خبرگزاری شبستان: انسان آنگونه که خدای سبحان در قرآن می فرماید، به طور فطری طالب خدا است و ان یگانه را می جوید؛ گرچه دنیاطلبی و توجه آدمی به انواع شهوات و لذایذ مادی بر این اصیل ترین گرایش انسانی حجابی می شود و او را از پرداختن به آن باز می دارد. حقیقت عبودیت و بندگی، آنگاه در آیینه جان آدمی تجلی می یابد که به رشته محبت الهی متصل شود. در این راه بهره گیری از مشورت ها و رهنمودهای علما و اساتید فاضل راهگشا است، از این رو مباحث عرفان اسلامی با عنوان "در کوچه های آفتاب" از لسان آیت الله مصباح یزدی برای این مهم ارائه می شود.
روح انسانی در فاصله تولد تا مرگ، مراحل مختلفی را پشت سر می گذارد که در هر مرحله، خواست ها و نیازهای ویژه ای دارد. اولین نیاز انسان، نیاز به خوردنی ها و آشامیدنی ها است و تا مدتی، بیش از این خواسته ای ندارد.
اندکی پس از این مرحله که روح به صورت طبیعی، فطری و غیراختیاری کمی تکامل می یابد، انسان به جز خوردن و آشامیدن چیزهای دیگری را نیز درک می کند. برای مثال، در این مرحله محبت پدر و مادر، به ویژه محبت مادر را ادراک می کند پس از عبور از این مرحله، کودک به تدریج میل به بازی پیدا می کند.
از آنجایی که بازی نیز میلی فطری، طبیعی و خدادادی کودک است، دیگر لازم نیست به هیچ کودکی بیاموزند که بازی را دوست داشته باشد. از دیگر نیازهایی که در مراحل بعدی رشد و تکامل، به طور طبیعی و فطری در انسان به وجود می آید، احساس نیاز به جنس مخالف و نیاز جنسی است. این احساس ناخودآگاه و بدون نیاز به تعلیم در مرحله ای از رشد و زندگی انسان در او پیدا می شود.البته این تحول طبیعی که در روح انسان رخ می دهد با فیزیولوژی و جهاز جسمانی انسان بی ارتباط نیست و با تغییراتی در برخی از دستگاه های بدن همراه است.
تغییرات فیزیولوژیک و جسمانی در پیدایش این خواست ها و نیازها تنها نقش مقدمی دارند و احساس هر نیازی، مربوط به روح است و بدن و اندام های انسان چیزی را درک نمی کنند.
نیازهای روحی انسان و تحولات نامحسوس آن
گذشته از تحولاتی که ذکر شد، دگرگونی های دیگری نیز وجود دارد که به صورت های مختلف در افراد پدید می آید و دست کم از دو جهت با تحولات نوع اول متفاوت است.
اولا چندان محسوس نیست و ثانیا به روحیات و و استعداد افراد بستگی دارد و ظهور و بروز آنها مختلف است و یکسان نیست، به عنوان مثال: هستند کسانی که به هنگام شنیدن شعر با نثری، چنان لذت می برند که از هیچ چیز دیگری این اندازه لذت نمی برند.
برخی افراد از شنیدن صدای خوش به حدی لذت می برند که حالتی شبیه مستی برای آنها پیدا می شود. این در حالی است که سایرین این گونه نیستند و نسبت به زیبایی ها و مسائل هنری، به این اندازه حساسیت ندارند.
افرادی که از این ویژگی ها برخوردارند، هم خود می توانند پیدایش این حالات و تغییرات روحی را در درون خویش بیابند و هم دیگران از مشاهده حالات و آثاری که در فرد بروز می کند، می توانند به این مسئله پی ببرند.
میل های موقت و میل های ماندگار
تمایلات انسان از نظر بقا و زوال یکسان نیستند بعضی از گرایشات در طول حیات انسان ثابتند. برخی دیگر تنها در دوره ای خاص از رشد انسان مطرح اند و پس از آن کاملا فراموش می شوند.
میل به بازی های کودکانه از قبیل همین تمایلات نوع دوم است. در انسان میل هایی وجود دارد که با جسم و اندام های بدن ارتباط مستقیمی ندارد و بروز و ظهور، شدت و ضعف آن ها به پیری و جوانی، چاقی و لاغری انسان ربطی ندارد. برخی از این میل ها حتی گاهی با پیر شدن انسان و ضعف قوای جسمانی، قوی تر و شدیدتر هم می شوند. برای مثال، "میل به احترام" از این گونه است.
خودشکوفایی و ناخود شکوفایی تمایلات انسانی
غیر از تمایلاتی که خود به خود و به صورت طبیعی در انسان شکوفا می شوند، تمایلات و خواسته هایی نیز وجود دارند که رشد و شکوفایی آن ها تا حد زیادی در اختیار خود انسان است. انسان خود می تواند کاری کند که این تمایلات رشد کنند و نیز می تواند مجال بروز و ظهور آن به تمایلات را ندهد تا از بین بروند.
برای نمونه می توان "عشق" را مثال زد. این میل که ابتدا به صورتی کمرنگ ظاهر می شود، در کسانی اوج می گیرد و شکوفا می گردد که به آن مجال و میدان بدهند. هر قدر شخص این میل را بیشتر دنبال کند، به آن بیشتر میدان می دهد و دامن زند شدیدتر می شود، به عکس اگر به آن میدان ندهد و به عمد سعی کند آن را از صفحه دل و ذهن خود کنار بزند، یا گرفتاری ها، مسائل مشکلات روزمره زندگی او را از معشوق غافل سازند، این تمایل بتدریج درا و ضعیف می شود و عشق کم کم رنگ می بازد و از میان می رود.
پایان پیام/
نظر شما