رمضان مائده ای است که به تناسب هاضمه از آن بهره می برند

خبرگزاری شبستان: هر کسی به اندازه هاضمه فکری خودش ضیافت الهی را درک می‌کند اگر سفره‌ای پهن شد مائده و مأدبه‌ای پهن شد و عدّه‌ای دعوت شدند هر کسی به اندازه هاضمه خود از آن غذا استفاده می‌کند.

خبرگزاری شبستان: با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان هر کسی به اندازه هاضمه فکری خودش ضیافت الهی را درک می‌کند اگر سفره‌ای پهن شد مائده و مأدبه‌ای پهن شد و عدّه‌ای دعوت شدند هر کسی به اندازه هاضمه خود از آن غذا استفاده می‌کند کسی که ظرفیت بیشتری دارد بیشتر مصرف می‌کند کسی که ظرفیت کمتری دارد کمتر, ماه مبارک رمضان ماه مهمانی خداست.
هر کسی سالی دارد آنها که اهل سیر و سلوک‌اند درصدد تهذیب نفس‌اند آنها هم سالی دارند سال آنها از ماه مبارک رمضان شروع می‌شود و ماه شعبان تمام می‌شود این سالکان در ماه شعبان خیلی تلاش و کوشش می‌کنند که تمام آن مشکلاتشان را حل کنند که وقتی وارد ماه مبارک رمضان می‌شوند دیگر مشکل اخلاقی نداشته باشند اگر بزرگانی مثل حافظ و امثال حافظ از ماه شعبان خیلی با جلال و شکوه یاد می‌کنند سرّش همین است او می‌گوید:
ماه شعبان منه از دست قدح کاین خورشید٭٭٭ از نظر تا شب عید رمضان خواهد شد[1]
یعنی ماه شعبان, ماه آخر سال است جایزه‌ها را در آخر سال می‌دهند کارنامه‌ها را در آخر سال می‌دهند برنامه‌های سال را در آخر سال ارزیابی می‌کنند می‌گوید این ماه شعبان را از دست مده اگر از دست دادی وارد ماه مبارک رمضان شدی در ماه مبارک رمضان, رمضان خبری از جایزه نیست شب و روز این ماه مبارک رمضان باید تلاش و کوشش کنی تا شب عید رمضان که لیلةالجوائز است یا روز عید فطر که یوم‌الجوائز است آن وقت نتیجه کار شما را نظیر این امتحانات میان‌دوره‌ای به شما بدهند.
وقتی شب عید رمضان شد آن شب عید فطر لیلةالجوائز است روز عید فطر یوم‌الجوائز است آن وقت می‌گویند:
روز عید است و من امروز در آن تدبیرم٭٭٭ که دهم حاصل سی روزه و ساغر گیرم[2]
یک خطبه نورانی از وجود مبارک رسول گرامی (ص) به ما رسید این خطبه هم از نظر محتوا خیلی بلند است هم از نظر سند, سندش بعد از بزرگان رجال می‌رسد به وجود مبارک امام هشتم (ع) از امام هشتم (ع) تا پیامبر همه‌شان معصوم‌اند در آخرین جمعه ماه شعبان وجود مبارک رسول گرامی فرمود مردم ماه خدا به طرف شما آمده به استقبال این ماه بروید «قد أقبل إلیکم شهر الله»[3] این ماه به نام خداست همان طوری که کعبه به نام خداست و آن سرزمین, سرزمین ضیافت است این ماه هم ماه خداست این زمان, زمان ضیافت است آن زمین, زمین ضیافت است کسانی که توفیق حج یا عمره را دارند مهمانان خدای سبحان‌اند که در آنجا از حاجیان و معتمران به عنوان ضیوف الرحمان یاد می‌شود در ماه مبارک رمضان هم که به عنوان شهر ضیافت است از روزه‌دارها به عنوان ضیوف الرحمان یاد می‌شود سنایی می‌گوید کعبه احتیاجی به پرده‌های ابریشمی ندارد کعبه را با این پرده‌ها زیور ندهید کعبه نیازی به ابریشم ندارد جمال کعبه به چیز دیگر است «یای بیتی جمال کعبه بس است» کعبه یک یاء دارد که خدای سبحان به ابراهیم و اسماعیل(سلام الله علیهما) فرمود: ﴿أَن طَهِّرَا بَیْتِیَ﴾[4] خانه مرا پاک کنید کعبه نیازی به ابریشم ندارد «یای بیتی جمال کعبه بس است» این یک دانه یاء برای ماه مبارک رمضان هم هست که شما می‌گویید «قد أقبل الیکم شهر الله» این دو, این یک یاء برای انسان هم هست که فرمود: ﴿نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُوحِی﴾[5] اگر انسان حرمت این اضافه تشریفی را رعایت کند قدر این یاء را بداند همتای کعبه می‌شود همتای ماه مبارک رمضان می‌شود آن وقت سنایی می‌گوید:
تو فرشته شوی ار جهد کنی از پی آنک٭٭٭ برگ توت است که گشتست به تدریج اطلس[6]
حالا ما که وارد مهمانی خدای سبحان می‌شویم چه غذایی به ما عطا می‌کند که ما سیر بشویم مستحضرید که ما هیچ سیر نمی‌شویم یعنی هیچ کسی در جهان سیر نخواهد شد اگر کسی دنبال مال باشد هر چه فراهم کرد باز جهنّمی در درون اوست هرگز سیر نمی‌شود به هر مقامی برسد سیر نمی‌شود این حق با اوست برای اینکه انسان، خواهان کمال مطلق است اما آن کمال مطلق در غیر ذات اقدس الهی حاصل نیست انسان باید به جایی برسد که سیر بشود و آن لقای خداست آن چون محبوب مطلق است جمال محض است کمال محض است انسان وقتی به لقای او رسید آرام می‌شود از بهشت به عنوان دارالقرار یاد می‌کنند ما تا به لقای حق نرسیدیم در راهیم در مَفرّیم نه در مقرّ، وجود مبارک حضرت مطالبی فرمود که به درد اوساط می‌خورد به درد ضعاف می‌خورد به درد خواص می‌خورد به درد اخص می‌خورد ما را به روزه گرفتن دعوت کرده است به انفال دعوت کرده است، به خیرات دعوت کرده است اینها حرف‌های متوسط است که حضرت در همین خطبه پایان ماه شعبان بیان کردند. بعد فرمود بسیاری از شماها بدهکارید معنای دِیْن این است که اگر کسی حقّ‌الله, حقّ‌الناس اینها در ذمّه اوست این بدهکار است بدهکاری مالی مثل خمس و زکات و اینها ساده است و خیلی سهل است اما حضرت فرمود شما بدهکارید آنجا که فکر بد کردید آنجا که خیال بد کردید آنجا که نگاه بد کردید آنجا که حرف ناصواب گفتید یا شنیدید این مجاری ادراکیتان و تحریکیتان بدهکار است یا حقّ‌الله دارید یا حقّ‌الناس یا هر دو, هر بدهکاری باید وثیقه بسپارد گرو بسپارد این هم دو مطلب. ما که بدهکاریم به خدا بدهکاریم به دین بدهکاریم چه چیزی گِرو بدهیم که از ما بپذیرند در مسائل مردمی اگر کسی به دیگری بدهکار بود خانه‌اش را فرشش را زمینش را گرو می‌سپارد اما اگر کسی به خدا بدهکار بود چه چیزی را باید گرو بدهد خدا مال و منال که گرو نمی‌پذیرد خود انسان را گرو می‌گیرد وقتی خود انسان گرو گرفته شد انسان می‌شود در رهن, رهن یعنی گِرو این دو بخش از قرآن کریم که گاهی ﴿رَهِینَةٌ﴾ گاهی ﴿رَهِینٌ﴾ دارد ناظر به همین است ﴿کُلُّ امْرِئٍ بِمَا کَسَبَ رَهِینٌ﴾[7] (یک) ﴿کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ﴾[8] (این دو) این «رهین» فعیل به معنی مفعول است یعنی هر انسان گنهکاری مرهون است آن کالای رهنی را آن عین را می‌گویند عینِ مرهونه وقتی انسان مرهون شد در گِرو شد دیگر آزاد نیست اینکه می‌بینید بعضی‌ها می‌گویند من هر چه می‌خواهم زبانم را کنترل کنم نمی‌توانم یا چشمم را کنترل کنم نامحرم را نبینم نمی‌توانم یا نمی‌توانم حرف‌هایم را کنترل کنم این بیچاره راست می‌گوید چون در گرو است این معتاد بیش از دیگران کارتن‌خواب را, فلاکت و بدبختی را می‌بیند شما می‌خواهید با نصیحت، یک معتاد را هدایت کنید اینکه بیش از شما آشناست و دارد می‌بیند این در بند است اندیشه‌اش آزاد است ولی انگیزه‌اش در رهن است در بند است آن کارِ اساسی را این بخش‌های اراده و نیّت و تصمیم و قصد و اخلاص انجام می‌دهند بخش وسیع حیات ما به انگیزه وابسته است عزم یعنی عزم, جزم یعنی جزم آنچه از حوزه و دانشگاه برمی‌آید تدریس جزم است تصوّر است تصدیق است موضوع است محمول است مسئله است مبادی است یعنی علم, این بخش ضعیفی از زندگی را تأمین می‌کند بخش اساسی آن به عهده اراده است اراده و اخلاص و نیّت این اگر به بند کشیده شد انسان در گرو است مرحوم صدوق(رضوان الله علیه) ابن بابویه در کتاب قیّم توحید نقل می‌کند که کسی از وجود مبارک امیرمؤمنان(سلام الله علیه) سؤال کرد من هر چه می‌خواهم نماز شب بخوانم نمی‌توانم فرمود تو در بندی «قَیَّدَتْکَ ذنوبک» گناه تو را به بند کشیده لذا نمی‌توانی [برای نماز شب] برخیزی این بیان نورانی حضرت این است که مردم! «إنّ أنفسکم مرهونةٌ بأعمالکم فَفُکُّوها باستغفارکم»[9] مردم! شما در بندید بدهکارید شما را به گرو گرفتند بیایید ماه مبارک رمضان خودتان را آزاد کنید آن وقت یک انسان آزاد در کمال آسودگی از نامحرم می‌گذرد از زیرمیزی و رومیزی می‌گذرد نه بیراهه می‌رود نه راه کسی را می‌بندد نه دروغ می‌گوید نه خلاف می‌گوید هیچ جا آبروی نظام اسلامی و خون‌های پاک شهدا را نمی‌ریزد فرمود بیایید خودتان را آزاد کنید شما ببینید مشکلات این مملکت الآن چیست در بند بودن ماست فرمود بیایید خودتان را آزاد کنید شما که می‌دانید رشوه حرام است می‌دانید اختلاس حرام است اینها را که می‌دانید, می‌دانید پایانش جهنم است می‌دانید آبروریزی دارد خب بیایید خودتان را آزاد کنید تا انسان آزاد نشد همین است بالأخره دست و پا می‌زند کسی که در بند است فرمود بیایید فکّ رهن کنید بیایید خودتان را آزاد کنید آن‌گاه همین مکتب است که می‌گوید:
غلام همّت آنم که زیر چرخ کبود٭٭٭ ز هر چه رنگ تعلّق پذیرد آزاد است[10]
این برای خواص, «ز هر چه رنگ تعیّن پذیرد» این برای اخص; «ز هر چه رنگ تعیّن پذیرد آزاد است» آن وقت انسان می‌شود آزاد. اگر این راه برای ما در ماه مبارک رمضان باز است آن وقت چرا خودمان را ارزان بفروشیم.
بارها به عرض دوستان رسید این حرف، زیر این آسمان فقط برای انبیاست شما ببینید در غیر سخنان انبیا احدی آمده این حرف را زده؟ آن حرفی که انبیا آوردند این است مرگ پدیده‌ای است که بالأخره انسان با آن درگیر است هیچ کسی نمی‌تواند بگوید مرگی در کار نیست اما همه حرف‌ها این است که ما در مصاف با مرگ که دست به گریبان می‌شویم ما مرگ را می‌میرانیم یا او ما را می‌میراند به استثنای اوحدی از اهل نظر خیال می‌کنند انسان می‌میرد اما حرفی که انبیا آوردند این است که انسان مرگ را می‌میراند ماییم که بر او پیروز می‌شویم او را چماله و مچاله می‌کنیم و دور می‌اندازیم و برای ابد زنده‌ایم تعبیر قرآن کریم این نیست «کلّ نفس یذوقها الموت» هر کسی را مرگ می‌چشد تعبیر قرآن این است ﴿کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ﴾[11] هر کسی مرگ را می‌چشد خب روشن است که هر ذائقی مذوق را هضم می‌کند شما یک لیوان آب یا شربت نوشیدید شما او را هضم می‌کنید نه او شما را. اگر ما آن قدر قدرتمندیم که مرگ را می‌میرانیم و ابدی می‌شویم و مرغ باغ ملکوتیم اگر ما این هستیم چرا قدر خود را ندانیم اگر ما ابدی هستیم برای ابد چه ذخیره‌ای فراهم کردیم ماه مبارک رمضان ماه این حرف‌هاست اساس کار این است که ما فکّ رهن کنیم به مقام آزادی برسیم بشویم موحّد، اگر موحّد شدیم فقط او را می‌پرستیم هر کسی به اندازه خود باید بکوشد که ـ ان‌شاءالله ـ از حریّت و آزادی که از بهترین نعمت‌های الهی است متنعّم شود!
پی نوشت ها:
[1] . دیوان حافظ, غزل 164.
[2] . دیوان حافظ, اشعار منتسب, شماره 17.
[3] . الامالی (شیخ صدوق), ص93; عیون اخبار الرضا, ج1, ص295.
[4] . سورهٴ بقره, آیهٴ 125.
[5] . سورهٴ حجر, آیهٴ 29; سورهٴ ص, آیهٴ 72.
[6] . دیوان سنایی, قصیده 90.
[7] . سورهٴ طور, آیهٴ 21.
[8] . سورهٴ مدثر, آیهٴ 38.
[9] . عیون اخبارالرضا, ج1, ص296.
[10] . دیوان حافظ, غزل 37.
[11] . سورهٴ آل‌عمران, آیهٴ 185; سورهٴ انبیاء, آیهٴ 35; سورهٴ عنکبوت, آیهٴ 57.
پایان/

کد خبر 271336

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha