داعیه حکومت جهانی با محکوم کردن همه مکاتب به شکست

بنابر تلقی لیبرالیسم، جهانی شدن دموکراسی لیبرال امری محتوم است؛ در مقابل حکومت جهانی در تفکر اسلامی از آ‎غاز ظهور تا امروز مطرح بوده و بر اساس نوید منابع دینی تحقّق آن حتمی و تردیدناپذیر است.

خبرگزاری شبستان: غایت شناسی و فرجام تاریخ بشری یکی از حوزه‌های پژوهش است که مکاتب مختلف پیرامون آن سخن گفته اند. در مباحث سیاسی و اجتماعی از دیرباز دو تفکر در مقابل هم مطرح بوده است: تکامل گرایان و ضدّ تکامل گرایان. در دیدگاه نخست، تاریخ بشری به سوی کمال، توسعه و ترقّی در حرکت است؛ در حالی که از دیدگاه دوم، غایت و فرجام تاریخ با انحطاط و زوال تحلیل می‌شود. مکتب ترقّی گرایی دارای نگرش مثبت و خوش‌بینانه به فلسفه تاریخ و فرجام تاریخ بشری است؛ در حالی که نظریه ضدّ ترقی گرایی نگرش کاملاً منفی و بدبینانه دارد که غایت تاریخ را با انحطاط و زوال تحلیل می‌کند.
به صورت طبیعی پرسش از چگونگی استقرار صلح جهانی، به اندیشه حکومت جهانی می‌انجامد؛ از این رو نظریه حکومت جهانی از دیرباز مورد توجّه اندیشه‌وران بوده است.
سن اگوستین از جمله متفکّرانی است که اندیشه حکومت جهانی را به بحث می‌گذارد. وی در کتاب "شهر خدا" از دو الگوی حکومتی یاد می‌کند که به اندیشه حکومت جهانی ناظر است. در حکومت جهانی او، تمام بشر از آن رو که خویشتن را بندگان خدای واحد می‌دانند، به زندگی مشترک و مسالمت‌آمیز می‌رسند. او می‌گوید از آن‌جا که خداوند انسان را مأمور کرد همسایه‌اش را مثل خویشتن دوست بدارد، به ناچار عین این محبت را به زن‌ها و بچه‌ها و دیگر اعضای خانواده و همچنین به تمام آفریدگان خدا نیز باید داشته باشد و چنین نگرشی با صلح و همزیستی با تمام جهانیان می انجامد.

در مجموع پشتوانه نظری اگوستین، حوزه‌های مسیحی است و تحقّق عینی این آموزه‌ها، سازوکار امنیت و صلح جهانی در پرتو حکومت جهانی تلقّی می‌شود. کانت از دیگر اندیشه‌ورانی است که به طرح صلح جهانی از رهگذر همکاری و تأمین اخلاق انسانی می‌پردازد. به نظر وی، صلح پایدار و جهانی فقط از طریق تشکیل دولت جهانی امکان‌پذیر است. در نگاه برتراند راسل، اندیشه حکومت جهانی جهت استقرار صلح جهانی را چنین می‌خوانیم:
"ایجاد سازمان جهانی که بتواند از وقوع جنگ جلوگیری کند، امکان‌پذیر است. ... مهم‌ترین دلیلی که برای تشکیل حکومت جهانی ذکر می‌شود، آن است که اگر این حکومت، آن‌گونه که شاید تشکیل شود می‌تواند از وقوع جنگ جلوگیری کند."

در دوره معاصر از آرا و مکاتبی که داعیه حکومت جهانی و فراگیر را مطرح کرده است می‌توان به ایدئولوژی مارکسیسم و لیبرالیسم اشاره کرد. نظریه انترناسیونالیستی و جهان وطنی مارکسیسم به جهانی شدن آموزه‌های سوسیالیستی و جهانگیر شدن حکومت پرولتاریا اشاره می‌کند. از دیدگاه مارکسیست‌های ارتدوکس، همه جهان تحت حکومت واحد کمونیستی قرار می گیرد. فروپاشی اتّحاد شوروی در جایگاه پرچمدار بلوک سوسیالیستی، ناکامی قطعی اندیشه حکومت جهانی پرولتاریا را اثبات کرد و بتدریج این قبیل مباحث از ادبیات سیاست بین‌المللی کنار نهاده شد.
اندیشه حکومت جهانی در اندیشه طرفداران لیبرالیسم نیز از دیرباز وجود داشته است؛ امّا با فروپاشی بلوک سوسیالیستی، جان تازه یافت. مهم‌ترین استدلال طرفداران جهانی شدن لیبرالیسم را در این جمله‌ها می‌توان تلخیص کرد.
1. لیبرالیسم یکی از الگوهای موفّق و کارآمد بشری در حوزه مدیریت سیاسی و نظام اقتصادی و فرهنگی است.
2. الگوهای رقیب لیبرالیسم با ناکامی و شکست روبه‌رو شده است.
3. پس از فروپاشی بلوک سوسیالیستی تا کنون الگوی جایگزین برای لیبرالیسم ارائهنشده است.
نتیجه آن که لیبرالیسم،‌ واپسین تجربه بشری و پایان ایدئولوژی سازی است؛ بنابراین، پایان جنگ سرد، پایان تاریخ نیز به شمار می‌رود. فوکویاما که تز پایان تاریخ را مطرح کرده، این نکته را چنین باز می‌گوید:
آن‌چه شاهد هستیم، صرفاً پایان جنگ سرد یا گذر از دوره ویژه‌ای از تاریخ پس از جنگ نیست؛ بلکه پایان تاریخ نیز است؛ یعنی نقطه پایان تطوّر ایدئولوژیک بشر و جهانی شدن دموکراسی لیبرال غربی به شکل نهایی دولت بشری .
امروزه، داعیه‌دار اصلی جهانی شدن، لیبرالیسم غربی است؛ امّا در مقابل، اندیشه حکومت جهانی در فرهنگ و اندیشه اسلامی از آ‎غاز ظهور تا امروز مطرح بوده و بر اساس نوید منابع دینی تحقّق آن حتمی و تردیدناپذیر است. پرسشی که این‌جا اهمیت دارد، این است که لیبرالیسم تا چه اندازه ظرفیّت درونی و توانمندی جهت جهانی شدن را دارد و حکومت جهانی اسلام با چه موانعی روبه‌رو است؟ پرسش اصلی لیبرالیسم سؤال از وجود مقتضی و شرایط لازم جهت جهانگیر شدن است؛ در حالی که پرسش اساسی اندیشه اسلام به سؤال از موانع موجود ارجاع داده می‌شود.( ر.ک: جهانی شدن و مهدویت، دو نگاه به آینده ، سجادی، سید عبدالقیوم).
در تلقی لیبرالیسم جهانی شدن دموکراسی لیبرال امری محتوم است؛ پس تشکیل حکومت واحد جهانی مهم‌ترین دستاورد برای بشر خواهد بود. رهبران دنیای لیبرالیسم باید مسؤولیت کنونی خویش را در جهت تشکیل حکومت جهانی دانسته و دیگر جریان‌ها و منتقدان روند موجود باید این نکته را درک کنند که هر نوع مخالفت و مقاومت در برابر این جریان عظیم تاریخی، مقاومتی محکوم به شکست است. به این ترتیب، امروزه مکتب لیبرالیسم داعیه‌دار اصلی جهانی شدن است و صاحب‌نظران متعدّدی در جهت تبیین نظری و ایجاد مبانی فلسفی و نظری این امر می‌کوشند (لاریجانی، 1374: ص 269). تئوری پایان تاریخ فوکویاما، دهکده جهانی مک‌لوهان، موج سوم‌الوین تافلر و نظریه برخورد تمدن‌های هانتینگتن هر یک از منظرهای مختلف به انجام این مهم می‌پردازند.

پایان پیام /
 

کد خبر 191708

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha