خبرگزاری شبستان، فرقه ضاله وهابیت تاکنون شبه های مختلف و بی اساسی را نسبت به آموزه ها و شعائر شیعی وارد ساخته است، از مسائل مربوط به واجبات گرفته تا مستحبات و غیره، حتی تاریخ نیز از دست اندازی های این فرقه در امان نمانده است و با وجود مستندات تاریخی تاکنون شبهات متعددی پیرامون وقایع تاریخی مختلف از جمله عاشورا مطرح شده است که از بن و ریشه بی اساس است، از جمله این شبهات فلسفه عزاداری و گریستن برای سید الشهداء (ع) است که اتفاقا ریشه تاریخی نیز دارد.
در این راستا با حجت الاسلام و المسلمین محمدهادی یوسفی غروی، استاد و پژوهشگر تاریخ اسلامی به گفت وگو نشسته ایم که حاصل آن را می خوانید:
شبهات گوناگونی از سوی معاندان اسلام و به ویژه گروه های افراطی و پیروان فرقه ضاله وهابیت مطرح شده است که از جمله آن ها بیان شبهاتی پیرامون قیام عاشورا است، آیا تالیفی در این ارتباط موجود دارد که مستقیما به این دسته از شبهات اشاره داشته باشد؟
بله، برای پاسخ به این سوال اشاره می کنم به کتاب «مقتل الحسین» نوشته مرحوم «سید عبدالرزاق مقرم» که با عنوان «چهره خونین حسین» از سوی عزیزالله عطاردی ترجمه شده است.
این کتاب در واقع آخرین مقتل تحقیقی حوزه نجف محسوب می شود و نویسنده آن از محققان تاریخ در نجف بوده است. نویسنده کتاب مقتل را در سه بخش شبهات قیام امام حسین(ع)، مقتل، مرثیه تقسیم کرده است و در بخش شهات پاسخ های مستندی به شبهات پیرامون واقع کربلا را ارایه می دهد.
در منابع مختلف بیان شده است که عرب عصر پیامبر (ص) عزاداری را قبول نداشته و بر نمی تابیده، چه توصیف و تحلیلی در این رابطه ارائه شده است؟
البته گرچه عزاداری امری عرفی و طبیعی است اما عرب جاهلی عصر پیامبر اکرم(ص) اساسا عزاداری را قبول نداشتند، آنها تصور می کردند که عزاداری نوعی ابراز و اظهار نارضایتی نسبت به آن چیزی است که خداوند برای بشر مقرر کرده است، آنها معتقد بودند که باید رضایت به قضای الهی و مقدرات او داشت و اگر گریه و زاری شود دقیقا خلاف این مساله است، لذا عزاداری را بر نمی تابیدند.
آیا در میان خلفا نیز چنین عقیده ای وجود داشت؟
شخص خلیفه دوم قبل از خلافتش چنین عقیده ای داشت و نمونه ای از اعرابی بوده است که طبعی خشن داشته است.
این طبع خشن ظاهرا ریشه بسیاری از جریانات قبل از ظهور اسلام را رقم زده است!
بله، در این رابطه حرف و حدیث زیادی وجود دارد، مایلم مثالی در این رابطه ارائه کنم، مثلا زنده به گور کردن دختران، این مساله در زمان عرب جاهلیت رواج داشت، ما اشکالی هم وارد است بسیاری گفتند که نتیجه این کشتار آن است که آنها مادران آینده را از بین بردند و بالاخره با این شرایط چه کسی می تواند ازدواج کند و ادامه نسل بدهد، پاسخ این است که از اساس مساله اشتباه طرح شده است، وقتی مساله دقیق بیان شود چنین شبهاتی وارد نمی شود، این مساله زنده به گور کردن کلی بوده است، برخی از اعراب چنین کاری را انجام می دادند و کسی که طبع خشنی داشته است چنین رویکردی را اتخاذ می کرده است.
صرف آیاتی که در قرآن درباره زنده به گور کردن آمده است نمی توان چنین مستفاد کرد که در دو شهر مکه و مدینه همه دختران خود را زنده به گور می کردند بلکه اشاره به قبایل جاهلی دارد که در شبه جزیره عربستان بودند و به قول معروف هر چه بیانیان نشین تر بوده اند طبعیت خشن آنها نیز بیشتر بوده است!
برگردیم به مساله عزاداری ها، اینکه عزاداری نباشد و نباید به سوگ عزیزان نشست شبهه ای که است که از سوی وهابیون وارد شد است، در حالی که در طول تاریخ اسلام اتفاقات و جریانات مختلفی وجود دارد که خلاف این موضوع را بیان می کند.
دقیقا، برای مثال پیامبر اکرم (ص) زمای که از جنگ احد برگشت مشاهده کرد که زنان انصار در منازل برای شهدا گریه و زاری می کنند اما در خانه حمزه به علت آنکه خانواده زیادی نداشت صدای گریه از منزل اش بلند نبود، پیامبر (ص) اظهار دلسوزی برای عمویش حمزه کرد لذا انصار این جریان را برای زنان خود نقل کردند و زنان انصار ملتزم شدند که برای هر عزیزی که می خواهند سوگواری کنند اول در خانه حمزه یا پیامبر(ص) سوگواری کنند و بعد برگردند و این جریان تا دوران قبل از وهابی ها نیز ادامه داشته است و سوگواری رسم بود.
حال با اینکه پیامبر(ص) چنین سیره ای داشت معذالک برخی بر سر دوراهی میان فرمایش پیامبر(ص) و سخن خلیفه دوم ماندند و کاسه داغ تر از آش شدند.
برای مثال زمانی که ابراهیم فرزند ماریه قبطیه همسر پیامبر (ص) از دنیا رفت، پیامبر(ص) بر او گریست، خلیفه دوم اعتراض کرد و گفت شما که همه ما را دستور به صبر می دهید چرا برای فوت ابراهیم می گرید که پیامبر(ص) فرمود: دلمان غمگین و چشمانمان اشکبار شد اما چیزی بر زبان جاری نمی سازیم که متضمن نارضایتی از پروردگار باشد.
پس این قبیل اظهار نظرها درباره مسائل مختلف از جمله عزاداری را باید به چای طبع خشن برخی و بدعت های بی اساس گذاشت نه بر پایه دین.
بنابراین پیامبر(ص) می گوید اظهار نارضایتی بر زبان جاری ساختن کلماتی است که متضمن این امر یعنی نارضایتی باشد و صرف غمگین شدن دل و جاری شدن اشک موید اعتراض بر خداوند نیست.
یا برای مثال زمانی که جعفر طیار به شهادت رسید پیامبر(ص) به حضرت زهرا(س) فرمودند برای خانواده جعفر طیار غذا طبخ کنند چراکه آنان دستشان به عزا بند است و از همین جا نیز سنت شد که دیگران برای خانواده عزادار به فکر تهیه غذا باشند و این رسم تا مدت ها در میان مومنان عراق و نجف جاری بود.
بنابراین شخص پیامبر (ص) نه تنها عزاداری را منع نکرده اند بلکه حتی ترغیب هم کرده اند و ائمه (ع) نیز قولا، فعلا و تقریرا بر سنت پیامبر(ص) درباره عزاداری چنین سیره ای را داشته اند.
بنابراین عزاداری شیعه به طول کلی بر بنای حیت کلام ائمه است؟
دقیقا، چراکه شیعه قول و فعل و تقریر ائمه(ع) را اساس عملکرد قرار داده اند.
تا اینجا روی سخن حکایت از سابق عزاداری در عصر نبی اکرم(ص) داشت، این روند بعد از شهادت سیدالشهدا(ص) چگونه بود؟
درباره سید الشهدا(ع) نیز چنین بوده است، یعنی امام سجاد(ع) بعد از واقعه کربلا اولین برپا کننده مجلس عزا برای حضرت اباعبدالله (ع) بودند، بعدها نیز در سیره معصومین (ع) چنین بود که در ماه محرم نمی خندیدند و حزن شان در این ماه زیاد بود تا روز عاشورا که می گریستند، بنابراین عزاداری برای امام حسین(ع) سیره اهل بیت (ع) است.
پایان پیام/
نظر شما