به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان: آیین بزرگداشت زندهیاد دکتر «کریم مجتهدی» استاد پیشکسوت گروه فلسفه دانشگاه تهران، صبح روز سهشنبه ۱۱ اردیبهشت در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزار شد.
در این آیین که با حضور «غلامعلی حداد عادل»، «علی لاریجانی»، «غلامرضا اعوانی»، «سید موسی دیباج»، «حسین غفاری»، «سید موسی دیباج» و «شهرام پازوکی» برگزار شد، هریک از اساتید که خود روزگاری به عنوان دانشجو در محضر دکتر مجتهدی تلمذ می کردند به بیان خاطرات و ویژگیهای شخصیتی او پرداختند.
«غلامعلی حداد عادل» در این آیین طی سخنانی با اشاره به روز بزرگداشت مقام معلم که مصادف با ۱۲ اردیبهشت است، گفت: این برنامه نیز به همین دلیل در این روز و در آستانه روز معلم برگزار شد، این روز به اعتبار شهادت استاد مطهری بود که روز معلم نامیده شد.
استاد دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران در ادامه به بیان خاطره ای از شهید مطهری پرداخت که این خاطره با دکتر مجتهدی نیز مرتبط بود.
وی گفت: از اوایل دهه ۵۰ تا سال ۵۷ ما به شکل منظم در منزل شهید مطهری درس «شرح مبسوط منظومه» داشتیم، شهید مطهری اهل علم بود و قدر اهل علم را می دانست، به یاد می آورم که یک روز به من گفتند هفته دیگر که سر درس آمدی قرار میگذاریم چرا که میخواهم تو را نزد کسی ببرم که تجسم علمدوستی و دانش است؛ سوال کردم او کیست؟ ایشان پاسخ داد که حاج میرزا عبدالله مجتهدی که من میخوام خدمت او بروم و تو نیز همراهم بیا؛ در نتیجه من با ایشان همراه شدم و روز شنبه که رفتیم به من گفتند که آیت الله مجتهدی دو روز قبل فوت کرد.
وی افزود: آیت الله مجتهدی از اقوام و بزرگانِ خانواده دکتر کریم مجتهدی بود، شهید مطهری حاج میرزا عبدالله مجتهدی را بسیار می شناخت و این داغ ندیدن او همواره در ذهنم بر جای مانده بود و هر وقت بعدها دکتر مجتهدی را میدیدم این خاطره برایم تجدید میشد که دکتر مجتهدی از چنان خاندان ریشه داری برخاسته است.
حدادعادل با بیان اینکه دکتر مجتهدی رسما معلم من نبود، تصریح کرد: من سال ۱۳۴۸ وارد دانشکده ادبیات شدم، آن زمان دکتر مجتهدی درس های ارشد را تدریس نمیکرد، در از سوی دیگر ما درس های اصلی دوره دکتری را نزد مرحوم دکتر مهدوی میخواندیم و روش دکتر مهدوی اینگونه بود که اعتنا به نیمسال درسی نداشت و با وجودی که امتحان هم می دادیم اما هر نیم سال را در واقع در دو نیمسال میخواندیم تو گویی او خداوند بود و ما بنده.
وی ادامه داد: دکتر مجتهدی در درس کانت کنار دست دکتر مهدوی در کلاس می نشست اما دخالتی در تدریس نمیکرد، گاهی البته به اجازه دکتر مهدوی وارد مباحث میشد، استاد راهنمای دفاع پایان نامه ارشد من دکتر مجتهدی بود.
استاد دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران گفت: بیشتر مواجهه من با دکتر مجتهدی بعد از انقلاب بود و در جلساتی که طی بیش از چهل سال با ایشان داشتم همواره او را مرد شریفی یافتم که متخلق به اخلاق انسانی بود و به بیان دیگر او گل بی خار بود. مطلقا زبان گزندهای نداشت و هرگز به فکر خودنمایی و جلوه گری نبود، از خودش صحبت نمیکرد و اگر کسی درباره خودش از او سوال میکرد یا جواب نمیداد یا به حداقل پاسخ اکتفا میکرد.
حدادعادل افزود: از سوی دیگر دکتر مجتهدی اگر در بحثهای فلسفی که مطرح میشد صحبتی میکرد حکایت از این نبود که میخواهد معلومات خود را به رخ دیگران بکشد بلکه آنچه که ما احساس کردیم شخصیت فکری و معنوی او بود، مساله دیگر اینکه همواره یک حال فلسفی بر او غلبه مدام داشت و بیش از آنچه به پاسخ اهمیت بدهد به سوال اهمیت میداد و کلید تفکر را در یافتن سوال درست می دانست و شاید برای او اهمیت فلسفه از این جهت بود که در انسان یک نوع خاصی از سوال را ایجاد میکند.
وی در بخش دیگری از مباحث خود ادامه داد: این روزها در ارزیابی رشتههای دانشگاهی معیارهایی را وضع میکنند که شاید چندان غلط نباشد اما جای بحث دارد، از جمله اینکه هر رشته باید اثبات کند که برای کشور مفید است در غیر این صورت باید تعطیل شود؛ با توجه به این مساله ممکن است کسی سوال کند رشته فلسفه چه فایده ای برای کشور دارد و اگر امروز در کل کشور رشته فلسفه را تعطیل کنیم و دانشجو نپذیریم در تولید ناخالص ملی تاثیر دارد یا روی قیمت ارز موثر است؟
حداد عادل گفت: برای پاسخ به این پرسش ها میخواهم از این فرصت استفاده کنم و با توجه به شخصیت دکتر مجتهدی جواب بدهم و بگویم که همه گرفتاری های ما و همه عالم از فکر نکردن است، ما فکر نمیکنیم! من همیشه در آموزش و پرورش و مدرسه به معلمان توصیه میکنم که بهترین هدیه معلم به دانش آموزان اش یاد گرفتن تفکر است، به بیان دیگر معلم خوب را کسی میدانم که به دانش آموز و دانشجوی خودش یاد بدهد که چه طور فکر کنند؛ والدین خوب کسانی هستند که به بچههایشان فکر کردن یاد بدهند و خوش به سعادت کسی که بتواند فکر کند؛ اما در این میان فلسفه چه ربطی به این موضوع دارد؟
وی افزود: نوع نگاه فیلسوف به مسائل با نگاه دیگران تفاوت دارد، هرکسی در علم خودش موضوع علم خود را مسلم میگیرد و از وجود علم خودش بحثی نمی کند و به آثار علم میپردازد؛ اما نگاه فلسفی اموری که نزد دیگران آگاهانه یا ناآگاهانه مسلم گرفته شده را مدنظر قرار داده و اتفاقا پرسش را از آنجا آغاز میکند؛ با توجه به این مساله فلسفه به ما درست فکر کردن را می آموزد؛ اگر کسی امروز از اساتید فلسفه سوال کند که ما میخواهیم در مورد رشته فلسفه از شما سوال کنیم که آیا این رشته را ادامه دهیم؟ ما میگوییم:هرکسی هرجایی که هست باید فکر کند. تفکر فلسفی هنرش این است که به این مساله اهمیت می دهد. دکتر مجتهدی چنین حالی داشت و قالِ فلسفی او کمتر از حالِ فلسفیاش بود، بسیار متواضع بود و به ایران و اسلام و زبان فارسی علاقه ویژه داشت و سالها به عنوان هیات ماندگار انتخاب چهره ها بود.
حداد عادل با بیان اینکه دکتر مجتهدی بیش از هر فیلسوفی به کانت علاقه داشت، افزود: او بیش از هرکسی به کانت و تدریس آثار این فیلسوف غرب شناخته شده بود، اما دو نکته در مورد دکتر مجتهدی را به ویژه برای شما دانشجویان مطرح می کنم که اگر می خواهید دکتر مجتهدی را بشناسید باید زمانه ای که او در آن رشد و نمود کرد را بشناسید، شما نمیتوانید تصور کنید که طی دهههای ۲۰ تا ۵۰ شمسی فضای فکری و روشنفکری کشور تا چه اندازه تحت تاثیر فکر مارکسیستی بود.
وی گفت: آن زمان دورانی بود که اگر کسی میخواست از هنجارهای حاکم و اَبَرالگوهایی که تفکر مارکسیستی در آن زمان بود پایش را فراتر بگذارد با مخالفت مواجه میشد اما شما در تفکر مجتهدی هیچ تاثیر منفی را که متاثر از فضای سنگینی که بر تفکر حاکم شده بود نمی بینید؛ دکتر مجتهدی در چنین فضایی مستقل اندیشه میکرد و برای مثال تجدد و مدرنیته را از دید مارکسیستی نمی دید.
نظر شما