سکولاریسم؛ مولود ناتوانی کلیسا در ترسیم راه رستگاری

زمانی که کلیسا انسان را ذاتا گناهکار معرفی می کند انسان در بسیاری از مسائل شک می کند که بالاخره راه رستگاری چیست و اندیشه های سکولار شکل می گیرد چراکه حتی روشنفکران غربی پاسخی از کلیسا نگرفتند.

خبرگزاری شبستان: ایدئولوژی های مدرن یا آنچه که از آن به عنوان نظریه پردازی های غربی پیرامون مسائل فلسفی، اجتماعی، سیاسی و ... یاد می شود، در واقع مدل هایی محسوب می شوند که اندیشمندان ممالک غرب، جهت حل مسائل پیرامونی سرزمین خویش، آن را طرح و عنوان کرده اند.
در طول سیطره جوامع غرب و استثمار فرهنگ غنی شرق، این نظریات در بطن جوامع دیگر نیز وارد شد، به نحوی که خواسته یا ناخواسته، به عنوان یکی از مطرح ترین مباحث در میان اندیشمندان ملل دیگر تبدیل شد.
هر چند که گاها ورود ایدئولوژی های غربی به برخی کشورها از جمله ایران، دستپخت عده ای بود که اصطلاحا از آنان به قشر فرنگ رفته و روشنفکر یاد می کنند، حال آنکه همین افراد، در واقع موجی بودند سرگردان که خود نیز از دستاوردشان اطلاع دقیقی نداشتند.
در این راستا با حجت الاسلام و المسلمین احمد رهنمایی، دانشیار موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) به گفت وگو نشستیم که حاصل آن از نظرتان می گذرد:

 

برخی بر این اعتقادند که اساسا جرقه شکل گیری ایدئولوژی های غربی از آنجا آغاز شد که بسیاری از افراد و اندیشمندان در گرفتن پاسخ پیرامون پرسش های هستی شناسانه خود از کلیسا و ارباب کلیسا توفیق نیافتند، در نتیجه به دنبال تغییر جریانات فکری مقابل افکار مسحیت تحریف شده رفتند، نظر شما چیست؟
قطعا، زمانی که بشر غربی به ویژه افرادی که اهل تجزیه و تحلیل بودند، با پرسش هایی در مورد هستی مواجه شده و پاسخ های لازم را نیافتند، در نتیجه در جست و جوی پاسخ برآمدند.
در این راستا از قرن چهار میلادی به این طرف شاهدیم که مسیحیت در مجموع کشورهای غربی رواج یافته است و بسیاری از روشنفکران غربی در مقام دریافت پاسخ هایشان در مورد هستی، مبدا هستی، مسیر هستی و مقصد هستی و به ویژه جایگاه انسان بر می آیند اما می بینند که مکتب تحریف شده مسیحیت قادر نیست که این سوالات را پاسخ دهد.
همین بس که وقتی دانشمندی از یکی از روحانیان کلیسا پرسش می کند که نظرت در مورد خدا چیست و تثلیث به چه معناست، خدای پدر و پسر و روح القدس چه معنا می دهد، جواب روشنی نمی گیرد، جز آنکه مقام ارشد کلیسا می گوید این ها رمز و راز محسوب می شوند و تو تنها باید ایمان بیاوری تا فهم کنی، حال آنکه سخن آن دانشمند این بود که نمی تواند قبل از آنکه بفهمد ایمان بیاورد در نتیجه ضد افکار کلیسا می شود.


در این میان بسیاری از مخالفان کلیسا نیز گاها از میان قشر مذهبی بودند، به نظر ارباب کلیسا حتی برای این دسته نیز پاسخی نداشتند.
دقیقا، کتاب های بسیاری پیرامون مفهوم خدا در غرب نوشته شده است، زمانی که می خواستند دیدگاه کلیسا را نقد کنند، گاها فرد دیندار بود و در خانواده ای مذهبی بزرگ شده بود که کاملا به مسائل مذهبی متعصب بودند، اما بعد از چندی گرایش های روشنفکری می یافت و حتی در مخالفت با کلیسا کتاب می نوشت، چراکه جواب سوال های خود را پیدا نمی کرد.


اساس این مخالفت ها بر چه پایه ای بود، آیا تنها به علت اینکه پاسخ مناسب نیافتند یا اساسا با تحلیل کلیسا پیرامون مسائل انسان شناسی قانع نمی شدند؟
قانع نمی شند، زمانی که کلیسا انسان را آلوده به گناه معرفی می کند و بالاتر از آن انسان را موجودی می داند  "ذاتا" گناه کار، است، اشخاص به بسیاری از مسائل شک می کنند، که بالاخره راه رستگاری چیست، از این نظر می بینیم که اندیشه های لائیک و سکولار شکل می گیرند چرا که حتی روشنفکران غربی نیز پاسخ سوالاتشان را از کلیسا نگرفتند.

 

آیا اندیشه ها و ایدئولوژی هایی که پس از دوران به عنوان دیدگاه های مخالف عنوان شد، پایدار ماند یا همچنان نظریاتی مخالفی را با خود به یدک می کشید؟
همواره افراد دیگری این افکار را نقد کردند، این افکار و اندیشه ها هرگز ثابت و قابل قبول تام نمانند، خیلی آمدند و روی این نظریات تامل کردند و همواره سوالاتی طرح شد که سبب شکل گیری مکتب نوینی گشت، بنابراین هرگز اندیشه ای ثابت نماند. به بیان دیگر مکاتب مختلف همواره مخالفان و موافقانی دارد، همیشه عده ای بودند که نظریات مغایر داشته اند، بنابراین مکاتب فکری همواره قابلیت رد یا تایید دارند. 

اگر 200 سال گذشته را مورد بررسی قرار دهیم، خواهیم دیدی که اشخاص و نظریه پردازهای مختلفی آمدند و در مورد انسان و جهان نظر دادند، نفرات بعدی هم آمدند روی حرف های آنان نقد زدند، البته در غرب پذیرش این مسائل راحت است، ما مکاتب مختلفی را داریم که حتی به نام بنیان نام گرفتند، مانند مارکسیسیم، یا برخی مکاتب که اگر به نام فردی نباشد به اسم گروهی است مانند اومانیسم یا همان گروه انسان گراها، یا اگزیستانسیالیسم، گروه وجودگرایان و ... بنابراین هیچ مکتبی ثابت نمانده است، حال آنکه مکتب غنی اسلام همیشه و برای همه اعصار حرف برای گفتن دارد و دین روز است.

پایان پیام/

 

 

کد خبر 231126

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha