خبرگزاری شبستان: تمام انبیاء برای تهذیب انسان ها آمده اند و یکی از بزرگترین عوامل تهذیب روزه داری است. در بررسی نسبت روزه داری و تهذیب نفس و اهمیت روزه داری برای تهذیب نفس به گفتگو با حجتالاسلام والمسلمین مهدی رستم نژاد، عضو هیئت علمی جامعة المصطفی(ص) العالمیة پرداختیم که اکنون از نظر شما میگذرد.
با توجه به اینکه همه عبادت برای خداست و پاداش آنرا خداوند میدهد، پس چرا فرموده است: «الصوم لی و أنا أجزی به: روزه از آنِ من است و من به آن پاداش میدهم» این حدیث قدسی را تفسیر میکنید؟
روایتی که اشاره کردید حدیثی قدسی است «الصوم لی» روزه برای من است و «أنا اَجزی به» من خودم برای روزه جزا می دهم. این حدیث را به شکل فعل مجهول نیز خواندهاند که «أنا اُجزی به»، یعنی من خودم جزای روزه هستم، که البته هر دوی آنها می تواند اشاره به یک مضمون داشته باشد. اما اینکه دلیل و فلسفه و حکمت این امر چیست؟، توضیحهای مختلفی دارد که من یکی از وجوه را عرض می کنم. در واقع روزه نوعی تجرد در آن هست یعنی انسان با روزه حالت انقطاع از مسائل مادی، خواسته های مادی پیدا می کند و به آن روح مجرد نزدیک می شود به عبارت دیگر با روزه انسان خدایی تر می شود. در بقیه عبادات هم خدایی شدن هست اما ماهیت روزه، ترک است؛ نکته مهم در روزه این امر است. بقیه عبادات جنبه فعلی و اثباتی دارد مثلا وقتی نماز که می خوانید نماز فعلی است که ارکان، افعال و اذکاری دارد. حج هم همین طور؛ ولی وقتی به روزه می رسیم ترک افعال است. مثل ترک خوردن، ترک آشامیدن، ترک آمیزش و ... .
همه افعال روزه از انجام ندادن و ترکها است. ترکها انقطاع انسان از عالم مادی است و تروک ترکها یا تجردها به خود خدا نزدیکتر است. خداوند هم منقطع است. خداوند از تمام چیزهایی که نقص و عیب محسوب می شود مبراست. وقتی که می گوئیم سبحان الله، تنزیه و منزه دانستن خدا یعنی منزه دانستن خدا از هر چیز، عیب و نقص است. پس بنابراین روح روزه به همان تجرد و انقطاع بر می گردد که این امر نزدیک تر به خدایی شدن است. این نکته حد فاصلی است که بین عبادات دیگر و روزه بزرگان ما بیان کردند، البته وجوه دیگری هم هست که منحصرا این نیست.
نقش روزه در تهذیب نفس چیست؟
روزه را به کَفّ النفس یعنی باز داشتن نفس از چیزهایی که روزه را باطل می کند و یا در حالت کلی تر هر چیزی که به انسان قیدی بزند معنا می کنند. هر چیزی که انسان را مادی و مادی تر می کند در روزه بریده شده است. روزه، باز داشتن نفس است از همه چیزهایی که انسان را زمینی می کند و جلوی پرواز انسان را می گیرد. این معنا در واژه و ساختار لفظی «صوم» أخذ شده است. اگر بخواهیم این را با آیات قرآن مستند کنیم باید بگوئیم در ارتباط با روزه فواید زیادی گفته شده است اما قرآن فایده مهمی را که برای روزه در نظر گرفته «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» است، یعنی روزه به تقوا رسیدن است. این غایت و نتیجه روزه است و در ماهیت روزه این مسأله رسیدن به تقوا أخذ شده است. وقتی صوم را معنا می کنند، می گویند کَفُّ النفس از چیزهای مختلف. وقتی تقوا را که از واژه «وقای» یا «وقی» گرفته می شود می بینیم که از نظر لفظی و معنایی مترادف با واژه صوم است. برای اینکه تقوا هم یعنی کف النفس یا وقایة النفس. وقایه و حفظ نفس از متشهییات، خواسته ها، آمال و هر چه که برای انسان ایجاد رغبت و میل به دنیا و دنیاگرایی می کند. پس صوم و تقوا هم از نظر ساختار لفظی و معنایی با هم اشتراک دارند و هم اینکه خداوند مستقیما آن را به عنوان غایت و هدف روزه تقوا را معرفی می کند. تقوا یعنی همان تهذیب نفس، حفظ نفس از منهیات، مشتهییات، از چیزهایی که انسان را از انسانی شدن دور می کند.
چرا ما سال هاست که روزه می گیریم و آنچنان که باید و شاید بهره ای نبردیم؟
قطعا بهره می بریم. این گونه به طور مطلق نمی توان گفت که بهره نمی بریم. بهره ها متفاوت است. ممکن است حظ کسی از روزه به تعبیر امیرالمؤمنین(ع) جز سحر بیداری و گرسنگی در روز نیست. این حد نازل و پائین است. پس بنابراین حد نازلی از بهره روزه داریم و بهره های بالا هم داریم. همین انسان در شبهای قدر تسویه و تخلیه می شود. روانشناسان می گویند انسان به خودی خود مانند اتاق دست نخورده ای است که گرد و غبار بر روی آن می نشیند. این گردوغبارها انسان را بدبین می کند. انسان منفی نگر می شود اما وقتی در محیط های باز قرار می گیرد تخلیه اتفاق می افتد و گرد و غبار به کنار می رود. ممکن است زیباییهای خود را به طور بالا نشان ندهد اما گردگیری اتفاق افتاده است. یکی از مهمترین خاصیتهای روزه این است که گردگیری اتفاق می افتد و اگر این نباشد معلوم نیست انسان ها به کجا می رسند و چه می شوند و ممکن است چه موجود خطرناکی شوند. پس بنابراین حتی آنهایی که کمترین بهره را دارند حداقل بهره شان از ماه رمضان این است که گردگیری اتفاق افتاده است و مثلا خیلی بالا نمی روند اما در حد وسطی قرار می گیرند والا خیلی سقوط می کنند. انسان هایی که بخواهند مراقبت بیشتری بکنند طبعا باید به روزه های بالاتر بیندیشند.
در روایات آمده است که روزه ها چند دسته اند: یک دسته روزه عوام است. یعنی در همان حد نخوردن و نیاشامیدن و رعایت مبطلات روزه. یک دسته دیگر، روزه خواص است. روزه خواص به روزه اعضا گفته می شود یعنی دست و چشم و گوش و ... روزه هم هستند. وقتی می خواهید به آثار مثبت روزه برسید باید همه کارهای زشت کنار گذاشته شود. روزه دسته سوم روزه خاص الخواص است که روزه عقل و فکر است یعنی حتی حضور ذهن و حتی در تعقل و کانونهای قلبی و درونی خودش روزه دار است. پس ما اگر بخواهیم به این مراتب برسیم باید روزه های خودمان را معنادارتر کنیم. هر مقدار که روزه دارتر باشیم و به روزه های خاص و خاص الخاص توجه کنیم به همین میزان و به همین تناسب از بهره های روزه بهره مند خواهیم شذد. کسانی که روزه ظاهری می گیرند بهره ظاهری می برند. آنهایی که روزه های باطنی و قلبی و حقیقی می گیرند قطعا بهره های حقیقی می برند.
پایان پیام/
نظر شما