هنوز به اجماع در تعریف از تولید علم نرسیده ایم

استاد دانشگاه کاشان با بیان اینکه ما هنوز تعریفی صحیح از تولید علم ارائه نکرده ایم، گفت: تا زمانی که در مبانی فلسفی تولید علم به نقطه نظر شفاف و مشترک نرسیده ایم نمی توان به موانع این مسیر اندیشید.

خبرگزاری شبستان: در حالی که از طرق مختلف اعم از رسانه های گروهی و سخنان صاحب نظران، به وفور در مورد تولید علم می شنویم، اما در عمل شاید با توفیق کمتری مواجه بوده ایم، موانع متعددی در عدم نتیجه بخشی در حوزه تولید علم عنوان می شود و اصحاب فکر نظرات مختلفی دارند. در این رابطه با حسن احمدی زاده، عضو هیئت علمی دانشگاه کاشان، به گفت و گو نشسته ایم:

 

تولید علم مولفه ای است که به زعم بسیاری از صاحبنظران امر با موانع گوناگونی در کشور مواجه است، به نظر شما مهمترین چالش های این مهم کدامند؟
به نظرم باید در وهله نخست دقیق روشن کنیم که وقتی بحث موانع تولید علم را مطرح می کنیم، منظورمان چه علومی است؟
در کشور ما سه نوع دانش در مراکز آکادمیک و آموزشی وجود دارد، یک بخش مربوط به علوم تجربی، بخشی دیگر مربوط به دینی و الهی، و بخشی مرتبط به علوم عقلی و فلسفی می شود. هر کدام از این سه دسته با موانع خاصی مواجه اند، ضمن آنکه موانع مثلا علوم تجربی از حیث ماهیت با موانع علوم الهی، فلسفی و انسانی متفاوت است.
همچنین نکته بعدی به این مربوط می شود که برخی دانش ها و علوم میان رشته ای هستند یعنی از ترکیب چند رشته تشکیل شده اند و از مبانی معرفتی چند علم به صورت توامان تغدیه می شوند. مثلا رشته ای مانند علوم تربیتی که هم از فلسفه تغذیه می کند، و هم از دانش روانشناسی ضمن آنکه باید مقصود از تولید علم نیز مشخص شود.

وقتی بحث تولید علم را به میدان می آوریم، مثلا در حیطه علوم تجربی، شیمی و مهندسی تولیدات این علوم مشخص است که به چه معناست یعنی فراهم آوردن دانش ها و امکانات جدید که محسوس و ملموس اند، اما در حوزه علوم دینی و الهی و حوزه علوم انسانی دقیقا مشخص نیست که مراد از تولید علم چیست؟ آیا مقصود نظریه پردازی است؟ آیا تولید تئوری های دانشی و معرفتی جدید مقصود است؟ شخصا نام نکاتی که عنوان کردن را می گذارم "مبانی فلسفی تولید علم". و تصور می کنم تا زمانی که در این مبانی به نقطه نظر شفاف و مشترک نرسیده ایم، نمی توان به موانع موجود به درستی اندیشید.

 

بنابراین معتقدید تعریف درستی از تولید علم ارائه نشده است؟
بله، هنوز تعریف مشخص و روشنی ارائه نشده است، به ویژه در این شرایط که بحث از تحول علوم انسانی می شود و همچنین ایجاد این تحول با رویکرد اسلامی که بحث را پیچیده تر هم می کند، همین که یک رشته خود به تنهایی از چندین رشته تغذیه می کند خود موضوعی است که کار را پیچیده کرده است. به ویژه در حوزه علوم انسانی که این تغییرات را شاهدیم، علومی که از یک طرف با مبانی فلسفی و از طرفی با منطق سر و کار دارند و هم با مبانی دینی و وحیانی.

 

به نظرتان تولید علم در حوزه علوم انسانی عمدتا با چه مشکلاتی دست به گریبان شده است؟
در این حوزه به دو مانع اشاره می کنم، یکی از این موانع آن است که بیش از حد بر نظریات و تئوری فلسفی گذشتگان تکیه می شود، مثلا در حوزه فلسفه هنوز هم که هنوز حکم بزرگانی چون بوعلی، فارابی، ملاصدرا و... را چون یک بت می پرستیم و فراتر از آن نمی رویم، در حالی که در بسیاری از مباحث اخلاقی و معرفت شناسی روز مباحثی مطرح است که نیاز دارد با توجه به تئوری و مبانی فلسفی جدید آنها را پویاتر کنیم. مانع دیگر گسست بیش اندازه میان دپارتمان های علوم انسانی و علوم تجربی در کشور ماست.


در رابطه با این گسست میان دپارتمان ها توضیح بیشتری ارائه کنید.
ببینید، اگر بررسی کنیم برای مثال دانشجویی که هفت هشت سال مثلا در رشته جامعه شناسی تحصیل می کند، یا در رشته فلسفه، او در طول دوران تحصیل خود شاید حتی یکبار نیز با دانشکده های رشته های علوم تجربی ارتباطی برقرار نکند و نداند چه خبر است یا بالعکس دانشجویی که در رشته های فیزیک، شیمی و مهندسی تحصیل می کند و در طول دوران تحصیل اش با دانشکده های رشته های علوم انسانی ارتباطی پیدا نمی کند، خب به طبع این گسست ها سبب می شود که هر دو حوزه نسبت به پیشرفت های یکدیگر غافل باشند.
ببینید، پیشرفت هایی که در حوزه علوم تجربی شکل می گیرد به علوم انسانی کمک می کند و بالعکس، حال عدم توجه به این موارد خود مانع جدی در تولید علم است.


آیا این گسست در کشورهای دیگر نیز وجود دارد؟
خیر، در بسیاری از دپارتمان ها و دانشکده های علوم انسانی در غرب را بررسی کنیم، برای مثال کلاس فلسفه، می بینیم که تعداد زیادی از دانشجویان رشته های مهندسی نیز در این کلاس ها حضور دارند و بالعکس، و حتی گاها کلاس های مشترکی نیز برای هر دو دپارتمان ها قائل می شوند، حال آنکه چنین فضایی در کشور ما نیست، در کلاس های رشته های علوم انسانی فقط دانشجویان علوم انسانی حضور دارند و در کلاس های رشته های فنی مهندسی و تجربی تنها دانشجویان همین رشته.

 

می توان این روند را تا اندازه ای از کافی نبود امکانات و عدم تناسب لازم میان وضعیت و امکاناتی که در اختیار اساتید است، دانست ؟
بله، طبیعتا از موانعی که پیش روی دانشمندان و متفکران ما در مسیر تولید علم و پویا ساختن آن، نداشتن ثبات فکری، معیشتی و ثبات ذهنی است که مانع جدی ای در این راه قلمداد می شود. چراکه فکر پژوهشگر درگیر مسائل دیگری است.
پایان پیام/
 

کد خبر 232105

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha