اشاره: شبهه آزادی و شعار آن سال ها مستمسک جریان انحرافی و التقاطی دوم خرداد شد و کسانی چون محمد خاتمی، سعید حجاریان و لشگر رسانه ایشان با این شعار از طریق مطبوعات زنجیره ایشان و تریبون های سیاسی در دانشگاه ها؛ 8 سال کشور را با انواع بحران های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی روبرو ساختند. آزادی اندیشه و آزادی بیان که پیراهن عثمانی شدن برای غائله هایی چون کوی دانشگاه تیرماه 1378 و به تمسخر گرفتن اعتقادات اصیل شیعی مانند اجتهاد و تقلید. آنچه می خوانید پاره هایی از سخنان حکیمانه علامه مصباح یزدی است پیرامون آزادی بیان و اندیشه؛ باشد ایمن ساز جامعه اسلامی این مرز و بوم در قبال شبهه آزادی بی حدّ و حصر، ان شاء الله.
آزادی بیان و مطبوعات و نظر اسلام در مورد آنها
از جمله آزادی هایی که این روزها در ادبیات سیاسی کشور مطرح است، بحث آزادی عقیده است که به دنبال آن نیز آزادی بیان مطرح میشود، میگویند اینها از جمله حقوق و آزادیهای فوق قانون هستند. هر انسانی در هر نظام ارزشی و تابع هر دینی که باشد آزاد است هر عقیده و اندیشه ای را برگزیند، به دنبال آن نیز آزاد است که این اندیشه خود را بیان کند، تبلیغ نماید و درباره آن با دیگران به بحث و گفتگو بپردازد.
اسلام و آزادی عقیده و بیان
باید ببینیم دیدگاه اسلام در مورد این آزادیها چیست. پاسخ کلی این است که از نظر اسلام، آزادی در همه این امور ثابت است، مادامی که با مصالح مادی و معنوی، دنیایی و آخرتی تضادی نداشته باشد. این مسئله شبیه این است که یک تولیدکننده مواد غذایی آزاد است که هر ماده غذایی را تولید کند مگر آنکه برای سلامت انسان ضرر داشته باشد، همینکه احتمال داده شود در تولیدات یک تولیدکننده، ماده غذایی مسموم و خطرناک وجود دارد تولیداتش ممنوع میشود و این منافاتی با آزادی تجارت ندارد.
در فرهنگ اسلامی، ویروس های فکری به مراتب خطرناک تر از آفات و بیماری های جسمانی تلقی می شوند. آیا ویروسی که زندگی پنجاه ساله انسان را به مخاطره میاندازد خطرناک تر است یا عقیده و اندیشهای که موجب تباه شدن زندگی هزاران میلیون سالی و ابدی انسان می گردد؟
البته غرب هم که شعار آزادی عقیده را میدهد اگر جایی منافع خود را در خطر ببیند دیگر حقوق بشر و آزادی عقیده اهمیت ندارد و به هر قیمتی با آن برخورد می کند. همین چند سال قبل شاهد بودیم که در آمریکا اعلام کردند عدهای از شهروندان آمریکایی طی یک مراسم مذهبی به صورت دستهجمعی دست به خودسوزی زدهاند، بعدها اسناد معتبر نشان داد که در این قضیه دست دولت و پلیس آمریکا در کار بوده است. آری! اگر عقیدهای با سیاست آنها در تضاد باشد دیگر آزاد نیست و اینچنین آن را با صاحبانش میسوزانند.
در اصل جواز ایجاد ممنوعیت و محدودیت به هنگام احتمال خطرهای بزرگ و حساس، بین ما و غرب اختلافی نیست، اختلاف در تشخیص و تعریف مصالح است. آنها مصالح را فقط مادی و دنیایی میدانند اما ما مصالح را اعم از مادی و معنوی، دنیایی و آخرتی میدانیم.
مسئله آزادی بیان و مطبوعات
یکی از آزادیهایی که موضوع آن بیشتر در عصر مدرنیته پیدا شده، مسئله آزادی بیان و آزادی مطبوعات است. صنعت ارتباطات روز به روز پیشرفتهتر میشود و امروز با امکاناتی نظیر رایانه، ماهواره و اینترنت میتوان هر مطلبی را با سرعتی بسیار بالا و در زمانی بسیار کوتاه در همه جهان نشر داد.
این بحث از دو جهت اهمیت دارد: اول اینکه بسیاری بر این تصورند که این آزادی نسبت به سایر آزادیها متفاوت است و هیچ حد و حصری برای آن قایل نیستند. دیگر آنکه برخی میپندارند چون این موضوع از مسایلی است که جدیدا پیدا شده و قبلا نبوده است، از این رو اسلام نیز درباره آن سخنی نگفته و نظر خاصی ندارد.
میخواهیم ببینیم آیا رسانهها باید کاملا آزاد باشند و هیچ حد و مرز و قید و شرطی در مورد فعالیت آنها نباید باشد و آیا واقعا اسلام در اینباره هیچ نظری ندارد و ما باید در اینباره به عرف و افکار عمومی مراجعه کنیم یا اینکه میتوان از اصول و قواعد فقه و معارف اسلام حکم این مسئله را استخراج نمود؟
در مورد سوال اول، باید بگوییم این بحث که آیا مطبوعات و رسانههای جمعی باید آزاد باشند یا نباید آزاد باشند از گروه قضایای باید و نباید و از سنخ قضایای ارزشی است، بنابراین بحث از این مسئله باز میگردد به یک بحث اساسی دیگر در مورد ملاک و منشأ تعیین ارزشها. کسانی معتقدند ارزشها تابع خواست و سلیقه مردم هر جامعه هستند و به همین دلیل نمیتوان از باید و نبایدها و ارزشهای کلی و ثابت و هر زمانی و هر مکانی سخن گفت. طبیعی است که بر چنین مبنایی باید تعیین کنیم در چه زمانی و در چه جامعهای هستیم تا ببینیم بر اساس خواست و سلیقه مردم آن زمان و آن جامعه چه باید بگوییم اما این مبنا از نظر ما مردود است و ما معتقدیم که همه ارزشهای اجتماعی را نمی توان با نظرسنجی و مراجعه به خواست عمومی تعیین کرد بلکه بسیاری از ارزشها بر اساس مصالح واقعی انسانها تعریف میشوند. در مورد سوال دوم نیز به این نتیجه میرسیم که باید و نبایدهایی که ما در زمینه آزادی مطبوعات مطرح میکنیم، تابع نظام ارزشی اسلام خواهد بود؛ همانگونه که این مسئله در هر نظام ارزشی دیگری هم مطرح شود تابع همان نظام ارزشی خواهد بود.
نظام ارزشی اسلام نظامی است هرمی شکل که یک نقطه مرکزی در بالا دارد و سطوح پایینتر آن به ترتیب طوری روی هم چیده می شوند که از کنار هم قرار گرفتن و روی هم قرار گرفتن آنها به آن نقطه رأس هرم برسیم. آن نقطه نهایی ارزشها که در رأس هرم قرار دارد همان چیزی است که ما از آن با تعبیر قرب الی الله یاد میکنیم. به تعبیر فلسفی ما کمال نهایی را قرب الی الله میدانیم. هر چیزی که انسان را به سمت خداگونه شدن ببرد امری است خوب و مطلوب و هر آنچه که انسان را از خدا باز دارد و وی را به سمت مادیت و حیوانیت سوق دهد بد و دارای ارزش منفی خواهد بود. حکومت و دولت اسلامی نیز موظف است در جهت حفظ و تقویت ارزشها و نفی و ممانعت از رشد و گسترش ضد ارزشها تلاش نماید.
اگر مطبوعات و رسانه ها در جهت تکامل و نزدیکی انسان به خدا مؤثر باشند امری مطلوب و دارای ارزش مثبت خواهد بود و اگر موجب دوری انسان از خدا و بازماندن از پیمودن راه کمال او شوند ضد ارزش تلقی خواهند شد و در مواردی بر حکومت لازم است که جلوی آن را بگیرد همانگونه که برای حفظ سلامت و بهداشت جسمانی افراد، از توزیع گوشت آلوده و مواد غذایی یا دارویی مسموم و خطرناک جلوگیری میکند.
رفتارهای انسان نیز اعم از فردی و اجتماعی، باید در چارچوب نظام ارزشی اسلام قرار گیرد و با حرکت انسان به سوی رأس هرم (قرب الی الله) تنافی نداشته باشد البته ارزشها مربوط به دو حوزه کلی اخلاق و حقوق میشوند. اخلاق مربوط به حوزه زندگی شخصی، خصوصی و فردی انسان است و قوانین حقوقی در زمینه رفتار اجتماعی انسانها وضع می شوند و مسئولیت تنظیم روابط اجتماعی را بر عهده دارند.
بدیهی است، آزادی بیان و مطبوعات مشمول قوانین حقوقی هستند چرا که گفتن و نوشتن دو رفتاری هستند که فقط مربوط به خود شخص نمیشوند و میتوانند به سایر افراد جامعه نیز ارتباط پیدا کنند.
منبع: کتاب «مشکات مصباح»،پرسش و پاسخ ها جلد ا تا 5-نشر مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی ره
پایان پیام/
نظر شما