خبرگزاری شبستان؛ گروه فرهنگ و اجتماع: شعر مقاومت میتواند به عنوان یک ابزار قدرتمند برای بیداری جامعه جهانی از جنایات رژیم صهیونیستی عمل کند. با انتقال احساسات، ایجاد آگاهی، تقویت هویت فرهنگی و جلب توجه رسانهها، شعر میتواند نقش مهمی در جلب توجه جهانیان به وضعیت مردم فلسطین ایفا کند. شعر مقاومت علاوه بر اینکه میتواند به عنوان یک وسیله برای آگاهیبخشی درباره وضعیت انسانی در غزه و دیگر مناطق فلسطینی عمل کند می تواند به حفظ و تقویت هویت فرهنگی و ملی فلسطینیها کمک کند. با بیان داستانها و نمادهای فرهنگی، شعر میتواند احساس تعلق و هویت را در میان مردم تقویت کند و به آنها انگیزه دهد تا در برابر ظلم و ستم مقاومت کنند.
خبرنگار گروه فرهنگ خبرگزاری شبستان در شرایط خاص امروز مردم غزه به گفت و گو با احمد بابایی شاعر اهل بیت(ع) باهدف بررسی باید های شعر مقاومت در شرایط امروز جامعه جهانی و بهره گیری از آن برای بیداری جهانی در برابر جنایات رژیم صهیونیستی پرداخته است. آنچه در ادامه می خوانید مشروح گفت و گوی شبستان با احمد بابایی شاعر اهل بیت(ع) و از نسل شاعران جوان آئینی است.
تعریف حضرتعالی از شعر مقاومت چیست؟
باید هر دو مفهوم «شعر» و «مقاومت» را از منظر معارف وحیانی نگاه کرد تا به تعریف روشنی دست یافت. شعر، در نگاه کلی هنری و انتزاعی، غالبا تعریف گریز است و به تجربه ثابت شده است که «استیلای خیال و وهم»، می تواند آن را به قهقرا ببرد، و از این جهت، اصلا جای تعجب ندارد که شارع مقدس گاهی با تعابیری توبیخ آمیز از شعرا یاد می کند! شعری که در آن از «جهت گیری و نقش آفرینی اندیشمندانه» خبری نیست، به دامن سِحر می افتد. اینجاست که قدما گاهی برای نشان دادنِ این تناقض و گاهی برای فرار از مسئولیت اجتماعی و تاریخیِ خود، به تعبیرِ «سِحر حلال» پناه برده اند! هرچند تعبیر لطیفی است، ولی لایه های پنهان این تعبیر، توجیه مسئولیت گریزی تهوع آوری است که در «هنر برای هنر» به اوج خود می رسد! شعر، در منظر وحیانی، نه تنها دور از سِحر است بلکه در سایه ی وحی، و حتی گاه شانه به شانه ی «معجزه» حرکت می کند. اینجا همان محل تنازع «حق و باطل» است: یعنی جنگ آشکار و پنهانِ «سِحر» و «معجزه»! شعر، در این منظر، از قهارترین ابزار جبهه حق است و به تعبیر رهبری عزیز، «ثروت ملی» است. مفهوم «مقاومت» نیز باید در منظر قرانی و روایی تحلیل شود، مقاومت، پایداری جانانه در مبارزه ای است که شکست در آن راه ندارد! «قُل هَل تَرَبَّصونَ بِنا إِلّا إِحدَی الحُسنَیَینِ» در این منظر، «مقاومت» حاصل «امیدواری» است. اصلا «مقاومت»، خودِ امید است! یعنی باور به اینکه خداوند متعال وعده ای داده است و هیچگاه از این وعده، کوتاه نمی آید و همه عوالم و همه سنت های هستی، در خدمت وعده های خداست. انرژی فوق العاده و نیروی عجیب و غریبی که در «مقاومت» و همین «امیدواری عاشقانه» و «انگیزه های آگاهانه» وجود دارد، می تواند پایان شب سیاه را سپید کند. و همه اینها حاصل اعتمادی است که «بنده» به «خدا» دارد. اللهم ارزقنا! «شعر مقاومت»، ظهور و بروز این اعتقاد عمیق و این اعتماد انرژی بخش به آینده ای روشن و زیباست. شعری که از دو بال «اندیشه» و «انگیزه» مدد می گیرد و خیال و وهم را در اوجِ بی انتها به خدمت «عقل» در می آورد. شعر مقاومت، هم علت است و هم معلول! علتِ هیجانهای اجتماعی و مومنانه ی مردمی است که از دست ظلم ها به ستوه آمده اند و در برابر ظالم، سکوت نمی کنند! و معلولِ قرن ها پایمردی و جوانمردی کربلایی های همه تاریخ است. از نگاه بنده، هر شعری که جبهه ی خوبی ها و زیبایی ها و ظلم ستیزی ها را قدرتمندتر می کند «شعر مقاومت» است. از نظر من به عنوان مخاطب شعر، زبان و سلیقه و سلوک شاعران، ربطی به این روح جاری در شعرشان ندارد، پس به راحتی می توان هرگونه مدح و شرحِ زیبایی و هرگونه ظلم ستیزی را در دایره ی «شعر مقاومت» قرار داد.
شعر مقاومت در شرایط امروز جهان و منطقه چه کارکردهایی می تواند داشته باشد؟
هرچند کارکرد های فراوانی می توان برای این گونه ادبی شمرد، ولی به نظرم کارکرد ذاتی و اصلی «شعر مقاومت»، در دو حوزه ی حیاتی است: اول: «شکستنِ فضای اختناق و دیکتاتوریِ ظالمان عالم و ریختنِ ترس مظلومین» و دوم: «ایجاد فرصت تفکر و آگاهی بخشی نسبت به حقایق عالم».سلطه گران چپاولگر و فراعنه ی بی چشم و روی همه تاریخ در دو چیز باهم مشترک هستند: اولا، مردم را از آزادی خواهی و ظلم ستیزی می ترسانند و آنها را چنان از عقوبتِ گردن کشی در برابر ظلم و ظالم وحشت زده می کنند که هیچ کسی جرات کمترین اعتراضی (حتی در خیال و ذهن خود) نداشته باشد! ثانیا، چنان مردم را درگیر پیچ و خم زندگی می کنند و چنان آنان را به رقابت بر چرب و شیرین دنیا مشغول می کنند که مردم، دیگر «فرصت تفکر» پیدا نکنند. این دو حوزه اساسی ترین حوزه های رفتار و تاثیرگذاری «شعر مقاومت» است: «تشجیع مظلومین به حق طلبی» و «ایجاد فضا و فرصت تفکر».
با توجه به لزوم جهاد تبیین می توان اذعان داشت که شعر در فرهنگ ما از هر راوی تاثیر گذار تر است نظر حضرتعالی در این خصوص چیست؟
در نگاه رهبری حکیم ما، تفاوت مفهوم بسیط «تبیین» و مفهوم انرژی بخشِ «جهاد تبیین» در «دشمن شناسی» است. ما تعبیر «جهاد» را آنجایی به کار می بریم که دشمن و دشمنی وجود داشته باشد. وگرنه در حالت عادی که کلمه مستقلِ «تبیین»، به تنهایی هم لازم است و هم کارا. ولی آنجا که با جبهه و طیف متنوعی از «دشمن»، طرفیم و آنجا که دشمن در یک جنگ عمیق و وسیع، همه حوزه های زندگی فردی و اجتماعی ما را همزمان مورد تاخت و تاز قرار می دهد، دیگر مبادرت به «تبیین» پاسخگو نیست. باید مجاهدانه و به نیتِ «شکست شبکه دشمن»، به تبیین پرداخت... اصلی ترین زمین بازی دشمن، به نظرم در حوزه ناخودآگاه انسان هاست. این همان حوزه ای است که محل اثرگذاری عمیق و وسیع «شعر مقاومت» است...
شعر مقاومت در شرایط امروز چگونه می تواند جامعه جهانی را از جنایات رژیم صهیونیستی بیدار کند؟
وظیفه «شعر مقاومت» را باید در وظیفه ذاتیِ جبهه مقاومت در «جنگ روایت ها» درک کرد. ببینید! درگیری اصلیِ «جبهه مقاومت» در میدان فیزیکی نبرد با «صهیونیست های بی حیا» نیست! پیروزی و توفیقِ «جبهه مقاومت» در کشورهای منطقه، تنها به حجم آتشبار و مدرن بودنِ تسلیحات و یا شبکه سازی مبارزه میدانی نیست، (که همه اینها لازم و واجب است)، اصلِ پیروزیِ «جبهه مقاومت» در اندیشه است، در انگیزه است، در امیدواری به آینده روشنی ست که وعده ی خداست، در فهم درست و جامع از حقانیتِ «اسلام» و ارزشمندی «صلح و آزادی» است، در درک کامل از میزانِ نکبت و بی حیایی و گستاخیِ جبهه ی سلطه است، اصولا جنگ «جبهه مقاومت» با «جبهه شیطانی صهیونیسم بین المللی»، جنگ اراده ها و به یک معنا همان «جنگ روایت ها»ست. اگر باور کنیم که این جنگ، جنگ همیشگی و نبرد اصلی است، نقش «هنر و فرهنگ و ادبیات»، مخصوصا نقش «شعر مقاومت» معلوم می شود. شعر مقاومت، گاهی در جایگاه رجزخوانی است و گاهی در حوزه مرثیه است و گاهی در زمینه ترویج معارف این جبهه، مشغول است. «شعر مقاومت» سرباز «جبهه مقاومت» است. سربازی که تاثیرگذاری اش تا ناخودآگاه انسان هاست. سربازی که با چشم های اشکبار و دلی آتش گرفته، راویِ شجاعت های بی نظیر و عاشقانهی شهداست.
نظر شما