به گزارش خبرنگار گروه دین و اندیشه خبرگزاری شبستان، به مناسبت فرارسیدن ایام فاطمیه و به منظور بررسی راه های فاطمی شدن و فاطمی ماندن، سلسله مباحثی اختصاصی را از لسان حجت الاسلام والمسلمین «رحمان غیاث»، خطیب و کارشناس مذهبی و استاد حوزه و دانشگاه مرور می کنیم. در ادامه بخش ششم از این مباحث مرور می شود:
رفتار دوستداران حضرت زهرا (س) در دو شکل قابل جمع بندی است؛ رفتارهای مبتنی بر احساس و رفتارهای پایه ریزی شده بر اساس ادراک. احساسات همانند چاشنی در غذا می ماند یعنی فرع است و اصل نیست اما ادراکات همانند اصل غذا می ماند و اصل است. کسانی که برخورد احساسی دارند، معمولا دو روز از تمام روزهای حضرت زهرا (س) برایشان اهمیت دارد؛ یکی ولادت ایشان برای جشن و سرور و دیگری شهادت ایشان برای عزاداری البته نکات زندگی حضرت فاطمه زهرا (س) که می تواند سرمشق و الگویی برای ما باشد به ندرت قابل شناسایی است.
کسانی که برخورد ادراکی دارند، تمام زندگی حضرت زهرا (س) برایشان اهمیت دارد و نوع توجه آنها خیلی درست، قابل دفاع و تحسین است یعنی بر اساس یک فرمول کلی برای توجه خود به حضرت زهرا (س) هم دلیل دارند هم با توجه به ایشان هدفی را دنبال می کنند چرا که حرکت های عاقلانه حرکاتی است که انسان ها بتوانند برای فعالیت در آن زمینه دلیل داشته باشند و هدفی را دنبال کنند و بگویند برای چه این کار را می کنند.
اگر از کسانی که مبنای محبتشان به حضرت زهرا (س) برخورد ادراکی است، سوال کنید که چرا به ایشان توجه می کنید، خیلی علمی، ساده و روشن جواب می دهند که ما قدرتی به نام قدرت تشخیص داریم که به کمک آن تفاوت ها را پیرامون خود در بین اشیا، امور و اشخاص شناسایی می کنیم. ما قدرتی به نام قدرت انتخاب داریم که بین امور متفاوت بهترین ها را انتخاب می کنیم؛ مثلا در بین دانش آموزان بهترین دانش آموز، در بین معلمان بهترین معلم، در بین کارگرها بهترین کارگر و ... و از این افراد به عنوان نمونه یاد می کنیم یعنی دانش آموز نمونه، کارگر نمونه یا معلم نمونه. همان گونه که دانش آموز، معلم و کارگر نمونه داریم، انسان نمونه نیز داریم.
دلیل توجه ما به حضرت زهرا (س) در یک کلمه این است که ایشان انسان نمونه هستند. ما برای این توجه اهداف مختلفی داریم که نخستین آن قدردانی از ایشان است. هر کسی که بتواند در میان افرادی که مثل او هستند، بدرخشد و در جایگاهی که هست حضور داشته باشد و کار کند، طبیعتا قابل تقدیر است. یکی از اهداف جدی ما این است که ما از شخصیت هایی نظیر حضرت فاطمه زهرا (س) تقدیر کنیم و وی را بزرگ بشماریم. مهم تر از این امر مهم الگو گرفتن است یعنی سایر دانش آموزان، معلمان و کارگران باید از کسی که برترین است، الگو بگیرند.
دوستداران حضرت زهرا (س) اگر همه با هم سعی کنند به برخورد احساسی اکتفا نکنند بلکه برخورد ادراکی نیز داشته باشند، پیوسته با رفتارهای درست از ایشان تجلیل می کنند و با الگوبرداری از ایشان به رفتارهای درست تری دست پیدا می کنند.
از حضرت فاطمه زهرا (س) می توان در عرصه های متعددی الگو گرفت. یکی از آنها بحث تاثیرپذیری ایشان از پیامبر اسلام(ص) است. در اینجا این سوال مطرح می شود که اگر حضرت محمد بن عبدالله (ص) پدر ما بودند، ما نیز همانند حضرت زهرا (س) می شدیم. جواب این است که درست است پیامبر(ص) در جایگاهی عالی هستند اما آن چیزی که حضرت زهرا (س) را به آن جایگاه رسانده، قابلیت ایشان است چرا که ما در زندگی پیامبران دیگر نیز مشاهده کردیم فرزندان آنها با وجود آنکه پدرشان پیامبر بوده اما خودشان جایگاه مطلوبی نیافتند. نمونه بارز آن پسر حضرت نوح (ع) است. ما باید از این امر این درس را بگیریم که در جهت رسیدن به تعالی و بالندگی لازم بیش از هر چیزی باید بر قابلیت خود تکیه کنیم؛ مثلا یک کلاس درس را در نظر بگیرید که بهترین معلم را دارد اما دانش آموزان بنا بر درس خواندن ندارند. قطعا این کلاس، کلاس موفقی نخواهد بود اما اگر یک کلاس معلم متوسطی داشته باشد اما بنا بر درس خواندن در دانش آموزان وجود داشته باشد، نتیجه کار این کلاس دوم مطلوب تر است. همچنین می توانیم این درس را بگیریم که ما در مسیر کمال انسانی بیشتر از دیگران روی خودمان حساب کنیم. ما اگر با پیامبر (ص) همراه شویم، کارآمدی مان خیلی بیشتر می شود و حتی اگر با شخصیتی پایین تر از ایشان همراه شویم، باز هم قابلیت فراوانی خواهیم داشت اما اگر قابلیت مان کم باشد حتی اگر با پیامبر اسلام (ص) نیز نشست و برخاست داشته باشیم به نتیجه مورد نظر نخواهیم رسید.
برای افزایش قابلیت خود باید ابتدا جایگاه انسانی خود را فراموش نکنیم و هدف آفرینش خود را بدانیم، در چنین صورتی می توانیم رشد بیشتری داشته باشیم. اگر کسی بنای آن را داشته باشد که در مسیر کمال به بندگی خدا دست پیدا کند، طبیعتا قابلیت این فرد بالاست و می تواند از کمترین تذکر بیشترین را بهره برد اما کسی که هدف عالی ای مثل بندگی خدا ندارد، حتی اگر بیشترین موعظه ها و نصیحت ها به وی شود، قدم آنچنانی ای در مسیر کمال برنخواهد داشت.
نظر شما