همراه با موج معراجیان

خبرگزاری شبستان: هنوز تکبیر نماز گفته نشده ولی در مسجد امام خمینی(ره) بیرجند جای سوزن انداز نیست، ازدحام جمعیت چشمانم را مهمان خود کرده، لب ها معطر به ذکر و دعا، چشم ها به سمت خدا و دست ها به سمت بارگاه کریم.

به گزارش خبرنگار افتخاری خبرگزاری شبستان، گویا درخشش ستاره های آسمان هم در شب های ماه رمضان بیشتر شده و مانور رقص نور برپا کرده اند. حال و هوای بسیاری از مردم نیز تغییر کرده است گویا زندگی جدیدی را آغاز کرده اند. آن ها نه تنها دوست ندارند که گناه کنند بلکه حتی در تلاش هستند از گناهان گذشته نیز استغفار کنند. تنها سفره غذا نیست که در طول روز پهن نمی شود بلکه بسیاری از سفره های نفسانی و شیطانی نیز جمع شده است و خانواده ها اجازه ورود آن ها به زندگیشان را نمی دهند. به کوچه، خیابان و همسایه هایتان نگاه کنید قبل از اذان به سمت مسجد در حرکتند تا از قافله عشق عقب نمانند.

 

میزبان هم عجب به بعضی ها حال و هوایی داده است!! توفیق روزه داری، تلاوت قرآن و حضور در نمازهای جماعت و ...قلم و دفترم را برداشتم تا از حال و هوای شب های ماه رمضان گزارشی تهیه کنم، اما حضور مردم، شور حال روزه داران چنان من را مجذوب خود کرد که خود را جا مانده از کاروان می بینم و فراموش می کنم بنا دارم گزارشگر باشم.دختری عصای مادر شده و با دنیایی از شوق قدم ها را بلندبلند برمی دارد تا به تکبیر اول نماز جماعت برسد، و بذله گویی 3 نوجوانی که مسابقه پیاده روی به سمت مسجد را دارند قلمم را شرمنده می کند. هنوز تکبیر نماز گفته نشده است ولی در مسجد جای سوزن انداز نیست، ازدحام جمعیت و صفوف مرتب چشمانم را مهمان خود کرده، لب ها معطر به ذکر و دعا، چشم ها به سمت خدا و دست ها به سمت بارگاه کریم بی نیاز مگر قلم توان دادن گزارش این ماجرا را دارد به زحمت جایی را پیدا می کنم و همراه موج معراجیان به نماز می ایستم. مسجد امام خمینی (ره) به عنوان یکی از مساجد هسته مرکزی شهر بجنورد، پذیرای اقشار مختلف مردم است. 

 

«حصاری» مسئول کانون فرهنگی هنری بصیرت مسجد امام خمینی (ره) بیرجند می گوید: لحظه لحظه ماه رمضان بهترین لحظات سال است که در آن درهای رحمت الهی گشوده می شود.وی این ماه را بهترین فرصت برای خودسازی می داند و می افزاید: شب های ماه رمضان فرصت مناسبی است تا با خلوت کردن در گوشه ای از مسجد، اعمال یک سال گذشته ات را مرور کنی و در شب های قدر برای گناهان و کم کاری هایت توبه کنی و با خدای خود عهد ببندی که شب های قدر سال آینده با کوله بار بهتری به میهمانی خدا بروی. صیقل دادن روح با خواندن ادعیه و مناجات کانون فرهنگی هنری مرصاد مسجد صفایی واقع در چهارراه شهید فهمیده بجنورد علاوه بر برنامه های قرآنی امسال، دعای افتتاح و ابوحمزه ثمالی نیز برگزار می کند. حضور جوانان در این مسجد پررنگ تر از دیگر مساجد است. یک شنبه شب این قشر، جمعیت غالب حاضر در این مسجد بود. آنان هر شب از ساعت 22 با نشستن پای سخنرانی روحانی مسجد و برگزاری مراسم دعا روح شان را با خواندن این نیایش ها صیقل می دهند.

 

برنامه های مختلف قرآنی زینت بخش مساجد

مسئول کانون فرهنگی و هنری بصیرت مسجد امام خمینی (ره) نیز با بیان این که 300 نوجوان و جوان عضو این کانون هستند، می گوید: سال هاست که در این مسجد، در ایام ماه رمضان جزء خوانی قرآن با حضور قاریان مطرح شهرستان برگزار می شود تا اقشار مختلف به ویژه جوانان و نوجوانان بتوانند از این فرصت برای بهره مندی هر چه بیشتر از فیوضات این ماه استفاده کنند.«حصاری» می افزاید: در این مسجد، علاوه بر جزء خوانی قرآن، طرح «تلاوت نور» پس از نماز مغرب و عشاء برگزار می شود. تفسیر قرآن و نهج البلاغه هم از دیگر برنامه های این مسجد در ماه مبارک رمضان است. وی طرح قرآنی 1447 با محوریت جزء 29 قرآن را از دیگر برنامه های مسجد امام خمینی (ره) بر می شمرد و خاطر نشان می کند: سال گذشته 120 نفر از اعضای کانون مسجد به حفظ جزء 30 قرآن موفق شدند و پیش بینی می شود که امسال نیز همین تعداد بتوانند جزء 29 را حفظ کنند. وی عنوان کرد: مسجد امام خمینی (ره) از جمله مساجدی است که تفسیر کوتاه و مفاهیم جزء 2 قرآن در آن طی 30 جلسه برگزار می شود.

 

امام جماعت مسجد امام خمینی (ره) نیز اظهار می دارد: قرآن تنها کتاب آسمانی است که بدون تحریف باقی مانده است و قرائت و عمل به آن از اهمیت زیادی به ویژه در ماه رمضان، ماه نزول قرآن برخوردار است.

 

حجت الاسلام والمسلمین «نوری» با اشاره به حدیث پیامبر (ص) که فرموده اند: «قرائت یک آیه از قرآن در ماه رمضان ثواب قرائت یک دور کامل در دیگر ماه ها را دارد»، به مؤمنان توصیه می کند: در ماه بهار قرآن از قرائت آن و توجه به معانی و مفاهیم آن غافل نشوید. وی می افزاید: به فرموده پیامبر اکرم (ص) اگر جوانی در ماه رمضان و دیگر ماه ها قرآن بخواند، قرآن با گوشت و خون او آمیخته می شود و فردای قیامت درجات او به اندازه آیات در بهشت بالا می رود. انس با مسجد در ماه خدا ساعت 21 و 23 دقیقه به مسجد امام رضا (ع) وارد می شوم. نمازگزاران هم یکی پس از دیگری خودشان را به مسجد می رسانند.

 

در میان نمازگزاران، زن سالخورده ای را که نشسته نماز می گذارد، مشاهده و صبر می کنم تا نمازش به پایان برسد، سپس به او نزدیک می شوم و باب صحبت را با او باز می کنم. وی که خود را «گلبانو» معرفی می کند، می گوید: جوانی ام به هدر رفت اما حالا که پیر شده ام، از وقتم استفاده کامل را می برم تا بتوانم نمازهای قضا را ادا کنم.سوی دیگر مسجد، زنی را با قامتی خمیده می بینم که مهرش را روی صندلی قرار داده است و راز و نیاز می کند، می بینم در حالی که دست راست خود کتاب «ارتباط با خدا» و دست چپش تسبیح دارد و دستانش را به سوی آسمان بلند کرده و در حال زمزمه دعاست.با گفتن جمله «قبول باشد» خود را به او نزدیک می کنم و چند ثانیه ای را با او همنشین می شوم.

 

او که خود را «فاطمه» معرفی می کند، می گوید: دخترم بیماری لاعلاجی دارد و من برای شفای او به این مسجد که به نام آقا امام رضا (ع) نامگذاری شده است، آمده ام تا شفای دخترم را از آقا بگیرم. در حالی که سعی می کند بغضش را در گلو بفشارد، به صحبت هایش ادامه می‌دهد ولی بار سنگین غصه آن قدر به او فشار آورده است که فقط می گوید: دخترم! شماها که جوان هستید، برای ما دعا کنید و سپس قرائت قرآن را آغاز می کند. «مقصودی» نیز از اعضای کانون فرهنگی هنری مسجد امام رضا (ع) است. وقتی به سراغ او می روم و درباره ماه رمضان و دلیل حضورش در مسجد می پرسم، بیان می کند: هنگام اقامه نماز در مسجد دلم روشن است و هر وقت ماه رمضان می شود، احساس آرامش می کنم.وی ادامه می دهد: بهترین دوران و خوشی های زندگی ام در این ماه پر برکت بوده است و همیشه در این ماه، ترس وداع با رمضان را دارم.وی خاطر نشان می کند: از سن 6 سالگی همراه با مادربزرگم به این مسجد می آمدم و مادرم هم مدرس قرآن بود. در میان انبوه جمعیت نمازگزار در مسجد امام رضا (ع)، نوجوان 13 ساله ای را می بینم که همراه مادرش به مسجد آمده است.

 

«قاسم» می گوید: هر روز خود را آماده می کنم تا هنگام نمازهای پنجگانه در مسجد مکبری کنم.وی اظهار می دارد: مسجد را دوست دارم و اگر به من بگویند که وقتی دلت می گیرد کجا می روی، نام مسجد را می آورم، چون در این جا احساس آرامش می کنم. در همسایگی
مسجد خانم «شفیع آبادی» مادر «قاسم» نیز می گوید: پسرم همیشه خود را برای ادای نمازهای پنجگانه به مسجد می رساند.وی اظهار می دارد: زمانی آرزو داشتم که منزل ما در جوار مسجد باشد تا بتوانم نمازهای پنجگانه را در مسجد و به جماعت اقامه کنم و حالا این آرزوی دیرینه ام به واقعیت پیوسته است، چون منزلم دیوار به دیوار مسجد است و این بزرگ ترین لطفی است که خداوند به من عطا کرد.بعد از پایان نماز، تعدادی از جوانان برای پذیرایی از نمازگزاران در آشپزخانه حاضر می شوند.

 

به سراغ تعدادی از آن ها می روم که در حال ریختن چایی در استکان ها هستند. یکی از این جوانان که خود را «اکرم نودهی» معرفی می کند، می گوید: به محض این که نمازم را اقامه می کنم به آشپزخانه می آیم تا برای نمازگزاران چای آماده کنم. دیگر جوانی که در حال شستن استکان هاست بیان می کند: ما در این جا به آقا امام رضا (ع) خدمت می کنیم، چون این مسجد به نام ایشان نام گذاری شده است.بانوی سالخورده ای هم در گوشه ای از مسجد کنار سماور نشسته و در حال دم کردن چای برای نمازگزاران است. چند دقیقه ای را در کنارش می نشینم و با او صحبت می کنم.وی که لبخندی مهربان بر لب دارد، خود را «عصمت نسب الحسینی» معرفی می کند و اظهار می دارد: یکی از دلایلی که به این مسجد می آیم، آن است که به نام امام رضا(ع) نام گذاری شده است و من هم در این شهر غریب هستم و این مسجد باعث شده است که احساس غربت از من دور شود.

 

وی اظهار می دارد: من با این سماور انس گرفته ام، چون هر روز بعد از اقامه نمازم در این مکان می نشینم و به نمازگزاران خدمت می کنم.«رضایی» دیگر نمازگزاری است که با گفتن ذکر صلوات، تسبیح را در دستانش می چرخاند؛ چند دقیقه ای را نیز در کنار این مادر مؤمن می گذرانم. وقتی حضورم را احساس می کند، می گوید: خوشا به حالت که از جوانی به مسجد می آیی و این بزرگترین لطفی است که خدا در حق شما کرده است؛ قدر این نعمت را بدان و سعی کن همیشه در مساجد حضور پیدا کنی.با صحبت های خانم «رضایی» دلم به سمت خدا به پرواز در می آید و شوق و شور آمدن به مسجد در دلم بیشتر می شود.

 

وی در ادامه صحبت هایش می گوید: همیشه آرزوی سلامتی برای همه جوانان و فرج آقا امام زمان (ع) را دارم. مسافران و مهمانان خانه خدا مسجد صاحب الزمان (ع) که حوالی شهربازی بجنورد قرار دارد، این روزها و شب ها مأمن ده ها نمازگزار روزه دار و اعضای فعال کانون فرهنگی هنری مسجد است. در هنگام ورود به مسجد، خانم میانسالی را می بینم. به او نزدیک می شوم و با گفتن قبولی طاعات و عبادات، با هم وارد مسجد می شویم.وی که خود را «مملکت خانم» معرفی می کند، از سفر اخیر خود به خانه خدا می گوید و از این که هنوز دلتنگی های خانه خدا در وجودش نمایان است.

 

وی اظهار می دارد: با آمدن ماه رمضان از دلتنگی ام کاسته شده است. وی خاطر نشان می کند: ماه رمضان سال گذشته از خداوند خواستم که زیارت خانه اش را قسمتم کند و امسال قبل از آغاز ماه رمضان از خانه خدا بازگشتم.به سراغ خانمی دیگر می روم که در حال خواندن دعای افتتاح است. کمی منتظر می مانم تا دعایش به پایان برسد و سپس با او صحبت می کنم. خود را «نجمه» معرفی و بیان می کند: با همسر و دخترم هر شب به این مسجد می آییم و نماز مغرب و عشاء را در مسجد اقامه می کنیم. وی از این که همسرش و دخترش نیز با او این مسیر را طی می کنند، ابراز خرسندی می کند و برای همه جوانان آرزوی عاقبت به خیری دارد.

 

در بین انبوه جمعیت حاضر در مسجد، دختر جوانی را می بینم که یک جعبه خرما در دست دارد و به نمازگزاران تعارف می کند. من هم با برداشتن یک دانه خرما از او تشکر می کنم و سرصحبتم را با او باز می کنم.وی که خود را «مهسا» معرفی می کند، اظهار می دارد: منزل ما در حوالی این مسجد قرار دارد و به محض این که افطار می کنم، برای اقامه نماز در مسجد آماده می شوم و به خانه خدا می آیم. وی ادامه می دهد: مادرم به بیماری دیابت مبتلاست و من در این مسجد حضور پیدا کرده ام تا در این ماه از خداوند بخواهم که مادرم را شفا دهد.

پایان پیام/

 

کد خبر 277634

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha