به گزارش خبرگزاری شبستان، احد فرامرز قراملکی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و موسس نخستین گروه اخلاق حرفهای و مدیر این گروه در دانشگاه تهران در نشست "روش شناسی تولید دانش انسانی و تجربی از قرآن" گفت: رسیدن به دانش های مختلف از قرآن نیازمند دانش واسطه ای است که روش شناسی و هویت آن را تشکیل می دهد.
وی اظهار کرد: دانش امری جمعی است و نه فردی و وقتی دانش را به دانشمندان آن رشته تعریف می کنیم، باید قواعد مورد قبول آنها را بررسی کنیم. در این دانش واسطه ای، مجموعه ای از قواعد منطق، علم اصول، فقه، کلام و ... وجود دارد.
قراملکی با بیان اینکه برای رسیدن به این دانش ها باید با سئوال و مسئله به قرآن مراجعه کنیم، تصریح کرد: اگر اینگونه نباشیم تنها در جایگاه تیمن و تبرک قرار گرفته ایم که یک حس خوب معنوی در ما ایجاد می کند اما معرفت زا نیست.
این استاد دانشگاه بیان کرد: بزرگانی همچون علامه طباطبایی و شهید مطهری با مسئله سراغ فهم قرآن می رفتند و با این رویکرد می توانستند پاسخ خود را از قرآن به دست بیاورند. تفاوت شهید مطهری با سایر قرآن پژوهان نیز در همین امر بود.
این پژوهشگر علوم دینی تصریح کرد: علامه طباطبایی می گفت از طریق هانری کربن با موضوعات روز علوم غربی آشنا شده و این مسئله باعث می شود در تفسیر قرآن به دنبال پاسخ به این سئوالات باشند. طبق گفته این مفسر بزرگ قرآن اگر با نظریه، سراغ قرآن برویم در حق این کتاب خدا ظلم کردیم و تطبیقات ناروا می دهیم ولی اگر به همراه سئوال و مسئله به سراغ فهم قرآن برویم، امری پسندیده است که از آن به نطق در آوردن قرآن تعبیر می کند.
وی افزود: نخستین پیشفرض این است که قرآن کریم به منزله وحی اسلامی ماهیت الهی دارد و به اعتقاد ما این وحی ماهیت پیام دارد و اگر قرآن ماهیت پیام داشته باشد، پس باید مخاطب و صادرکننده پیامی هم در میان باشند.
قراملکی تصریح کرد: قرآن پیام است، اما مانند پیام من به شما نیست، زیرا پیام من به شما تنها دارای یک بعد است و حامل یک موضوع میباشد، اما پیام قرآن متفاوت است؛ پیامی چندبعدی و دارای معانی متفاوت است.
به گفته وی دومین پیشفرض این است که قرآن کریم به لحاظ ساختاری میتواند معانی مختلفی را در درون خود در اندوزد و فارغ بودن پیام قرآن از زمان و مکان هم سومین پیشفرض روششناسی تولید دانش از قرآن است.
استاد دانشگاه تهران در ادامه ابراز کرد: بر اساس این پیشفرضها، فهم قرآن نیاز به واسطه دارد، اما این واسطه نمیتواند فیزیکی یا انسانی باشد و منظور از فیزیکی بودن شیء بودن واسطه است و منظور از انسانی بودن یعنی اینکه یک انسان نمی تواند واسطه فهم قرآن باشد.
وی تأکید کرد: ائمه معصومین(ع) به اعتقاد من واسطه فهم قرآن نیستند، زیرا که قول نبی(ص) و ائمه (ع) خود منبع وحیانی دارد و وقتی ما از از وحی سخن میگوئیم، قول پیامبر(ص) و ائمه(ع) خود بخشی از آن وحی است، لذا ما به واسطهای نیاز داریم که هم از قرآن و هم از قول ائمه(ع) و پیامبر(ص) پرده بردارد.
قراملکی ادامه داد: قرآن کریم سفرهای است که قبلاً فقها به دور آن مینشستند اما اکنون قرآن سفرهای است که علمایی از رشتههای مختلف باید به دور آن بنشینند و از آن دانش استخراج کنند
وی تاکید کرد: ما نیاز به واسطهای داریم که هویت معرفتی داشته باشد و این واسطه باید از جنس دانش و معرفت باشد و در عین حال نظاممند و روشمند عمل کند. این معرفت روشمند واسطه بین وحی و مخاطب، موضوع بحث ما در این نشست است.
موسس نخستین گروه اخلاق حرفهای در دانشگاه تهران گفت: راه رسیدن به دانشهای انسانی و تجربی از قرآن همان معرفت روشمند است و اکنون سوال اساسی این است که اگر بخواهیم به معرفت حاصلهای از قرآن پژوهی برسیم که معرفتهای انسانی یا تجربی باشند، این معرفتها در گروی کدام روش معرفتیاند؟
وی در پاسخ به این سوال بیان کرد: این دانشها محصول معرفت واسطهای هستند، زیرا ما برای دستیابی به دانش از قرآن نیاز به دانش واسطهای داریم و در توضیح این دانش باید گفت که دانش بماهو دانش ماهیت جمعی دارد و نه فردی؛ بدین معنی که هر دانشی به صورت تاریخی وابسته به دانشمندان است. بنابراین دانش هویت جمعی دارد و نه شخصی و آنچه ما در معرفت واسطهای به آن نیاز داریم همان تلاش تاریخی دانشمندان برای استخراج دانش از قرآن است.
قراملکی در ادامه تصریح کرد: سؤالی که در اینجا مطرح میشود این است که کدام قواعد بر این کار جمعی قرآن پژوهان میتواند حاکم شود تا آن دانش بتواند به صورت زنده به حیات خود ادامه بدهد؟ و در پاسخ باید قرآن پژوهی را به دو مرحله سنتی و مدرن تقسیم بندی کرد.
وی گفت: دوره مدرن دو تفاوت عمده با دوره سنتی دارد و آنها عبارتند از اینکه قرآنپژوه مدرن با ذهن مسئله محور به سراغ قرآن میرود و در آن به دنبال گمشده خود میگردد.
به گفته قراملکی امروز دوران آن نیست که قرآن را باز کنیم و ببینیم که قرآن چه میگوید بلکه امروزه ما با ذهنی مسئله دار به سراغ قرآن کریم میرویم و میخواهیم بدانیم که قرآن درباره فلان مسئله چه میگوید.
تفاوت دیگر قرآنی پژوهی مدرن با سنتی این است که قرآن پژوه مدرن نه تنها با ذهنی مسئله دار به سراغ قرآن میرود بلکه مسئله او مسئلهای چند تباری یا چند بعدی است.
وی در توضیح چندتباری بودن مسئله عنوان کرد: مثلاً اگر سوال کنیم که پیوند شیمیایی نمک طعام چیست؟ برای پاسخ باید به سراغ علم شیمی برویم و در آن علم میتوانیم پاسخ سوال خود را بیابیم اما درباره مسائلی مانند اعتیاد، ازدواج، شخصیتشناسی و بیکاری نمیتوان به سراغ علم واحدی رفت و به عنوان مثال برای پژوهش در مسئله اعتیاد باید از پزشکی، روانشناسی، جامعه شناسی و دیگر علوم کمک گرفت.
قراملکی گفت: اگر هر کسی با مسئلهای مخصوص به خود، به سراغ قرآن کریم برود از آن بهره میبرد و در نتیجه دانشی شکل نمیگیرد چون برای شکلگیری دانش هویت جمعی نیاز است.
وی در پایان خاطرنشان کرد: قرآن پژوه مدرن با این ویژگیها به سراغ قرآن کریم میرود و لذا باید گفت که قرآن کریم سفرهای است که قبلاً فقها به دور آن مینشستند اما با توجه به شکلگیری مسئله چند تباری، اکنون قرآن سفرهای است که علمایی از رشتههای مختلف باید به دور آن بنشینند و از آن دانش استخراج کنند.
پایان پیام/
نظر شما