وضویی که آب بازی است

خبرگزاری شبستان: توحید لایه نخست دین، شریعت و حب اهل بیت (ع) لایه دوم دین و مناسک شریعت لایه سوم آن است. اطیعو الله این اطاعت باطن دین است هر چند ریاضت بکشد ابعاد ظاهری است که نورانیتی نمی آورد.

خبرگزاری شبستان: شاید گاه انسان ها در طول زندگی از خود یا دیگران بارها و بارها پرسیده باشند، انسان دیندار چه کسی است و چطور می توان فهمید فرد دینداری هستیم یا خیر. در این خصوص با حجت الاسلام مصطفی جمالی، عضو هئیت علمی دفتر فرهنگستان علوم اسلامی قم، گفتگویی داشتیه ایم که از نظرتان می گذرد:


مرز میان دینداری و نداشتن دین چیست و به عبارتی دیگر آن خط قرمزی که این دو مقوله را از هم تفکیک می کند، چیست؟
مرز دینداری و غیر دینداران بر می گردد به اینکه چه تعریفی از دین ارائه دهیم. طبق روایات اصل دین بندگی در برابر پروردگار است. معنای توحید تنها این نیست که بگوییم خدا تنهاست و واحد. پس هر کس خداوند یکتا را قبول داشت دیندار است، بلکه توحید علاوه بر معنای یاد شده تولی و حب به خدا را نیز دربر می گیرد. باطن دین بندگی و سر تسلیم نهادن در پیشگاه الهی است. خود را بنده و عبد دانستن است. انسان عابد و کسی که خود را در بند معبود دید، خدایی و فرعونیت نمی کند. بنابرین این اصل دین است که نیاز به مناسک و احکامی نیز دارد اما این طور نیست که اگر کسی مناسک و احکام را رعایت نکرد بگوییم از دین خارج شده و مرتد است. بلکه این فرد به تعبیر روایات "فاسق العمل" است که در اثر کاستی یا تنبلی آداب و مناسک را بجا نمی آورد. اما بندگی خدا راه و مسیر دارد و مسیر آن جز از ولایت و حب اهل بیت (ع) معنا پیدا نمی کند. این آداب در واقع پوسته خارجی دین است.

فرد دیندار چه مولفه ها و مشخصه هایی دارد که او را از بقیه متمایز می کند؟
اولین ویژگی این شخص این است که تعبد به دین و ایمان به خدا داشته باشد. بداند پروردگاری در عالم است که خدایی می کند و سبب ساز است، خودش را در مقام بندگی ببیند. دومین مولفه این است که شخص برای جریان تولی خود نیاز به مناسکی دارد. در راه دینداری درویشی نمی شود کرد. برخورد با خدا راه و مسیر دارد و انبیا مبعوث شده اند تا این راه را نشان دهند. شریعت طریق بندگی است که نسبت به ویژگی اول جز با تولی به اهل بیت (ع) امکان ندارد. طریق ورود به اسم حصین توحید نیز این است که بنده تمام شئون حیات و زندگی و انگیزه اش حب حق است و محبت اهل بیت (ع). اگر کسی این شرط را نداشته باشد، هر چند مناسک و آداب شریعت را به جای آورد اما دیندار نیست و با انجام این اعمال فقط خستگی رای او به وجود می آید چرا که عبادات او روح و نورانیت ندارد، هر چند ریاضت بکشد. وضوی بدون حب ولایت، آب بازی بیش نیست. بنابراین توحید لایه نخست دین، شریعت و حب اهل بیت (ع) لایه دوم دین و مناسک شریعت لایه سوم آن است. اطیعو الله این اطاعت باطن دین است هر چند ریاضت بکشد ابعاد ظاهری است که نورانیتی نمی آورد.
 

فاصله گرفتن از دین چه عواقب سوء و پیامدهایی دارد؟
دین مرز بندگی و فرعونیت است. کسی که دیندار نباشد در وجود خود فرعون می شود، شاید مصرهای او متناسب با شرایطش کوچکتر باشد و فرق داشته باشد؛ بقالی که خرید یک جنس را منوط به خرید جنس دیگر از سوی مشتری می کند، این فرعونیت است که در قلمرو قدرت خود پیاده می کند. انسانی که دین ندارد، هم خودش و سرمایه اش را می سوزاند هم جامعه را به انحطاط می کشاند. چرا که قرار است جامعه بر مبنای الهی برپا شود و شکل گیرد، چنین فردی در رسیدن به این هدف اخلال ایجاد می کند.
 

دینداری چه نقشی می تواند در استحکام خانواده و سبک زندگی داشته باشد؟
ظهور و بروز دینداری در لایه های حیات فردی، اجتماعی و خانوادگی شخص غیرقابل انکار بوده و تاثیر مهمی دارد. خانواده ای که دین در آن حاکم است با خانواده غربی و مدرنی که امروز دچار نظام سرمایه داری، منفعت طلبی و اومانیسم شده، تفاوت بسیار دارد. در این نوع خانواده ها، زن به عبارتی له شده، فرزندان بدون والدین یا تک والدین هستند، وجود زن تبدیل به کالا شده و وجه مادر بودن و فرزند بودن و پدر و فرزند بودن از بین رفته است. محبت به خانواده در مدار حب به خدا شکل می گیرد. غرب حتی به فرزند یا پدر و مادر خود به چشم منفعت نگاه می کند و زندگی را بر اساس منافع مشترک تعریف می کنند. اما خاونواده الهی، دست دیگران را می گیرد و خد را فدای اطرافیان می کند. مادیت صرف خانواده را از هم می پاشد.
 

اصولا آیا بشر امروز نیاز به معنویت دارد؟
قطعا بشر امروز و بشر فردا به دین و معنویت نیاز دارد چرا که با دین زاده شده و در فطرت او جای گرفته است. فطرت همه انسان ها بر پایه توحید است. انسانی که مسجود فرشتگان شد، بر اساس بندگی کردن دل او فرشته می شود. شالکه انسان بر اساس روایات بر اساس دین است. انسانی امروز که دین را فراموش کرده، نهیلیسم می شود. مشکل بشر امروز پوچ گرایی است و بر همین عرفان کاذب و معنویت های ذیل مدرنیته شکل می گیرد. مسیحیت در پازل جهان امروز شکل دوباره می گیرد و دنیا را بر اساس معنویت متناسب با دنیای خود طراحی می کند.
معنویت در همه حوزه های زندگی انسان باید جاری باشد و دین در همه مجراهای زندگی باید نفوذ کند و روح آن در کالبد تمام لحظه ها دمیده شود. آن خلاءای که انسان امروز دارد با این عرفان های کاذب حل نمی شود. تمدن مادی امروز شیطانی و تماما مادی است. اساس آن بر اومانیسم، سکولاریسم و گریز از دین است. در باب دین باید تحقیقات جدی شود انقلاب در این دوره نیاز انسان به دین و مفهوم آن را ارتقاء جدی بخشید. امام (ره) انصافا بلوغی را در جامعه مطرح کرد و دین را که به زباله دان تاریخ داشت، جان دوباره بخشد. امروز شاهدیم انقلاب اسلامی در دنیا در حال ترویج است. شعار توحید دوباره در دنیای امروز زنده و تمدن نوین اسلامی ایجاد می شود و تمدن مادی با همه سر و صداهایش به محاط می رود. این جریان مدیون رهبر کبیرانقلاب است. در این روزگاری که بساط تمدن غرب در حال برچیده شدن است، باید اندیشمندان و مصلحان تلاش کنند تا این مفهوم جدید گسترش یابد.
پایان پیام/
 

کد خبر 279741

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha