به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان، شمایل نگاری در دوران تاریخی پیش از اسلام وجود داشته که با ورود دین اسلام دچار تغیراتی شد و همانطور که امروز شاهد آن هستیم رنگ و بویی شیعی به خود گرفت تا آنجا که بیشترین آثار به جا مانده از دوران قاجار به این موضوع و پردههایی از واقعه عاشورا باز میگردد، اما مسأله اینجاست که رویکرد دینی به هنرنقاشی پشت شیشه به تشیع و دوران قاجار محدود نمیشود، بلکه در میان قومها و ملیتهای دیگر نیز چنین موضوعی به چشم میخورد. درباره شمایل نگاری دینی در ایران و خیالی نگاری و ریشههای آن در تاریخ ایران با «سعید رضاخان» هنرمند نقاش پشت شیشه به گفتگو نشسته ایم که در ادامه می خوانید:
شمایل نگاری دینی در ایران از چه زمانی آغاز شده است؟
آنچه مسلم است ریشههای شمایل نگاری دینی را باید در پیش از اسلام جستجو کرد. آنجا که ایرانیان به سوگ سیاوش نشستند و همین موضوع باعث شد تا آیینهای عزاداری در سطح وسیع شکل بگیرند و درکنار عزاداری برای این جوان (سیاوش)، نقاشی هایی نیز با همین موضوع اجرا شدند که امروز بازماندههایی محدود از آنها را میتوانیم ببینیم. بازماندههایی بصورت نقاشیهای دیواری در «پنجکنت» یا «پنجکن» در ولایت سغد تاجیکستان قرار دارد.
شمایل نگاری در طول زمان چگونه رنگ و بوی اسلامی به خود گرفت؟
با ظهور اسلام در ایران انجام تصویرگری تا حدود زیادی از جایگاه پیشین خود فاصله گرفت و ما شاهد افول آن برای مدتی بودیم. مسأله اینجاست که افول شمایلنگاری یا به تصویر کشیدن انسانها و دیگر مظاهر طبیعت در تمام سرزمینهای اسلامی در میان همه مسلمانان به یک اندازه پذیرفته نشد. ظهور انواع هنرها و بویژه نقاشی و پیکرتراشی در نقاط گوناگون سرزمینهای اسلامی نشانهای بر این ادعاست و آثار هنرمندان ایرانی که نمایشگر صور انسانی بویژه پهلوانان و اسطورههای ایرانی پیش از اسلام بود، دچار تحول موضوعی و داستانی شد. به این ترتیب تصویرگری کتابها و آرایههای معماری در مکانهای مذهبی و مقدس و حتی بناهای مربوط به صاحب منصبان برخی خلیفههای عباسی یا فرزندانشان باعث تداوم برخی هنرها که از نظر قدمای اهل اسلام مذمت شده بود، شد. حالا که هنر، طالب خود را دوباره بازجسته بود باید متناسب با زمان و موقعیت در آن تغییراتی رخ میداد. به این ترتیب شمایلنگاری هم که تا دیروز بیانگر مسایل مربوط به پیش از اسلام بود و در آن با چهره پادشاهان دورههای گذشته روبرو میشدیم با رنگ و بویی دیگر عرضه شد. حالا تذهیب، جای خود را در میان متون دینی از جمله قرآن باز کرده بود و از طرفی دیگر شمایلنگاری حالتی مقدس به خود گرفت و در راستای دین جدید ایرانیان به کار رفت. چهره معصومین از جایگاه ویژهای در بین مسلمانان و شیعیان برخوردار بود. به این ترتیب شمایلنگاری پیش از اسلام و در کل بهتر است بگویم هنر پیش از اسلام با کمی تغییرات وارد مرحلهای جدید شده بود.
پس شما معتقد هستید شمایلنگاری پس از اسلام در امتداد شمایلنگاری پیش از اسلام است؟
بله. دقیقا به همین شکل است که شما میفرمایید. اگرچه شمایلنگاری پیش از اسلام که من به آن خیالی سازی میگویم، پس از ورود اسلام از میان نرفت و تا امروز ادامه دارد. در حال حاضر هنرمندانی هستند که چنین موضوعاتی را برای پردههای درویشی یا بر پشت شیشه نقش میکنند.
چگونه شد که شمایلنگاری یا همان خیالی سازی ادامه پیدا کرد و از میان نرفت؟
به هر حال خیالی سازی جزئی از فرهنگ ایرانیان بوده و هست و فرهنگ یک شبه ایجاد نمیشود که بخواهد یک شبه از میان برود. ما نمادهای فرهنگی و آداب و رسوم فرهنگی بسیاری داریم که ریشه در هزارههای تاریخی یا حتی گاهی هزارههای پیش از تاریخ دارند. چنین موردهایی در تار و پود ما نفوذ کردهاند. همانطور که در هر سرزمینی با آداب و رسومی روبرو میشویم که ریشه در فرهنگ آنها دارد. شما وقتی با یک مولفه فرهنگی روبرو میشوید، نمیتوانید آن را نادیده بگیرید و حذف کنید. نمیتوانید به راحتی از کنار آن عبور کنید. درباره خیالی سازی هم به همین شکل است. اسطورههای سرزمینمان و پس از آن داستانهای پهلوانی در میان مردم بصورت سینه به سینه گشت و جلو آمد تا آنجا که بر روی هنر تاثیر گذاشت. آن هم یک تاثیر بسیار عمیق. زیرا جزیی از فرهنگ بود. به این ترتیب با گذشت زمان بر روی شمایلنگاری هم تاثیر گذاشت و باعث به وجود آمدن آن شد. به این ترتیب، یک امر طبیعی است که شمایلنگاری دوران اسلامی در امتداد خیالی سازی پیش از اسلام باشد. در ضمن خیالی سازی پیش از اسلام نیز دارای ریشههای دینی است و در زمان خود مقدس بوده. پس این تقدس به راحتی میتواند تبدیل به امر مقدس دیگر به نام شمایلنگاری شود.
خیالی سازی پیش از اسلام از چه نظر مقدس است؟
در خیالی سازی پیش از اسلام با چهره خداوندگاران ایران زمین روبرو میشویم. ایرانیان بزرگان خود را خداوند خطاب میکردند. و این افراد از نظر آنها از جایگاهی بالا و مقدس داشتند. ایرانیان باستان برخی از بزرگان خود را دارای فره ایزدی میدانستند. به این معنی که اعتقاد داشتند آنها قدرت و جایگاه خود را چه از نظر جسمی و چه از نظر معنوی بصورت مستقیم از آفریدگار زمان خود گرفتهاند. آفریدگاری که میتوانست اهورامزدا، میترا یا حتی ناهید باشد. این انتقال یا تضمین قدرت میتوانست به شخص گیرنده، جایگاهی ویژه و مقدس ببخشد. درباره بزرگان دین اسلام و تشیع هم به همین شکل بود. از نظر ایرانیان مسلمان، معصومین، پاک بودند و از جایگاهی ویژه برخوردار بودند. به این ترتیب انتقال تقدس، کاری پیچیده و سخت نبود. زیرا ایرانیان در حافظه تاریخی خود آن را داشتند. اینجاست که من با قطعیت میگویم شمایلنگاری در ایران ریشه در تاریخ پیش از اسلام دارد و پس از اسلام خیالی سازی دچار تغیراتی شد و همانطور که امروز شاهد آن هستیم رنگ و بویی شیعی به خود گرفته است.
بیشترین آثار به جا مانده با مضمون دینی به چه زمانی تعلق دارد؟
همانطور که بارها گفتهام دوران قاجار، عصر طلایی نقاشی پشت شیشه است. در این دوران به دلیل بافت فرهنگی با جوششی عجیب در این زمینه روبرو هستیم. در این دوره در پردههای درویشی (نقاشی قهوه خانه ای) و تابلوهای پشت شیشه بسیاری واقعه عاشورا به تصویر کشیده شد و برای ما به یادگار ماند. اما این موضوع به هیچ عنوان دلیل نمیشود تا تنها ایران را به عنوان مرکز نقاشی پشت شیشه با موضوع دینی بدانیم و دوران قاجار را مبدأ این هنر ذکر کنیم. شمایلنگاری با موضوعهای شیعی در دورههای پیش از قاجار هم بوده است، اما در این زمان بحث خلق آثار با چنین موضوعی در پشت شیشه مطرح شد. همانطور که خدمت شما عرض کردم شمایلنگاری ریشه در تاریخ ایران دارد و تا آنجا که اطلاع دارم قدیمیترین موضوع در این زمینه به سوگ سیاوش باز میگردد. در مورد رنگ و بوی دینی و مذهبی هم باید این مطلب را بگویم که شما در میان قومیتهای گوناگون نمونههایی از این دست را متناسب با فرهنگ حاکم بر جامعه میبینید. در هند، خدایان گوناگون در پشت شیشه نقش میشدند. همانطور که در اروپای قرون وسطی با شمایلهای حضرت عیسی (ع)، حضرت مریم (ع) و صلیب و دیگر نشانههای دین مسیحیت روبرو میشویم. یا نقاشان پشت شیشه رومانی که بسیار معتقد بودند و هستند. آنها نیز با مذهب ارتودوکس اقدام به شمایلنگاری حضرت مسیح میکردند. اگر روی این موضوع کمی ریز شویم بطور یقین نمونههای بسیاری را شناسایی میکنیم.
نظر شما