در آثار دینی هم چه گفتن مهم است هم چگونه گفتن

احسان عباسلو در جلسه نقد و بررسی کتاب «تویی که عاشق‌ترینی» گفت: در آثار دینی هم چه گفتن مهم است و هم چگونه گفتن. در برخی آثار دینی تنها به چه گفتن توجه می‌شود و به خاطر همین ممکن است لذت خواندن آنها کم باشد، اما ویژگی این کتاب شیوه ترکیب اطلاعات تاریخی و پژوهشی با تکنیک داستانی است که امتیازی برای اثر محسوب شده و باعث می‌شود تا مخاطب عامه با اثر ارتباط برقرار کند.

به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از خانه کتاب و ادبیات ایران، نشست نقد و بررسی کتاب «تویی که عاشق‌ترینی» نوشته مریم بصیری از سلسله جلسات «طعم کتاب» با حضور نویسنده اثر و احسان عباسلو منتقد و کارشناس ادبیات، سه‌شنبه دوم مرداد (۱۴۰۳) در سرای کتاب برگزار شد.

مریم بصیری در این نشست گفت: علاقه زیادی دارم تا به جای اینکه خودم بنویسم دیگران و به خصوص نوقلم‌ها را تشویق به نوشتن کنم تا بتوانند برای ۱۴ معصوم کتاب بنویسند. من کارم را با فیلم کوتاه شروع کردم و روی فیلم‌های کوتاه عنوان می‌گذاشتم. حتی برای شعر و متن و کتاب به من می‌گفتند که عنوان بگذار و حتی نویسنده‌های معروف کار می‌فرستادند تا برای‌شان عنوان پیشنهاد بدهم.

وی افزود: در زندگی امام حسین (ع) نکات زیادی وجود دارد و چون ما سفری ۴۰ روزه از عاشورا تا اربعین را در کتاب طی کردیم، هر روز می‌تواند مثل یک پله یا اتفاق یا پرده‌خوانی موجب آشنایی با زندگی امام (ع) شود. من سراغ این زاویه رفتم که شخصیت انسان کاملی را که زندگی کرد تا شهید شود، روایت کنم. بنابراین و از آنجایی که من به فرم دوم شخص هم علاقه‌مند بودم و چندین کار با این فرم دارم عنوان «تویی که عاشق‌ترینی» را برای کتاب انتخاب کردم. در واقع به این فکر کردم که چطور می‌توانم ایشان را مخاطب قرار دهم و نشان دهم او برای خدا زندگی کرده است.

بصیری ادامه داد: من نمی‌خواستم کارم تکرار سفرنامه‌نویسی‌های اربعین باشد. من می‌خواستم بدانم چه شد که عاشورا اتفاق افتاد و گفتم شاید مخاطب حوصله کار تحقیقی را نداشته باشد. به همین دلیل به دنبال این بودم که برای کسی که می‌خواهد در مسیر پیاده‌روی اربعین قدم بگذارد، نشان دهم که روی این فکر کند که چه شد که امام حسین (ع) به اینجا رسید. شاید این برای زائران پیاده‌روی اربعین تلنگری باشد که حواسمان باشد خیلی دنیوی به قضیه نگاه نکنیم؛ جذب فضا و خوراکی‌ها و آدم‌ها و درگیر خستگی راه نشویم و در طول راه به آن شخص یعنی امام حسین (ع) فکر کنیم نه خود این فضا و مسیری که قرار هست در قالب پیاده‌روی طی شود.
این نویسنده در ادامه با اشاره به این نکته که از بهترین و مستندترین منابع تاریخی برای نگارش کتاب استفاده کرده است، گفت: من موادی از تاریخ را در اثر آوردم که فکر می‌کردم لازمه کار من است تا بتوانم روایت یکدستی ارائه کنم. سعی کردم خیلی کم با تخیل سر و کار داشته باشم. بنابراین فقط زبان ما کار را داستانی کرده و با فضاسازی و با تغییر برخی احادیث برای دیالوگ‌نویسی بهتر و ارتباط با مخاطب به کار فرم دادم.

«تویی که عاشق‌ترینی» ناداستان است

در ادامه این نشست احسان عباسلو با بیان اینکه کتاب‌هایی چون «تویی که عاشق‌ترینی» را هیبریدی یا ترکیبی می‌نامند، گفت: اگر بخواهیم نگاه ژانری داشته باشیم، این کار ترکیبی از تکنیک‌های مختلف است و رمان نیست. در واقع این کار در دسته ناداستان‌ها طبقه‌بندی می‌شود. با نوعی ناداستان مواجه هستیم که شکلی از سفرنامه به خود گرفته است و از نوع هیبریدی و ترکیبی است.

وی افزود: ویژگی دیگر این اثر رویکرد محققانه آن است. پژوهشگر بودن نویسنده بسیار مهم است؛ به خصوص برای نوقلم‌ها. نویسنده باید از منظر تاریخی به چیزی که می‌خواهد بنویسد، احاطه داشته باشد. نمی‌توان قلم دست گرفت و گفت برای اربعین و عاشورا می‌خواهم چیزی بنویسم! فرایندی وجود دارد که بخش اصلی آن پژوهش است.

عباسلو ادامه داد: از ویژگی‌های همین اثر جنبه تاریخی و پژوهشی آن است. بخشی از کتاب که اطلاعات به مخاطب ارائه می‌کند می‌تواند کاملاً معتبر باشد. اطلاعات کتاب هم داستانی نیست بلکه تاریخی است و با تکنیکی که در اثر به کار رفته می‌تواند این کتاب دینی را برای خواننده لذت‌بخش کند.

این منتقد ادبی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اینکه در آثار دینی هم چه گفتن مهم است و هم چگونه گفتن، ادامه داد: در برخی آثار دینی تنها به چه گفتن توجه می‌شود و به خاطر همین ممکن است لذت خواندن آنها کم باشد، اما ویژگی این کتاب همین شیوه ترکیب اطلاعات تاریخی و پژوهشی با تکنیک داستانی است که امتیازی برای اثر محسوب شده و باعث می‌شود تا مخاطب عامه با اثر ارتباط برقرار کند. شیوه بیان، زبان و تکنیک روایی به گونه‌ای است که مخاطب عام هم می‌تواند استفاده خود را ببرد. خیلی از عناصر دلنوشته هم در کار وجود دارد که همین سطح تعامل کار با مخاطب را هم افزایش می‌دهد و باعث شده تا دامنه مخاطبان گسترده باشد. به نظر من حتی در مراسم و روضه‌ها هم می‌توان از این اثر استفاده کرد. جملات قصاری که ارزش زیباشناختی دارند در داخل کار وجود دارد که آن را بسیار جذاب کرده است.

شکل داستان باید تداعی کننده مضمون آن باشد

مترجم کتاب «دری مرا می‌خواند» اضافه کرد: شکل داستان باید تداعی ‌کننده محتوای آن باشد و این خیلی مهم است. در ارائه کلمات، جملات و شکل کلی کار مزیت کوتاه‌نویسی وجود دارد که مخاطب را خسته نمی‌کند به خصوص مخاطب علمی که سخت با کتاب پیوند می‌خورد. ساختار فرهنگی غالب در جامعه ساختار اثر را تعیین می‌کند. در این کتاب هم تفکر دینی بر ساختار زبان تاثیر گذاشته است. فرم کار در ساختار کلی ۴۰ پرده‌ای متاثر از ساختار دینی است. ایده بر فرمت کار هم تاثیر گذاشته و این بریده بریده بودن با شیوه ارائه مطالب دینی هم سازگار و همسان است. روضه‌ها و مراسمات ما کوتاه است و شکل ارباً اربا در اثر هم خودش را نشان داده است. همه این عناصر با هم چفت و بست پیدا می‌کند و دلنوشته بودن زبان ساده دلی و صادق بودن باعث جذب مخاطب می‌شود. مخاطب صداقت احساسی را می‌پذیرد و با آنر ارتباط خوبی برقرار می‌کند.

این کارشناس ادبی با بیان اینکه ویژگی دلنوشته رد و بدل کردن احساس و شکلی از دیالوگ است گفت: همینگوی را که در کارهایش به زبان اهمیت داده، از این جهت که صداقت زبانی داشته است مهم می‌دانند. مولف این اثر هم با فعالیت رسانه‌ای و کلاس‌ها و ارتباط با مخاطبینی که با آنها سر و کار داشته به این تجربه زبان رسیده است. نباید سراغ کلیشه‌ها رفت. کلیشه‌ها باعث فاصله گرفتن مخاطب نسبت به ادبیات ما شده است. چون هیچ تازگی حس نمی‌کند. ادبیات باید به سمت شیوه‌های جدید و نوآورانه و تجربی برود و در حوزه ادبیات اینها نه تنها ایراد نیست بلکه نکته مثبتی است که نویسنده هم در کار لحاظ کرده است. بنابراین نفر دومی هم وجود دارد که جلوی ما نشسته و با او از طریق دیالوگ ارتباط می‌گیریم. شاعرانگی هم خودش را در ساختار زبانی کار نشان داده است و منحصر در تصویرسازی نیست. مثلاً آواهایی که تکرار می‌شوند شاعرانگی اثر را به مخاطب القا می‌کنند.

سفر، یکی از کهن‌الگوهای ادبیات است

عباسلو در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اینکه سفر یکی از کهن‌الگوهای ادبیات ما و به خصوص کهن‌الگوی دینی است، ادامه داد: یکی از شاخص‌ترین نمادهای آن هم همین عدد ۴۰ است. اربعین شاخص‌ترین نماد عدد ۴۰ برای ماست و این ۴۰ فصل تداعی‌کننده همین مراحل سفر است و راوی سیر تحولی خودش را در قالب آن به ما نشان می‌دهد. این سفر حکایت همان سیمرغ است و کسی که در این سفر وارد می‌شود برنده است. 

وی افزود: شخصیت در کهن الگوی سفر، سیکلی را طی می‌کند که طی آن دچار تحول معنوی می‌شود. راوی ما در این اثر هم همین است و دچار تحول روحی و باطنی می‌شود و قهرمان داستان خودش خواهد شد. این کتاب سیر چهل منزلی است که راوی طی می‌کند. تخیلی اثر تخیل به امر واقع است و ساخته ذهن نیست. راوی در تمام منزل‌ها با این تخیل به واقع، حالات درونی خودش را شرح می‌دهد و در عین حال تاریخ را در هر موقف روایت می‌کند.

عباسلو اضافه کرد: ۴۰ پرده یعنی ۴۰ تصویر. خیلی خوب است که نویسنده تصویری ببیند و تصویری بنویسد، اما تصاویری که برای مخاطب ملموس باشد. خواننده آنچه را که ما می‌نویسیم تبدیل به تصویر می‌کند و اگر نویسنده در قالب تصویر کار را ارائه کرده باشد، موفق می‌شود. این اثر حد وسط این ویژگی را به خوبی رعایت کرده است. ادبیات این کتاب ادبیات هویتی است که گمشده نسل امروز ماست و بسیار به آن نیازمندیم و باید به وسیله آن پل ارتباطی با مخاطب جوان برقرار کنیم. هر چه فاصله روایی بین اثر و مخاطب کم باشد برای خواننده جذاب‌تر است.

کد خبر 1774031

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha