خبرگزاری شبستان: انسان آنگونه که خدای سبحان در قرآن می فرماید، به طور فطری طالب خدا است و ان یگانه را می جوید؛ گرچه دنیاطلبی و توجه آدمی به انواع شهوات و لذایذ مادی بر این اصیل ترین گرایش انسانی حجابی می شود و او را از پرداختن به آن باز می دارد. حقیقت عبودیت و بندگی، آنگاه در آیینه جان آدمی تجلی می یابد که به رشته محبت الهی متصل شود. در این راه بهره گیری از مشورت ها و رهنمودهای علما و اساتید فاضل راهگشا است، از این رو مباحث عرفان اسلامی با عنوان "در کوچه های آفتاب" از لسان آیت الله مصباح یزدی برای این مهم ارائه می شود.
عرفان چیست؟ واژه عرفان و معرفت، از نظر لغوی معنای واحدی دارند و هر دو به معنای شناختن هستند. این شناخت می تواند از طریق "حس"، "عقل"، "نَقل" و "حس" یا "دل" حاصل شده باشد. از این رو از نظر لغوی تفاوتی بین انواع شناخت ها نیست و می توان به همه آنها عرفان اطلاق کرد.
عرفان در اصطلاح به شناخت ویژه ای اختصاص یافته که از راه حس و تجربه یا عقل و نقل به چنگ نمی آید؛ بلکه از راه شهود درونی و دریافت باطنی حاصل می شود. شهود قلبی و دریافت باطنی که شناختی بی واسطه است و مستقیما خود معلوم مورد ادراک قرار می گیرد، در اصطلاح فلسفی علم حضوری نامیده می شود. علم حضوری به خلاف علم حصولی از راه تجربه، فکر و استدلال و مفاهیم ذهنی به دست نمی آید. هر جا که سر و کار ما با مفهوم، تفکر و تعقل باشد، حاصل تلاشمان نیز امر عقلانی دیگری خواهد بود که از سنخ مفاهیم است، در حالی که عرفان، شناختی حضوری است و از سنخ مفاهیم نیست.
شناخت ها و علوم حضوری فراوانند و به هر علم حضوری و شهود درونی عرفان گفته نمی شود، بلکه به طور خلاصه، عرفان عبارت است از:
شناخت خدای متعال، صفات و افعال او، شناختی که نه از راه فکر و استدلال؛ بلکه از طریق ادراک قلبی و دریافت باطنی حاصل شود.
معرفت هایی که به واسطه مفاهیم و صورت های ذهنی برای ما حاصل می شود، در واقع شناخت هایی از پشت حجاب و حائل است. البته حجاب رقیق و غلیظ دارد. ولی حتی رقیق ترین حجاب ها نیز حجاب است.
ما به طور معمول خداوند را از طریق مفاهیم، اوصاف و بحث های عقلی می شناسیم. این همان شناخت های غیرمستقیم و از ورای حجاب است.
تمامی براهین فلسفی و کلامی، حتی دقیق ترین و فنی ترین آنها، چیزی جز شناخت غائب در دست آدمی قرار نمی دهد.
عرفان در جایی است که این شناخت غایبانه و مفهومی، به شناخت حضوری و عینی تبدیل شود توصیف شیرینی، شناخت هایی را در قالب مفاهیم و صورت های ذهنی برای فردی که مزه شیرینی را نچشیده باشد، حاصل می کند؛ ولی این همه، یافتن مزه شیرینی نیست. تنها راه یافتن مزه شیرینی، خوردن و چشیدن غذاها و خوراکی های شیرین است.
شناخت خداوند از راه عقل، فلسفه، کلام، برهان و استدلال، نظیر شنیدن است و شناخت او از راه دل، کشف و شهود باطنی و قلبی، نظیر دیدن و در تفاوت این دو همین بس که شنیدن کی بود مانند دیدن!
پایان پیام/
نظر شما