خبرگزاری شبستان: 11891 روز از ربوده شدن امام موسی صدر در لیبی می گذرد...
آن چه در پی می آید، متن مصاحبه کوتاه روزنامه الحیاه با امام موسی صدر است که در آن به مقولات متعددی چون سوابق تحصیلی و خانوادگی امام و همچنین برنامه های مورد نظر او در لبنان اشاره شده است:
مقدمه الحیاه
الحیاه چند روز پیش به حضور علامه سید موسی صدر و تصمیم او برای استقرار قطعی در شهر صور اشاره کرده است. اما به راستی آقای صدر کیست؟ من هم اینک در برابر یک جوان رشید، با قامت کشیده ایستاده ام که عمامه ای سیاه بر سر دارد و هیبت، تمامی وجودش را فرا گرفته است. محضرش آکنده از دیدار کنندگان است و سخن درباره چگونگی دعوت دینی و ارشاد و اصلاح، به او گفتم:
س: می دانم که ریشه و تبار لبنانی دارید. اما مایلم که بدانم نیاکان شما چه وقت و چرا هجرت کردند؟
ج: نسبت من به سید صالح شرف الدین می رسد که حدود یکصد و پنچاه سال پیش به اتفاق پسرش سید صدر الدین از لبنان هجرت و در عراق اقامت کرد. این هجرت به سبب حمله معروف جزار به سرزمین ما بوده که بر اثر آن، فجایع و مصیبتهای بی شماری بر عالمان جبل عامل وارد آمد. از آن پس این خانواده در کشورهای ایران و عراق گسترش یافتند و نام صدر را برای خود برگزیدند.
س: چه سالی متولد شدید؟
ج: در سال 1926 م / 1307 ش در شهر قم به دنیا آمدم.
س: علوم دینی را نزد چه کسانی فرا گرفتید؟
ج: در قم نزد آیت الله بروجردی و در نجف اشرف نزد آیت الله سید محسن حکیم.
س: معروف است که شما در رشته حقوق از دانشگاه فارغ التحصیل شده اید. چه زمانی، در کجا و به چه زبانی رشته حقوق را فرا گرفتید؟
ج: تحصیلات حقوقم را در دانشگاه تهران و به زبان فرانسه انجام دادم.
س: به چه زبانهایی تسلط دارید؟ آیا تألیفاتی هم دارید؟
به زبانهای عربی، فارسی و فرانسه تسلط دارم. کتابی تألیف نکرده ام اما در فقه مقالاتی نگاشته ام.
س: آیا در کنار وظایف دینی هدف خاصی را دنبال می کنید؟
ج: فعالیتهای دینی من قبل از هر چیز با هدف ارتقاء زندگی اجتماعی مردم به طور عام و فرهنگ دینی مسلمین به طورخاص صورت می پذیرد. بر این باورم که تا وقتی زندگی اجتماعی مردم در این سطح است وضع دینی آنان را نمی توان بهبود بخشید. از این رو در صدد تأسیس موسسه ای اجتماعی در شهر صور هستم تا برای بی کاران اشتغال ایجاد کند، به نیازمندان یاری رساند، یتیمان را پناه دهد و با استفاده از شیوه های جدید به آنان حرفه و صنعت بیاموزد اخیراً موافقت سازمان تأمین اجتماعی لبنان را جلب کرده ام تا با تقبل یک سوم هزینه های این موسسه ما را در این امر یاری دهد.
س: منظورتان از صنعت چیست؟
ج: در رأس همه صنعت فرش ایران و در بخش کشاورزی کشت چای.
س: چگونه چنین کارهایی ممکن است. اصلاً آیا خاک ما برای کشت چای مناسب است؟
ج: در مورد صنعت فرش استاد خبره ای از تهران خواهم آورد. در مورد کشت چای به عنوان کارشناس فنی اعتقاد دارم آب و هوای اینجا برای تولید این محصول مناسب است. چرا که منطقه کشت چای باید مرطوب باشد. البته برای شناسایی هر چه بیشترخاک نمونه های به آزمایشگاه خواهم فرستاد. به هر حال، در حد توان خود خواهم کوشید تا با این عقب ماندگی رایج اجتماعی در منطقه جنوب مبارزه کنم.
س: در مورد وظایف دینی چطور؟
ج: این وظیفه در نزد من بر یک مبنا استوار است و آن مبنا بر اساس این آیه شریفه آمده « فاقم وجهک للدّین حنیفاً فطرت الله الّتی فطر النّاس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلل الدّین القیّم » ( 30:30) ( به یکتاپرستی روی به دین آور. فطرتی است که خدا همه را بدان فطرت بیافریده است و در آفرینش خدا تغییری نیست. دین پاک و پایدار این است). این باور مرا بر آن می دارد تا همه مردم را برای پذیرش دعوت دینی درست آماده بدانم. بنابراین، دایره دعوت و تبلیغ خود را مومنان و اهل مسجد محدود نخواهم کرد بلکه فراتر از مسجد، در باشگاهها، مدارس و دانشگاهها نیز به سخنرانی می پردازم. می کوشم تا اعتماد جوانان را نسبت به توانمندی و صلاحیت دین در انطباق و همگامی با زندگی جدیدشان هر قدر هم که پیشرفته و تحول یافته باشد به دست آورم.
این حرکت، به طور مستقیم و غیر مستقیم، کانون خانواده را ارتقا می بخشد و قابلیتهای ذاتی آن را برای تکامل دینی و اخلاقی در جهان تقویت می کند. با این رویکرد، در پی اجرای این فرموده خداوند هستم که «من عمل صالحاً من ذکر أو انثی و هو مومن فلنحیینّه حیوه طیّبه و لنجزینّهم أجرهم بأحسن ما کانوا یعملون» ( 97:16) ( هر زن و مردی که کاری نیکو انجام دهد، اگرایمان آورده باشد زندگی خوش و پاکیزه ای بدو خواهیم داد و پاداشی بهتر از کردارشان عطا خواهیم کرد). این آیه ما را به این نکته رهنمون می کند که دین نه تنها با پیشرفتهای علمی و اجتماعی ناسازگار نیست بلکه با نیرویی توانمند تر، جامعه را به سوی پیشرفتهای مادی و معنوی بیشتر سوق خواهد داد.
س: برخی بر این باورند که دین با علم جدید سازگاری ندارد.
ج: من چنین باوری ندارم. بر عکس، دانش را چراغ روشنگری می دانم که ما را به فعل خدای سبحان و عظمت و اتقان صنع او رهنمون می شود.
س: درباره تعدد طوایف و طایفه گرایی در لبنان چه روشی را پیش می گیرید؟
ج: اسلام، بنا بر آیه کریمه« فاستبقوا لاخیرات» ( 5: 148)، به ما می آموزد که در سازندگی کشور و بالا بردن سطح زندگی مردم، آن هم در تمامی ابعاد اخلاقی و اجتماعی آن، بی آنکه به تعصبها و روشهای تخریبی متوسل شویم و به آثار منفی و رنجهای فراوان دامن زده شود، با دیگر اقوام و مذاهب به رقابت برخیزیم: « انّ هذه امّتکم امّه واحدهً و أنا ربّکم فاعبدون» ( 92:21) ( این شریعت شماست، شریعت یگانه. و من پروردگار شمایم، مرا بپرستید).
به یاری خدا این شیوه را پیش می گیرم و ازهمه فرقه ها دعوت خواهم کرد تا توانمندیهای خود را در سازندگی و فعهالیتهای مثبت به کار گیرند.طائفه ای پیش خواهد رفت که آئینش با تحولات زمانه همراه باشد و از راه اجتهاد دینی راهکارهایی بهتر برای حل مشکلات این روزگار ارائه دهد.
س: جامعه ما تحت سیطره مجموعه ای از احزاب و گرایشهای فکری مختلف قرار گرفته است. نظر شما در قبال این جریانات چیست؟
ج: ما بر این باوریم که مسلمان باید به امور دیگر مسلمانان و اهل کتاب اهتمام ورزد. فعالیتهای اجتماعی و مصالح مردم را می توان به دو دسته مستقیم و غیر مستقیم تقسیم کرد. فعالیت مستقیم یعنی اصلاحاتی که خود می توانیم در پی آنها برآییم و برای تحققشان تلاش کنیم. فعالیت غیر مستقیم یعنی تلاش برای تجدید نظام تا بر اساس مصلحت مردم و هدایت آنها بر پا شود.
آنچه برای من از آمدن یا رفتن یک وزیر و پیروزی یا ناکامی یک کاندیدا اهمیت بیشتری دارد آن است که این وزیر یا آن نماینده را کمک کنم تا کاری سازنده و ثمر بخش انجام دهد و سطح زندگی شهروندان این کشور را ارتقا دهد.
بنابراین، حوزه فعالیت، اختیارات و توانمندی من با احزاب تفاوت دارد. زیرا فعالیت یک حزب غالباً در این راستا است که زمام قدرت را به دست گیرد یا حکومت را حمایت کند تا بلکه از این طریق به اهداف خود جامه عمل بپوشاند. خواهش می کنم از همین جا دانسته شود که من با همه احزاب و گرایشها بر مبنای این شعار رفتار خواهم کرد:« ادع الی سبیل ربّک بالحکمه و الموعظه الحسنه » ( 125:16) ( مردم را با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت بخوان).
س: باتوجه به اینکه شما به لحاظ سنی و فرهنگی پیشتاز نسل جوان هستید، چه پیشنهادی برای جوانان دارید؟
ج: با لبخندی جواب داد: باید اعتراف کرد که جوانان آمال و آرزوهایی خاص خود دارند. در عین حال، این بدان معنا نیست که در آرزوهای خود غرق شوند و یا چندان افراط کنند که جسم و عقلشان در برابر حوادث بی اعتنا گردد. آرزوی من این است که جوانان آن گونه باشند که در خور حسن ظن وطن باشند، چرا که جوانان پشتوانه شریان حیاتی و گل خوشبوی کشورند و هموراه رایحه ای از بهشت با خود به همراه دارند. آرزو دارم که آرمانهای ملی، ادبی و اخلاقی جوانان تحقق یابد تا در جامعه ای که خداوند برایشان برگزیده است از حمایت بیشتر و نیز ارزشی والاتر برخوردار گردند.
س: پیشتر و قبل از آنکه به طور قطعی به صور برگردید چند ماهی در این شهر اقامت داشتید. در آن زمان چه برنامه هایی به اجرا گذاشتید که این گونه آوازه اش لبنان را فرا گرفته است؟
ج : البته در مقایسه با وظایفی که بر عهد ه دارم کار زیادی انجام ندادم. آنچه بدان اشاره می کنم برخی کارهای خود جوش است که امیدوارم هر مسئولی در شهر و منطقه خود به آنها بپردازد:
اولاً تکدی را به طور جدی ممنوع کردم. این پس از آن بود که از سوی افراد متمکّن مسئولیت تأمین خوراک و پوشاک و نیازهای اساسی متکدیان را برعهده گرفتم، به گونه ای که نیازمندان اکنون مستمری خود را در منازل دریافت می دارند.
ثانیاً تربیتی داده شد تا برای هر بیمار نیازمند در کمترین زمان پزشک و وسایل درمان رایگان فراهم شود. در این خصوص سپاسگزارم پزشکان شهریم که یاریگر ما هستند.
ثالثاً جلسات دینی و اجتماعات عمومی را سامان دادم به گونه ای که بتوانند به تحقق اهداف خیر خواهانه و نیز به گسترش روح محبت و دوستی در میان مردم، آن هم همه مردم، کمک کنند.
البته این فعالیها و موارد دیگری که الآن فرصت ذکر آنها نیست همه در چهارچوب برنامه های انجمن خیریه « احسان و نیکوکاری» شهر صور، که روز به روز بر دامنه فعالیتش افزوده می شود، صورت پذیرفت.
پایان پیام/
نظر شما