کودک و بزرگسال در مفهوم عقلانیت مشترک هستند

خبرگزاری شبستان: باید توجه داشت کودک و بزرگسال در مفهوم عقلانیت مشترک هستند لذا به جای تمایز، به پیوستگی تکیه شود که آن مفهوم عقلانیت است.

به گزارش خبرگزاری شبستان، حسین شیخ رضایی، عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، صبح امروز 17 مهرماه در نشست "نگاهی نو به کودک و فلسفه" که در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد، به تعریف مفهوم کودکی از منظر برنامه فلسفه برای کودکان پرداخت و گفت: تعریف محقق و مورخ مشهور بنام "فیلیپ آریس" (آریه) از مفهوم کودکی بسیار معروف است. او می گوید در دوره قرون وسطی در اروپا تا قبل از قرن سیزدهم، مفهوم کودکی نداریم که این ادعا جالب و عجیب است.

وی ادامه داد: فیلیپ آریه بیشتر کارش مبتنی بر مطالعه تصاویر و نقاشی های قرون وسطی است و این نقد بر او وارد است که دیگر منابع تاریخی را در مورد کودک ندیده است، اما آریه با ارایه نظریه ای می گوید بچه ها یا خردسالان در این نقاشی ها صرفاً آدم های بزرگ در مقیاس کوچک هستند. ظاهراً تلقی در قرون وسطی از کودکی این بوده که کودک تا یک دوره ای نیاز به محافظت دارد و بعد کم کم شروع به استقلال فردی می کند و به فرد بالغی تبدیل می شود و در این زمان همان کاری را باید انجام دهد که بزرگسالان انجام می دهند.
شیخ رضایی در ادامه سخنانش تصریح کرد: این ادعا که خیلی هم مورد انتقاد قرار گرفت به شکل خلاصه این است که مفهوم کودکی در قرون وسطی وجود ندارد. اما ادعای «آریه« این است که بین کودک و مفهوم کودکی تفاوت وجود دارد، منظورش این نیست که در یک دوره تاریخی کودک وجود نداشته است. مفهوم کودکی، مفهومی طبیعی نیست بلکه یک برساخته اجتماعی است لذا هر آنچه که بر ساخته اجتماعی است تحت تأثیر عوامل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، قومیتی و ... قرار دارد و تلقی ما تحت تأثیر این عوامل است.

وی در ادامه به تبیین نمونه های تلقی از کودکی پرداخت و در مورد اینکه چه مفهومی از کودک پیش نیاز برنامه فلسفه برای کودکان است، ابراز کرد: یک تلقی از مفهوم کودکی که بسیار سنتی و قدیمی است و در ادیان نیز وجود دارد، این است که کودک به مثابه موجود معصوم است و در واقع مفهوم کودک، فرشته تلقی می شود که در قرن بیستم این تلقی ادامه دارد، حتی در معنی سکولار خود کودک به عنوان عامل خیر تلقی می شود. تلقی دیگر از مفهوم کودک که این هم قدیمی است، کودک به مثابه حیوانی است که باید تربیت شود و کودک بالفطره وحشی و ادب ناآموخته است و وظیفه بزرگسالان و نظام تعلیم و تربیت بار آوردن این کودک است.

شیخ رضایی در ادامه سخنانش با اشاره به اینکه اگر این دو مفهوم را کنار بگذاریم در دوره های بعدی به تعاریف دیگری می رسیم، عنوان کرد: مثلاً در کارهای «روسو» آن مفهوم کودک پاک و طبیعی و البته ناتوان و نیازمند به حمایت را می بینیم و پیشنهاد دیگر در مفهوم کودک بحث موجودی فاقد آگاهی است که شکل رایج آن را در کار پیاژه می بینیم.

 وی ادامه داد: در تعریف «پیاژه»، کودک به مثابه موجودی است که قرار است از مراحل رشد یکی پس از دیگری عبور کرده و به آن مرحله ایده آل برسد. کودک موجودی است که از جنبه های نسبتاً تاریک و ترسناک زندگی بزرگسال غافل است و هنوز معصومیتش وجود دارد. معصومیت به این معنا که هنوز از جنبه های منفی و نامطلوب زندگی دور است و فروید نیز معتقد است کودک نه اینکه دانش یا قوای جنسی ندارد بلکه کودک آگاهی به این مسایل ندارد.

این محقق و استاد دانشگاه ابراز کرد: همه این تعاریف مدل های کمبود هستند به این معنی که بر اساس نداشتن چیزی تعریف شده است اما در دوره اخیر یعنی قرن 20 بعد از اینکه تفکرات و مکاتب پست مدرن رایج شد تعریف دیگری از کودک ارائه شد که البته به مشهوریت تعاریف قبل نرسیده است و این مفهوم جدید از کودکی قائل به این است که کودک چه چیزهایی دارد. مثلاً کودک توانایی صرف انرژی فوق العاده دارد یا کودک توانایی نگاه غیر تکراری و اصیل و سوالات فلسفی دارد که بزرگسال ندارد و ... که نقطه مقابل تعاریف کمبودی از مفهوم کودکی را ارایه می دهد.

عضو هیئت علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران تأکید کرد: به نظرم هیچ کدام از این تعاریف مناسب نیست چرا که نقطه مشترک همه اینها تمایز از بزرگسالی است که یکی تکیه بر نداشته ها دارد و یکی تکیه بر داشته ها دارد.
وی تأکید کرد: پیشنهاد بنده برای مفهوم کودکی نسخه متمایزی نیست بلکه مفهومی است که آریه ارایه می کند و یک جور پیوستگی و تداوم بین بزرگسالی و کودکی است. این تداوم و پیوستگی باید بر مبنایی باشد تا به کار برنامه فلسفه برای کودکان بیاید و آن این است که کودک و بزرگسال در مفهوم عقلانیت مشترک هستند لذا به جای تمایز، به پیوستگی تکیه شود که آن مفهوم عقلانیت است.

وی در پایان سخنانش تصریح کرد: به فردی عقلانی می گویند که بتواند آن چه باور دارد یا آن کارهایی که می کند را با دلایلی ارایه دهد به نظرم این تعریف از عقلانیت نقطه ضعف بزرگی دارد، چون عقلانیت را فردی گرایانه تعریف می کند در حالی که عقلانیت چیزی نیست که در ابتدا در فرد وجود داشته باشد بلکه عقلانیت یک امر جمعی است که در اثر بحث، تعامل و تبادل نظر ساخته می شود. عقلانیت فردی معنا ندارد همان طور که زبان فردی و خصوصی معنا ندارد. دوم اینکه عقلانیت مثل زبان ساخته می شود.

پایان پیام/
 

کد خبر 301315

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha