وهابیت همچون اسرئیل پایگاهی است علیه اسلام و وحدت آن

وهابیت را براى ضربه زدن به وحدت اسلام و ایجاد پایگاهى مثل اسرائیل در بین جامعه‏ مسلمان‏ها به‏وجود آوردند. همچنان که اسرائیل را براى اینکه پایگاهى علیه اسلام درست کنند، به وجود آوردند.

خبرگزاری شبستان: وهابیت به عنوان فرقه ساخته دست استعمار آسیب های جدی را بر بدنه اسلام وارد کرده است که در مطالب پیشین به آنها پرداختیم. تهمت ها و افترائاتی که این فرقه بر سایر مسلمانان به ویژه شیعیان وارد می کند به اندازه ای خارج از دایره عقل و منطق است که تنگ نظری و تعصب آن را بیش از پیش بر همگان اشکار می کند.

از این رو، در این نوشتار نظر علمای بزرگ شیعه و سنی درباره این فرقه ضاله ارائه می شود.

 

دیدگاه امام خمینی (ره)

"آن چه که هر انسان مسلمان و آزاده را آزار مى‏دهد، فتواهاى مخالف شرع و عقل است و صاحبان این فتاوا نمى‏دانند که خواسته یا ناخواسته در خدمت کسانى هستند که با ایجاد تفرقه میان مسلمانان هدفى جز نابودى اسلام ندارند.

مگر مسلمانان نمی ‏بینند که امروز مراکز وهابیت در جهان به کانون هاى فتنه و جاسوسى مبدل شده‏اند که از یک طرف اسلام اشرافیّت، اسلام ابوسفیان، ... و اسلام آمریکایى را ترویج می کنند و از طرف دیگر سر بر آستان سرور خویش آمریکاى جهان خوار می گذارند."(صحیفه امام ج 21 ص 80، پیام امام خمینى به مناسبت سالگرد کشتار مکه).

علاوه بر این در وصیتنامه سیاسى الهى ایشان آمده است:
"و مى‏بینیم که ملک فهد هر سال مقدار زیادى از ثروت‏هاى بى‏پایان مردم را صرف طبع قرآن کریم و محالّ تبلیغاتِ مذهبِ ضد قرآنى مى‏کند و وهابیت، این مذهب سراپا بى اساس و خرافاتى را ترویج مى‏کند؛ و مردم و ملت‏هاى غافل را سوق به سوى ابرقدرت‏ها مى‏دهد و از اسلام عزیز و قرآن کریم براى هدم اسلام و قرآن بهره‏بردارى مى‏کند"(وصیت نامه سیاسى و الهى امام خمینى، 26بهمن 1361 - 1 جمادى الاولى 1403).
 

نظر مقام معظم رهبرى

"از اول، وهّابیّت را براى ضربه زدن به وحدت اسلام و ایجاد پایگاهى ـ مثل اسرائیل ـ در بین جامعه‏ى مسلمان‏ها به‏وجود آوردند. همچنان که اسرائیل را براى این‏که پایگاهى علیه اسلام درست کنند، به وجود آوردند، حکومت وهّابیّت و این روءساى نجد را به‏وجود آوردند تا داخل جامعه‏ى اسلامى، مرکز امنى داشته باشند که به خودشان وابسته باشد و مى‏بینید هم که وابسته‏اند.
الان این سلاطینى که در بقعة‏الاسلام وهّابى هستند، از این که به وابستگى و رفاقت و طرفدارى خودشان از سیاست‏هاى دشمنان اسلام - یعنى آمریکا - تصریح کنند، ابایى ندارند و آن را پوشیده نمى‏دارند"(پایگاه‏اطلاع رسانى دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبرى farsi.khamenei.ir.).
 

نظر آیت اللّه مکارم شیرازى
"دشمنان اسلام، وهابیون را براى تفرقه افکنى و سوء استفاده از مسلمانان در منطقه بسیج کردند(سایت: salaf.blogfa.com/post-406.aspx//:http به نقل از خبرگزارى ایرنا، دوشنبه پنجم آذر 1386.). پیدایش فرقه وهابیت یکى از مشکلات و چالش هاى بزرگى‏است که دین مبین اسلام در طول تاریخ خود با آن روبرو شده و به وسیله آن عقب افتاده است(بیانات معظم له در ابتداى درس خارج به مناسبت سال روز تخریب قبور ائمه بقیع، هشتم شوال 1427، دهم آبان 1385).

 

نظر آیت اللّه صافى گلپایگانی

"هنگامى که کتاب العواصم من القواصم را خواندم، از تلاش نویسنده آن براى تفرقه میان مسلمانان شگفت زده شدم و به حقّ سوگند، به ذهنم خطور نمى‏کرد که در عصر حاضر یک مسلمانى براى دور کردن مسلمانان از هم‏دیگر و ایجاد اختلاف میان آنان این چنین کوشش کند و همه مصلحان و منادیان وحدت را به نادانى و دروغ‏گویى و نفاق و حیله، متّهم سازد، بالاترین مصیبت این‏جاست که این کتاب توسّط دانشگاه بزرگ مدینه منوّره چاپ و منتشر شده است.
آرى، مادامى که کتاب‏هایى همانند الخطوط العریضة، الشیعة والسنة و العواصم من القواصم، به‏وسیله دانشگاه اسلامى مدینه منوّره چاپ و منتشر مى‏شود و عداوت و دشمنى با اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‏السلام را آشکار نموده و حقایق تاریخى را انکار کرده و هرگونه وحدت میان مسلمانان را زیر سؤال برده و با منادیان وحدت به مخالفت برخاسته، چگونه مى‏شود به تقریب مذاهب اسلامى و وحدت مسلمین دست یافت؟

همچنین در دیدار اعضاى ستاد بازسازى عتبات عالیات بیان کرد:
وهابیان نه تنها با اهل بیت پیامبر علیهم‏السلام بلکه با شخص رسول‏اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله دشمنى دارند و در صدد از بین بردن نام و تاریخ اسلام برآمده‏اند. یاد و نام ائمه اطهار علیهم‏ السلام از بین رفتنى نیست و آن چیزى که به زودى خاموش مى‏شود، فتنه وهابیت در جهان است و تنها جنایت‏هاى آن‏هاست که در تاریخ باقى می ‏ماند".

 

 

واکاوی نگاه علمای اهل سنت

ابن بَطوطه (از بزرگان اهل سنت) ابن تیمیّه را دیوانه می خواند.ابن بطوطه، جهان‏گرد نامى مراکشى در سفرنامه‏اش می ‏نویسد:
در دمشق یکى از بزرگان فقهاى حنبلى به نام ابن تیمیّه را دیدم که در فنون مختلف سخن می گوید، ولى عقل او سالم نبود. (رحله ابن بطوطه، ج 1، ص 57)


شوکانی( از بزرگان اهل سنت) می گوید اطلاق شیخ الإسلام به ابن تیمیّه کفر است.

محمّد بخارى حنفى متوفّاى سال 841 در بدعت‏گذارى و تکفیر ابن تیمیّه بى‏پرده سخن گفته است، تا آن‏جا که در مجلس خود تصریح نموده است که اگر کسى ابن تیمیّه را «شیخ الاسلام» بداند، کافر است.( بدر الطالع، ج 2، ص 260)

 

ابن حجر مکّى(از بزرگان اهل سنت) ابن تیمیّه را گمراه و گمراه‏گر می ‏شمارد. ابن حجر مکّى متوفّاى 974، از دانشمندان بزرگ اهل سنّت، در باره ابن تیمیّه می ‏نویسد:
خدا او را خوار، گمراه، کور و کر گردانیده است و پیشوایان اهل سنّت و معاصرین وى از شافعى‏ها، مالکى‏ها وحنفى‏ها، بر فساد افکار و اقوال او تصریح دارند ... سخنان ابن‏تیمیّه فاقد ارزش بوده و او فردى بدعت‏گذار، گمراه، گمراه‏گر و غیرمعتدل است، خداوند با او به عدالت خود رفتار نماید و ما را از شرّ عقیده و راه و رسم وى حفظ نماید. (الفتاوى الحدیثه، ص 86.)

 

قاضى شافعى(از بزرگان اهل سنت) پیروان ابن تیمیّه را مهدور الدم می ‏داند. ابن حجر عسقلانى متوفّاى 852 و شوکانى متوفّاى 1255، دو تن از عالمان بزرگ اهل سنّت مى‏نویسند: قاضى شافعى دمشق دستور داد که در دمشق اعلام کنند که: هر کس معتقد به عقاید ابن تیمیّه باشد، خون و مالش حلال است. (الدرر الکامنة، ج 1، ص 147؛ البدر الطالع، ج 1، ص 67 و مرآة الجنان، ج 2، ص 242)

 

حصنى دمشقى (از بزرگان اهل سنت) ابن تیمیّه را زندیق می ‏داند و مى‏نویسد: ابن تیمیّه‏اى را که دریاى علم توصیف مى‏کنند، برخى از پیشوایان، او را زندیق (ملحد) مطلق مى‏شمارند. علّت گفتار بعضى از پیشوایان هم این است که تمام آثار علمى ابن تیمیّه را بررسى کرده و به اعتقاد صحیحى برنخورده است؛ مگر این که وى در موارد متعدّد برخى از مسلمانان را تکفیر مى‏کند و برخى دیگر را گمراه مى‏داند.
با این که کتاب‏هاى وى آمیخته به تشبیه حقّ به مخلوقات و تجسیم ذات بارى تعالى و هم چنین جسارت به ساحت مقدّس رسول اکرم [ صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ] و شیخین و تکفیر عبد اللّه بن عباس است.
وى ابن عباس را ملحد و عبد اللّه عمر را مجرم، گمراه و بدعت گذار مى‏داند، این سخنان ناروا را در کتاب الصراط المستقیم خود بیان کرده است(دفع الشبه عن الرسول، تحقیق جماعة من العلماء، ص 125)


وی در جاى دیگر مى‏نویسد:
ابن تیمیّه گفته است: هر کس به مرده و یا فرد دور از نظر استغاثه کند ... ظالم، گمراه و مشرک است.
از این سخن ابن تیمیّه، بدن انسان مى‏لرزد، این سخن، پیش از زندیق حرّان، ابن تیمیّه از دهان کسى در هیچ زمان و هیچ مکانى بیرون نیامده است. این زندیق نادان و خشک، داستان عمر را وسیله‏اى براى رسیدن به نیّت ناپاکش در بى‏اعتنایى به ساحت حضرت رسول اکرم، سیّد اوّلین و آخرین، قرار داده و با این سخنان بى‏اساس، مقام و منزلت آن حضرت را در دنیا پایین آورده است و مدّعى شده است که حرمت و رسالت آن بزرگوار پس از رحلت از بین رفته است. این عقیده به یقین کفر و در واقع زندقه و نفاق است. (دفع الشبه عن الرسول، ص 131)

 

سُبْکى،(از بزرگان اهل سنت) ابن تیمیّه را بدعت گذار می داند. سُبکى متوفّاى سال 756 هجرى، از دانشمندان پرآوازه اهل سنّت و معاصر ابن تیمیّه مى‏نویسد:
او در پوشش پیروى از کتاب و سنّت، در عقاید اسلامى بدعت گذاشت و ارکان اسلام را درهم شکست. او با اتّفاق مسلمانان به مخالفت برخاست و سخنى گفت که لازمه آن جسمانى بودن خدا و مرکّب بودن ذات اوست، تا آن جا که ازلى بودن عالَم را ملتزم شد و با این سخنان حتّى از 73 فرقه نیز بیرون رفت(طبقات الشافعیّه، ج 9، ص 253؛ السیف الصقیل، ص 177 و الدرّة المضیئة فى الردّ على ابن تیمیّه، ص 5)

 

ابن حجر(از بزرگان اهل سنت) و نسبت نفاق به ابن تیمیّه

ابن حجر عسقلانى که از ارکان علمى و حافظ على الاطلاق اهل سنّت به شمار مى‏رود در باره ابن تیمیّه مى‏نویسد:
بزرگان اهل سنّت در باره ابن تیمیّه نظریّه‏هاى مختلفى دارند، بعضى معتقدند که وى قائل به تجسیم است؛ زیرا او در کتاب العقیدة الحمویّة براى خداوند تعالى دست و پا، ساق پا و صورت، تصوّر کرده است. و بعضى به سبب مخالفت او با توسّل و استغاثه به رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله که این نیز تنقیص مقام نبوّت و مخالفت با عظمت حضرت به حساب مى‏آید، وى را زندیق و بى دین دانسته‏اند.
و بعضى به جهت سخنان زشتى که در باره على[ علیه‏السلام ]بیان داشته وى را منافق دانسته‏اند. چون وى گفته است: على بن ابى طالب[ علیه‏السلام ] بارها براى به‏دست آوردن خلافت تلاش کرد، ولى کسى او را یارى نکرد، جنگ‏هاى او براى دیانت خواهى نبود، بلکه براى ریاست طلبى بود. اسلام ابوبکر، از اسلام على[ علیه‏السلام ] که در دوران طفولیّت صورت گرفته باارزش‏تر است و هم‏چنین خواستگارى على[ علیه‏السلام ]از دختر ابو جهل، نقص بزرگى براى وى به‏شمار مى‏رود.
تمامى این سخنان نشانه نفاق اوست، چون پیامبر گرامى [ صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله ] به على[ علیه‏السلام ] فرموده است: جز منافق کسى تو را دشمن نمى‏ دارد. (الدرر الکامنة فى أعیان المائة الثامنة، ج 1، ص 155).

 

ذهبى( از بزرگان اهل سنت) پیروان ابن تیمیه را بیگانه، فرومایه و مکّار می ‏داند.ذهبى متوفّاى 774، دانشمند بلند آوازه اهل سنّت که خود همانند ابن تیمیّه، حنبلى مذهب بود و در علم حدیث و رجال سرآمد عصر خویش بود، در نامه‏اى خطاب به وى می ‏نویسد:
یا خیبة! من اتّبعک فإنّه معرض للزندقة والإنحلال ... فهل معظم أتباعک إلاّ قعید مربوط، خفیف العقل، أو عامیّ، کذّاب، بلید الذهن، أو غریب واجم قویّ المکر، أو ناشف صالح عدیم الفهم، فإن لم تصدّقنى ففتّشهم وزِنْهم بالعدل ... ؛
اى بى‏چاره! آنان که از تو متابعت مى‏کنند در پرتگاه زندقه و کفر و نابودى قرار دارند ... نه این است که عمده پیروان تو عقب مانده، گوشه گیر، سبک عقل، عوام، دروغ‏گو، کودن، بیگانه، فرومایه، مکّار، خشک، ظاهر الصلاح و فاقد فهم هستند. اگر سخن مرا قبول ندارى آنان را امتحان کن و با مقیاس عدالت بسنج.


تا آن جا که مى‏نویسد:
گمان نمى‏کنم تو سخن مرا قبول کنى! و به نصیحت‏هاى من گوش فرا دهى! تو با من که دوستت هستم این چنین برخورد مى‏کنى پس با دشمنانت چه خواهى کرد؟ به خدا سوگند، در میان دشمنانت، افراد صالح و شایسته و عاقل و دانشور فراوانند، چنان که در میان دوستان تو افراد آلوده، دروغ‏گو، نادان و بی عار زیاد به چشم می ‏خورند.( الإعلان بالتوبیخ، ص 77 و تکملة السیف الصقیل، ص 218.)

منبع: پایگاه تبیان قم

پایان پیام/

 

کد خبر 179618

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha