و توقیف روزنامه متخلف سلام سردادند. این عده که پس از حدود یک ساعت راهپیمایی، تعداد آنان به 150 نفر میرسید، شعارهایی چون "طرح سعید امامی ملغی باید گردد "، "مجلس فرمایشی، انحلال، انحلال " و "مرگ بر استبداد "را فریاد میکردند.(همان، صص 19-30)
سردمداران این راهپیمایی، پس از آنکه از حضور گسترده دانشجویان مأیوس شدند و حتی به دلیل فصل امتحانات از سوی دانشجویان مورد اعتراض نیز قرار گرفتند، استراتژی "فشار از پایین " را در شکستی آشکار میدیدند. پس مسیر خود را به سمت بیرون از محوطه کوی دانشگاه یعنی خیابان کارگر شمالی تغییر دادند. پس از حضور نیروی انتظامی، آشوبگران به مقابل در اصلی کوی دانشگاه بازگشتند. عدهای به داخل کوی رفته اما حدود سی نفر در وسط خیابان ماندند و به سردادن شعارهایی علیه نیروی انتظامی پرداختند. حدود ساعت 12 شب تعدادی از سربازان نیروی انتظامی جهت هدایت آشوبگران به داخل کوی، به سمت آنان حرکت کردند. در همین حین یکی از سربازان به دست آشوبطلبان اسیر شد و از ناحیه سر و صورت مورد ضرب و شتم قرار گرفت اما با وساطت چندتن دیگر، پس از دقایقی آزاد شد. پس از این حادثه سربازان نیروی انتظامی از مقابل کوی دور شدند و همزمان، سنگپراکنی و سردادن شعار از سوی آشوبطلبان طرفدار دفتر تحکیم وحدت آغاز شد؛ که اوضاع با پرتاب شیشههای آتشزا از سوی غوغاگران متشنجتر گردید. (همان)
حضور تاجزاده، نماینده وزارت کشور و عضو ارشد حزب مشارکت، که در حمایت غوغاییان سخن میراند، به جای فرونشاندن شعلههای خشم، بر شدت آن افزود.
کشوقوسها ادامه یافت تا اینکه در جریان کنترل این حرکتها توسط نیروی انتظامی، ناگهان عناصر خودسر "لباس شخصی " با سردادن شعارهایی چون "یا زهرا " به خوابگاه دانشجویان حمله بردند و به ضرب و شتم دانشجویان پرداختند.
صبح جمعه 18 تیرماه، با زمینهسازی و قانونشکنی آشوبطلبان و نیز خودسری و بیتدبیری یگان خاصی از نیروی انتظامی و عناصر "لباس شخصی " غائلهای شکل گرفت که قلب مقام معظم رهبری (مدظله العالی) را جریحهدار نمود و موجب تأسف و تأثر مردم و مسئولان نظام شد. (همان)
با دستگیری آشوبگران در آخرین روزهای سال 1379، اسرار پشتپرده این وقایع آشکار گردید. دادگاه انقلاب اسلامی پس از دستگیری لباس شخصیها و دانشجونماها، در قسمتی از اطلاعیه خود چنین آورده است:
"متهم دیگری اعتراف میکند که برای بدبین کردن مردم به حاکمیت دینی، فردی را در نیروهای منتسب به حزبالله نفوذ داده تا برای ایجاد تشنج، به اقدامات تهدیدآمیز و حملات فیزیکی تحریک نماید ".(روزنامه ی جمهوری اسلامی، 19/2/80)
این متهم کسی جز عزتالله سحابی، از فعالان و رهبران ملیـ مذهبی نیست. در نامههایی که سحابی از زندان به دختر خود نوشته بود و توسط نیروهای امنیتی کشف گردید وی اعتراف میکند که:
"اگر مردم بفهمند که من به یک جوان به ظاهر حزباللهی پول دادم تا در جهت مقاصد و نیات من عمل کند... آیا برای من آبرویی باقی میماند؟ "(همان، 13/3/80)
بنابر اطلاعیه دوم دادگاه انقلاب اسلامی، متهم دیگری درباره ایجاد اغتشاش از طریق دانشجونماها اذعان نمود که:"کار ما نفوذ در دانشجویان و هدایت آنها به سمت رادیکالیسم (تندروی) بوده است ".
متهم تأکید میکند:"در لایههای عمیقتر، و دیگر گروههای وابسته به ائتلاف، حرکت به سمت خشونت و اقدام مسلحانه بوده است ".(روزنامه ی کیهان، 27/2/80)
یکی دیگر از متهمین نیز در مورد ماجرای کوی دانشگاه تهران، به نقش خود در شورشهای خیابانی در روز 1378.4.21اعتراف میکند و میگوید:"خود من در سنگپراکنی شرکت داشتم و یکی از اعضای حزب ملت که اسم مستعار داشت، با موبایل گزارش درگیریها را هر لحظه به رادیوی ضدانقلابی لوسآنجلس در آمریکا میداد. عدهای نیز نقاب داشتند و ماشینهای نیروی انتظامی را به آتش میکشیدند ".(همان، 13/3/80)
- سناریو "اتهامزنی " و "مظلومنمایی " مشارکتیها
ژورنالیستهای مشارکتی که آغازگر غائله کوی بودند، در ادامه سناریوی از پیشنوشته شده، به جعل و تحریف واقعیات پرداختند تا ضربهای مهلک بر امنیت ملی جمهوری اسلامی تحمیل کنند.
در همین راستا روزنامه صبح امروز، ارگان حزب مشارکت که حجاریان سکاندار آن بود، از 19 تا 23 تیر اینچنین به تشویش اذهان عمومی پرداخت و امنیت ملی نظام را تهدید نمود:
"پس از محفل اطلاعاتی، امروز نوبت محفل انتظامی است "؛
"گارد آهنین، سحرگاه با میلگرد آمد " (مقالهای در چندین شماره)؛
"نیروی انتظامی به طور پنهانی با گروه فشار متحد شده است "؛
"نیروی انتظامی و انصار، به دنبال عقیم کردن جنبش دوم خرداد بودند "؛
"پلیس ما فقط پاسبان صاحبان امتیازات اجتماعی خاص است ".
روزنامه جامعه، ارگان دیگر حزب مشارکت که توسط جلاییپور (عضو ارشد این حزب) هدایت میشد، نیز از قافله عقب نماند و با نشر اکاذیب و تحریف واقعیت، فضا را متشنجتر ساخت:
"حرکت خشونتبار نیروی انتظامی علیه دانشجویان به کشته شدن چند دانشجو منجر شد "؛
"حمله مغولوار نیروی انتظامی برای سرکوب، قلع و قمع و زهرچشم گرفتن از دانشجویان بود "؛
"همانهایی که مخفیانه آدم میربایند و به قتل میرسانند، گاهی پروژه حمله و سرکوب کوی دانشگاه را تدارک میبینند "؛
"گروه شبه نظامی همراه با گارد ویژه و نیروی انتظامی، همه جا را آتش میزنند و نابود میکنند و هر کسی را که میبینند کتک میزنند ".
در حالی که تعداد کشتههای غائله کوی تنها یک نفر، آن هم افسر وظیفه (و نه دانشجو) از سوی شورای عالی امنیت ملی به ریاست محمدخاتمی اعلام شده بود، روزنامه حزب مشارکت با تیتر جعلی و کذب در تاریخ 1378.4.19 به قصد تشویش اذهان مردمی نوشت:"دفتر تحکیم وحدت یک هفته عزای عمومی اعلام کرد ".(روزنامه ی نشاط، 19/4/78)
نقش جراید حزب مشارکت، به عنوان "گروه فشار مطبوعاتی " در ایجاد، هدایت و شعلهور ساختن "غائله کوی دانشگاه " به گونهای عیان و مشخص بود که بسیاری از مقامات عالیرتبه نظام جمهوری اسلامی بر این مطلب مهر تأیید زدهاند. محمدرضا باهنر، نماینده مجلس وقت، با بیان این مطلب که روزنامه نشاط روز قبل از وقوع جریان کوی، از واکنش شدید جنبش دانشجویی در قبال تعطیلی روزنامه سلام خبر داده است، به نقش این روزنامه در غائله کوی اشاره نمود:
"پس از اینکه روزنامه نشاط در روز پنجشنبه 17 تیر اعلام کرد، جنبش دانشجویی در قبال تعطیلی روزنامه سلام ساکت نخواهند ماند، مسائل کوی دانشگاه بهوجود آمد ".(روزنامه ی رسالت، 27/4/78)
حجتالاسلام رئیسی، رئیس سازمان بازرسی کل کشور وقت، نیز بر این مطلب صحه گذاشته و بیان کرد که "برخی مطبوعات بدون توجه به پیام دردمندانه مقام معظم رهبری و فریاد خروشان ملت در راهپیمایی میلیونی چهارشنبه گذشته، همچنان به تضعیف روحیه مردم و تشویش اذهان عمومی و فتنهگری مشغولاند. اقدام این مطبوعات همصدایی با رسانههای گروهی دشمنان و بوقهای استکباری و از مصادیق اخلال در امنیت ملی است ".(روزنامه ی انتخاب، 28/4/78)
همچنین حسن غفوریفرد، نماینده مجلس وقت، نیز با اشاره به نقش مطبوعات غوغاسالار در این غائله میگوید:
"متأسفانه برخی از مطبوعات بریده از مردم و کم توجه به شعارهای انقلابی آنان، مستقیم یا غیرمستقیم در گسترش و شاید هم هدایت و رهبری فتنهها و آشوبها کمک نمودند ".(روزنامه ی کیهان، 30/4/78)
حجتالاسلام نیازی، رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح وقت، نیز در ارتباط با نقش برخی جراید در این غائله معتقد است که:
"بعضی از روزنامهها همصدا با دشمنان، وزارت اطلاعات، نیروی انتظامی و سپاه پاسداران را تضعیف میکنند ".(روزنامه ی رسالت، 31/4/78)
در شعلهورتر ساختن غائله 18 تیر، ردپای اعضای شاخص مشارکت نیز مشاهده میشود. در جمعه شب (شب 18 تیرماه 78) دفتر تحکیم وحدت با حضور سعید حجاریان و اصغرزاده جلسهای برگزار میکند و تصمیم میگیرند که از این حادثه نهایت استفاده را بنمایند. اعلام یک هفته عزای عمومی در دانشگاهها، درخواست تعطیلی امتحانات و درخواست از دانشجویان جهت شرکت در راهپیماییها و تحصنها از جمله تصمیمات آن جلسه میباشد.(احمد قدیریان، پیشین، ص150)
مصطفی تاجزاده عضو شاخص حزب مشارکت در روز 18 تیر 1378 در جمع آشوبگران حضور یافت و به قصد تشویش اذهان عمومی بیان داشت که:
"مردم در طی دو سال اخیر هزینه انتخاب بجا و بحق خود را میپردازند ".(روزنامه ی صبح امروز، 19/4/78)
وی همچنین در مورد اختیارات وزارت کشور در رابطه با نیروی انتظامی مدعی شد:
"بالاخره این نیرو یا باید فرماندهی وزارت کشور را بپذیرد و یا تکلیف آن مشخص شود تا ما بدانیم در اینگونه موارد چه باید کرد ".(همان)
به این ادعای کذب، حجتالاسلام رئیسی، رئیس سازمان بازرسی کل کشور وقت، اینچنین پاسخ داد:"اختیارات لازم برای اداره نیروی انتظامی به وزیر کشور داده شده است... اختیاراتی که از جانب فرماندهی معظم کل قوا به وزیر کشور تفویض شده است، نه تنها کمتر از وزیران پیشین نیست بلکه در برخی موارد بیشتر است ". (روزنامه انتخاب، 28/4/78)
در همین راستا معین، کاندیدای حزب مشارکت در نهمین انتخابات ریاست جمهوری، همان روز در اقدامی سیاسی استعفا داد.(روزنامه ی اطلاعات، 19/4/78)
همچنین رضا خاتمی، دبیر کل وقت حزب مشارکت، نیز از هم حزبیهایش عقب نماند. وی در 1378.4.25در مصاحبهای با روزنامه ایتالیایی "لا استامپا " غائله کوی را به گردن مخالفان دولت انداخت و مدعی گردید که "مخالفان خاتمی و اصلاحات با تمام امکانات سعی میکنند، اصلاحات را از بین ببرند و بار دیگر قدرت از دست رفته خود را بازیابند ".(روزنامه ی صبح امروز، 20/4/78)
وی افزود:"حمله به دانشجویان تهران عملیاتی کاملاً هماهنگ بود که هدف از آن دفن کردن اصلاحطلبان بود ".(همان)
در 19/4/1378 حزب مشارکت بیانیهای موهن درباره حادثه کوی صادر میکند. این بیانیه به تنهایی بر اهداف مشارکتیها از به راه انداختن و هدایت غائله کوی، دلالت آشکار دارد. آنان در این بیانیه جهت تشویش اذهان عمومی به "کشتهسازی " روی آوردند:
"فاجعه هتکحرمت دانشگاه و دانشگاهیان و تهاجم عوامل نیروی انتظامی و گروههای شناخته شده خشونتطلب به کوی دانشگاه تهران که در طول حیات دانشگاه بیسابقه بوده است به کشته شدن تعدادی و زخمی شدن و بازداشت جمع کثیری... ".(خبرگزاری جمهوری اسلامی، 19/4/78)
از طرفی، به فتنه قتلهای زنجیرهای، که با رمزگشایی از جعبه سیاه آن، نقش مشارکتیها در انحراف پرونده آن به اثبات رسید، گریزی زدند تا این سراب را همچنان زنده نگه دارند:
"... در حالی که جامعه با سؤالهای جدی در مورد عاملین قتلهای مشکوک و تهدیدکنندگان آزادی مطبوعات مواجه است، ناگهان مشاهده میشد که با فجیعترین شکل ممکن به محیط دانشگاه و دانشجویان یورش میبرند؟... پس ضرورت دارد که هدف مجریان این پروژه را که بیشباهت به پروژه قتلهای زنجیرهای و حذف عنصر مردمی و متفکران جامعه به عنوان بزرگترین تکیهگاه دولت و رئیسجمهور محبوب است، به دقت هم در سطح اندیشهسازی و هم در سطح اجرا و عملیات شناخت و معرفی کرد ".(همان)
- سخنرانی مقام معظم رهبری در قبال غائله کوی دانشگاه
"این حادثهی تلخ قلب مرا جریحهدار کرد "
"بسمالله الرحمن الرحیم
برادران و خواهران عزیز خیلی خوش آمدید. حرفهای گفتنی زیاد است، اما مطلبی که از نظر من مهمتر از همه است و ذهن من را مشغول کرده است، حمله به خوابگاه جوانان و دانشجویان است. این حادثه تلخ، قلب مرا جریحهدار کرد. حادثه غیرقابل قبولی در جمهوری اسلامی بود، حمله به منزل و مأوا و مسکن یک جمعی، به خصوص در شب یا در هنگام نماز جماعت، به هیچ وجه در نظام اسلامی قابل قبول نیست. جوانان این کشور- چه دانشجویان و چه غیردانشجویان- فرزندان من هستند و هرگونه چیزی که برای این مجموعهها مایه اضطراب و ناراحتی و اشتباه در فهم باشد، برای من بسیار سخت و سنگین است. هر کسی بوده، فرق نمیکند. چه در لباس نیروی انتظامی، چه در غیرآن. کسانی که در نظام جمهوری اسلامی تخلف میکنند، باید با آنان برخورد بشود، اما کسی که تخلفی نکرده است، کسی که در خانه خود در حال استراحت است، آن هم در محیط جوان دانشجویی، کار بسیار خطا و ناروایی نسبت به او انجام گرفته است.
اینکه صد نفر یا دویست نفر از کوی دانشگاه خارج شدند و حرفهایی زدند و شعارهایی دادند، بهانه و مجوزی نمیشود برای اینکه کسانی، در هر لباس و با هر نامی وارد آن محیط بشوند و کارهای ناروایی انجام بدهند؛ به خصوص وقتی که نام مقدس نیروی انتظامی در میان میآید، عملی که موجب بشود نیروی انتظامی بدنام بشود، قضیه سختتر میشود... آن طوری که نقل کردهاند، بعضی با آوردن نام مقدس "یا حسین " و "یا زهرا " وارد اتاق دانشجوی بسیجی یا دانشجوی جانباز بشوند و او را از خوابگاه بیرون بیاورند، یا آن طور حوادثی را به وجود بیاورند. آیا این درست است؟ اینها قلب را میفشارد، این همه جوان مؤمن، عاشقان امام حسین (ع)، عاشقان فاطمه زهرا (س)، در همه جای کشور، در خدمت اسلام، در خدمت کشور، در طول دوران دفاع مقدس، در هر خطری که این کشور را تهدید کند، سینه سپر میکنند و وارد میشوند، اما بعد کسانی با استفاده از این نامها حوادثی را به وجود بیاورند. برای من، حادثه خیلی تلخی بود. البته من تأکید کردم که اطراف این حادثه تحقیق بشود و بروند حادثه را درست بسنجند... مراقب دشمن باشید، دشمن را خوب بشناسید، مبادا از شناسایی دشمن غفلت کنید، غریبههایی که خود را در لباس خودی در همهجا داخل میکنند، اینها را بشناسید، دستهای پنهان را ببینید. هیچکس به خاطر غفلت ستایش نمیشود. هیچکس به خاطر چشمها را بر هم گذاشتن، مدح نمیشود. اگر بر آدم غافل ضربهای وارد شد، اول کسی که مسئول و مذموم است، خود اوست، مراقب باشید... چند سال است سعی میکنند بلکه بتوانند دانشجویان را در مقابل نظام قرار بدهند، اما موفق نشدند، بعد از این هم موفق نخواهند شد. اگر یک عده نفوذی خواستند از فرصتی استفاده کنند و از آب گلآلودی ماهی بگیرند، وارد اجتماع دانشجویان شدند و شعارهایی درست کردند و حرفهایی زدند، خیال نکنند که ما اشتباه خواهیم کرد، نه، ما اشتباه نخواهیم کرد... به ملت ایران هم عرض میکنم:این ملت بزرگ و شجاع که بیست سال است دشمنی را که انقلاب از این کشور بیرون راند، با قدرت پشت در نگه داشتید و نگذاشتید که این دشمن از هیچ منفذی وارد بشود، بهوش باشید. این معنای حرفهای مکرری است که من در این چند سال به ملت ایران و به مسؤلان عرض کردهام که دشمن در صدد نفوذ است. هر پنجرهای پیدا کند، وارد خواهد شد، هوشیاریتان را بیشتر کنید. دشمن، امنیت ملی ما را هدف گرفته است. امنیت ملی برای یک ملت، از همه چیز واجبتر است. اگر امنیت ملی نباشد، هیچ دولتی نمیتواند کار کند. برای سازندگی، هیچ سنگی روی سنگ گذاشته نخواهد شد. وقتی که هرجومرج و ناامنی باشد، هیچ مشکلی از مشکلات مملکت حل نخواهد شد، نه اقتصاد مردم، نه مسائل اجتماعی مردم، نه مسائل سیاسی مردم. وقتی امنیت نبود، همه اینها از بین خواهد رفت. دشمن این را هدف گرفته است. این را ملت ایران در همه جای کشور باید بفهمند، که البته میفهمند و میدانند، بحمدالله ملت هوشیار است.
یک حرفی هم به شما جوانان عرض میکنم:جوانان عزیز! شماها امیدهای انقلاب و اسلامید. رفتار شماها میتواند این مملکت را در جهت شکوفایی با سرعت به پیش ببرد. وقتی جوان مملکت هوشیارانه، با تدبیر، با حلم، با توجه به موقعیتها، حرف بزند و تصمیم بگیرد و عمل کند، کشور گلستان خواهد شد. وقتی هیجانات کور پا وسط بگذارند، دشمن فوراً استفاده خواهد کرد. بارها ما این حرف را گفتیم، چرا گوش نکردند؟
چرا گوش نمیکنند؟ حتی اگر یک چیزی که خون شما را به جوش میآورد، مثلاً فرض کنید اهانت به رهبری کردند، باز هم باید صبر و سکوت کنید. اگر عکس من را هم آتش زدند و یا پاره کردند، باید سکوت کنید. نیرویتان را برای آن روزی که کشور به آن نیازمند است، برای آن روزی که نیروی جوان و مؤمن و حزباللهی باید در مقابله با دشمن بایستد، حفظ کنید والا حالا فرض کنیم یک جوانی یا یک دانشجو فریبخوردهای هم حرفی زد و کاری کرد، چه اشکالی دارد؟ من از او صرفنظر میکنم... این دشمنان بدانند که خواب برگشتن آمریکا به این مملکت یک خواب پریشان و غیرقابل تعبیر است.
این عناصر داخلی حقیر، این عناصر سیاسی مطرود و منفور، که ملت اینها را مثل دندان فاسدی بیرون آورد و به یک طرف پرتاب کرد، هجده، نوزده سال است که کمین گرفتهاند تا از ملت و از امام و از نام امام و از راه امام انتقام بکشند، اینها هم بدانند که اشتباه کردند، در همین قضیه هم اشتباه کردند، خودشان را لو دادند و چهره خودشان را مشخص کردند... سر این قضیه قانون مطبوعات، سرقضایای گوناگون دیگر، چه جنجال و چه دعوایی به راه افتاد. همهاش مسائل خط و خطوط. برای چه؟ برای اینکه یک قانونی دارد در مجلس تصویب میشود.
...آخرین جمله را هم به امام و مقتدای خودمان ولی عصر (ارواحنا فداه) عرض کنیم! ای سید و مولای ما! پیش خدای متعال گواهی بده که ما در راه خدا تا آخرین نفس ایستادهایم. بزرگترین آرزو و افتخار بنده این است که در این راه پرافتخار و پرفیض و پربهجت، جان خودم را تقدیم کنم. انشاءالله خداوند متعال شماها را موفق و مؤید بدارد.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته " (روزنامه ی رسالت، 22/4/78)
پایان پیام/
نظر شما