خبرگزاری شبستان: واقعه تاریخی کربلا به دلیل پویایی و تاثیر همیشگی بر ظلم ناپذیری جوامع انسانی فارغ از مسلمان و غیرملسمان، همواره مورد معاضدت و دشمنی بوده است از این رو دشمن سعی کرده با طرح شبهه اصالت و حقیقت آن را زیر سوال ببرد. در گفتگو با کامیار صداقت ثمر حسینی، استاد و پژوهشگر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برخی از این شبهات را بررسی کرده ایم که در ذیل می آید:
یکی از اصلی ترین شبهاتی که .هابیت علیه شیعه مطرح می کند بحث زیارت و توسل به ذوات مقدس ائمه (ع) است، چه پاسخی به این غرض کینه توزانه ارائه می شود؟
در پاسخ باید گفت که اصل زیارت، شفاعت، توسل به اولیای الهی و مانند آن چون عزاداری، مورد پذیرش همه مسلمانان جز عده معدودی از شیوخ سلفی – وهابی جهان اسلام است و اختصاصی به شیعه ندارد. در این زمینه باید به چند موضوع مسلم تاریخی اشاره کرد:
تا سال 1334 قمری برابر با 1925 میلادی، هر حاجی مسلمان اعم از شیعه و اهل سنت که به زیارت خانه خدا مشرف میشد، حتماً از مرقد مطهر رسول خدا (ص) و نیز ائمه بقیع (ع) و دیگر مزارهای واقع در آن و مراقد بسیاری از صحابه رسول خدا (ص) زیارت میکرد. اما در 8 شوال 1344 قمری، عبدالعزیز بن سعود، پدر ملک عبدالله پادشاه کنونی عربستان، مراقد بسیاری از بزرگان اسلام تخریب شد؛ علاوه بر آنکه قبور شهدای احد و بسیاری از صحابه و حتی قبر خلیفة سوم نیز که دارای گنبدی بوده است، تخریب شدند. بنابراین در تاریخ به صورت مسلم و یقینی در وجود تاریخی زیارتگاههای مذکور و زیارت آنها توسط پیروان مذاهب اسلامی هیچ تردیدی نیست. سید محسن امین در کتاب «کشف الارتیاب فی أتباع محمد بن عبدالوهاب» به تفصیل به حجم وسیع آن تخریبها اشاره کرده است.
در پارهای از منابع اینترنتی تصویر یکی از شمارههای روزنامه الکون در تاریخ 3/12/1925 میلادی منتشر شده است که عنوان اصلی آن چنین است: «آل سعود یدمرون أضرحة الصحابة» و در زیر آن نوشته شده است: «عبدالعزیز یتظاهر بالإعتذار و یتهم رجاله» که نشان میدهد فشار افکار عمومی جهان اسلام از این عمل زشت چنان زیاد بوده است که حتی ملک عبدالعزیز ناچار شد تا گناه چنین کاری را گردن نگیرد و خود را به بیاطلاعی بزند. در اینجا مناسب است پیشنهادی مطرح شود و آن اینکه افراد و مؤسسات به جای اینکه وقت و منابع مالی خود را صرف جمعآوری کلکسیون چوب کبریت، مجسمه و اسباببازی و ... کنند، باید صَرف جمعآوری دادههای مهم تاریخ معاصر جهان اسلام نمایند که هم دنیا دارد و هم آخرت. برای مثال، باید تمامی روزنامهها و منابع مکتوب زمان تخریب اماکن مقدسه در حجاز، از سراسر جهان اسلام جمعآوری شود و اخباری که حاجیان از وضعیت مکه و مدینه آن روزگار داشتهاند، همگی به صورت قابل رجوعی بایگانی شوند. تمامی تصاویر ضریح و گنبدها، چه آنها که در تصاویر مینیاتوری کتاب های خطی موجودند تا تصاویر متأخر همگی جمع شوند و در یک مجموعه ارائه شوند. آل سعود میکوشد تا این خاطره مسلم اسلامی را از نسلهای آتی از میان بردارد و علمای شیعه و سنی باید با روحیه برادری و تقریب، از این خاطره پاسداری کنند.
همین وجود بارگاه، نشان میدهد که مسلمانان با مذاهب مختلف اسلامی، زیارت قبور بزرگان اسلامی را تا آن روزگار انجام میدادند و بنابراین زیارت به طور عادی در تجربه مسلمانان حک بسته بود. بدیهی است که در پارهای از ایام مانند ایام ولادت و یا وفات و شهادت، زیارتهای مسلمانان بیشتر شود. هر زیارتی تقویم زیارتی خاص خود را داراست. همچنین در مقام و قرب الهی امام حسین (ع) میان شیعه و اهل سنت تردیدی نیست؛ از همین روست که مسجد امام حسین (ع) قاهره که منتسب به محل خاکسپاری سر مطهر امام حسین (ع) است، از زمره زیارتگاههای مهم کشور مصر است و در ایام شهادت حضرتش در قاهره، برغم مخالفت های سلفیهای سعودی، مراسم عزای باشکوهی در آن برگزار میشود.
در بسیاری از منابع رسمی سعودی مانند کتاب «رسائل أئمة – دعوة التوحید» تألیف شاهزاده «فیصل بن مشعل بن سعود بن عبدالعزیز آل سعود» ، جزیرة العرب پیش از پیمان محمد بن عبدالوهاب و محمد بن سعود، جزو بلاد کفر و الحاد معرفی شده است. او در صفحه 28 آن کتاب مینویسد: «پیش از ظهور این دو بزرگ مردان مصلح، اهل نجد در جهالت و ضلالت، کفر و الحاد و حلولیت زندگی میکردند و جهل و کفر خود را شاخههای ایمان و طریقة محمدیه میدانستند، تا آنکه بالاخره در نجد پروردگار عالم شیخ الاسلام محمد بن عبدالوهاب را بهمیان آورد ..» توجه شود که این اظهار نظر مقام سلطنتی سعودی و صدها مورد مشابه آن، تنها معطوف به شیعیان نیست و در درجه اول شامل اهل سنت میشود.
در کنار این مسایل، به ویژه فتاوای تکفیری، ادبیات مقاومت اسلامی در برابر اقدامات آل سعود و وهابیت به صورت گستردهای شکل گرفت که در آن صدها تن از علمای اهل سنت در کنار برادران شیعه خود، به نقد عقاید وهابیت به ویژه در خصوص زیارت و شفاعت پرداختهاند. یکی از منابع نسبتاً جدید که آثار مربوطه را جمعآوری کرده است، «مـعـجـم الـمـؤلـفـات الإسـلامـیـة فی الـرد عـلـى الـفـرقـة الـوهـابـیـة» اثر عبدالله محمد علی است که در سال 2009 میلادی در بیروت منتشر شد و در این خصوص به معرفی بالغ بر 822 منبع اسلامی (شیعی و سنی) پرداخته است. نیز باید به فهرست منابع منتقد اهل سنت، اثر سید مرتضی رضوی کشمیری، که آن را در ملحق کتاب «البراهین الجلیة فی دفع شبهات الوهابیة و دفع تشکیکاتهم» اثر سید محمد حسن قزوینی آورده است، اشاره کرد. این فهرست بهصورت کاملتر با افزودن اسامی علمای شیعه و ویراستاری توسط عبدالله محمد علی با عنوان «معجم ما ألَّفه علماء ألأمة الإسلامیة للرد علی خرافات الدعوة الوهابیة» در مجلة «تُراثنا» شمارة 4 که در شوال 1409 قمری منتشر شده است.
در خصوص مسایل تاریخی زیارت پیامبر اکرم (ص) مرحوم علامه امینی (ره) در الغدیر به تفصیل به زیارتنامههای معتبری که در منابع اهل سنت موجود است و نیز دعا در نزد سر پیامبر اکرم (ص) و درود و صلوات بر پیامبر و توسل و درخواست شفاعت از آن حضرت (ص) در هنگام زیارت و تبرک به قبر شریف و بوسیدن آن و بر همین طور ادب زیارت مرقد پیامبر اکرم (ص) سخن به میان آورده است که به جهت تکمیل مباحث میتوان به آن رجوع کرد.
قیام عاشورا با عملکرد امیر(ع) مقایسه می کنند و می گویند چرا ایشان قیام نکردند مگر آن زمان نیز دی دچار انحرافات نشده بود؟
امامان شیعه امامان حق هستند و موضع آنان در هر دورهای « حق » است؛ هر چند بنا بر مقتضیات زمانهشان، ظاهراً روش هر امام متفاوت باشد. اقتضای این امر در دوره حضرت امام علی (ع) بهگونهای بوده است و در دوه امام حسین (ع) بهگونهای دیگر. ضمن آنکه اقدامات امام علی (ع) نشان میدهد که حضرت (ع) همواره حق خود را مطالبه کردهاند.
چرا خانواده امام حسین (ع) ایشان را همراهی کردند، آیا امام را مجبور به قیام کردند یا این قیام اختیاری بود؟
اگر تمامی وقایع مربوط به تکتک اعضای غیر شمشیرزن و مردان جنگی کاروان حسینی (ع) را از واقعه جدا کنیم، حق چنین آشکارا جلوه نخواهد کرد. تکتک افراد کاروان امام حسین (ع) حجتهای الهی در تمییز حق از باطل بودند. حضرت علی اصغر (ع) ظاهراً کودکی شش ماهه است، اما شهادت دردناک او سندی محکم مبنی بر باطل بودن دشمنان امام حسین (ع) است؛ تا به آنجا که در قضیه امام حسین (ع) حق کاملاً آشکار است و هیچ عذر و بهانهای مانند عمل به اجتهاد و ... قابل قبول نیست. حتی ادعای مسلمانی سپاه یزید زیر سئوال است. همچنین حضور ایشان در کاروان امام حسین (ع) موجب شد تا واقعه کربلا محدود به کربلا نماند.
میگویند زیارت امام حسین(ع) یا همان زیارت عاشورا ساختگی و بدعت بوده و اصلا در قدیم نبوده است، گواه تاریخ در این رابطه چیست؟
در اصل زیارت امام حسین (ع) هیچ اختلافی وجود ندارد و روایات بسیاری در این زمینه موجود است؛ نیز از بزرگان جهان اسلام، همچون جابر بن عبدالله انصاری، صحابی بزرگ پیامبر اکرم (ص) به زیارت قبر امام حسین(ع) مشرف شدهاند که در پارسایی و تقوایشان تردیدی نیست.
همچنین توجه شود که زیارتنامههای معتبر مختلفی در جوامع روایی شیعه موجود است؛ منتها بحثی که در این زمینه شده است آنکه در بین برخی از علماء مانند علامه عسکری (ره) ترجیهاتی در زیارات شریفه و ادعیه به صورت عام موجود است که این اختلافنظر به هیچ وجه به معنای رد اصل زیارت نیست.
اینکه مثلاً مرحوم علامه امینی (ره) توجه خاصی به کتاب جامع الزیارات داشت و حتی بر روی آن تحقیقی کرد و آن را منتشر ساخت و ممکن است عالمی دیگر، به منابعی دیگر بیشتر توجه کند. این نظری اجتهادی است که اگر از سوی علماء باشد، باید اینگونه مباحث به صورت تخصصی مطرح شود و پس از بررسی نظر و حصول اجماع، جامعه و رسانهها درگیر شوند؛ ولی اگر چنین نظراتی از جانب افرادی فاقد صلاحیت علمی ابراز شود، طبیعی است که ارزشی ندارند.
اگر امامت و ولایت حق و وظیفه امام(ع) است چرا در عصر معاویه دنبال این امر نرفتند؟
پیشفرض سئوال بهلحاظ وقایع مسلم تاریخی نادرست است. در این موضوع که خلافت اسلامی پس از امام علی (ع) به امام حسن مجتبی (ع) رسید، تردیدی وجود ندارد. پس امام حسن مجتبی (ع) برای مدتی عهدهدار خلافت شدند و از ایشان در لسان اهل سنت گاه به خلیفه پنجم از خلفای راشدین تعبیر میشود. همچنین، در این موضوع که امام حسن مجتبی (ع) در رکاب پدر با سپاه معاویه جنگید، تردیدی وجود ندارد؛ بنابراین میتوان با قاطعیت گفت که موضع امام حسن مجتبی (ع) در قبال معاویه همانا موضع حضرت امام علی (ع) است. همچنین در این مطلب که امام (ع) در همان ابتدای کسب خلافت، درصدد تجهیز لشکر برای جنگ با معاویه شدند نیز تردیدی وجود ندارد؛ اما افسوس که امام (ع) را همراهی نکردند و این موضوع پیشتر نیز در زمان حضرت امام علی (ع) و در حوادثی که به حکمیت انجامید، رخ داده بود.
بنابراین مسلمات تاریخی نشان میدهد که صلح امام حسن (ع) در وضعیت عادی نبوده است و از سوی دیگر امام (ع) نیز قدرت نظامی کافی در اختیار نداشته است. در چنین وضعیتی امام (ع) بناچار وارد پیمان صلح شد که شرح مفصل آن را علامه بزرگوار امینی در الغدیر آورده است. این وضعیت تا آنجا بود که علامه امینی (ره) معتقد است که معاویه کوشش میکرد تا با سیطره نظامی، امام و بنی هاشم، را به عنوان «طلقاء» آزاد کند که با این عهدنامه ناکام ماند. (پیامبر اکرم (ص) در جریان فتح مکه، بر طاغوت های قریش را که برده شده بودند، منت نهاد و آزادشان کرد.) صلحنامه آن حضرت (ع) از این جنبه بسیار اهمیت دارد که تاکید میکند حکومت معاویه موقتی است زیرا در متن نامه صلح امام حسن مجتبی که ابن حجر آن را در الصواعق آورده است، حق تعیین جانشین از معاویه سلب شده است، حتی در پارهای اسناد تاریخی اشاره شده است که معاویه پذیرفت که امام حسن مجتبی (ع) پس از او عهدهدار حکومت شود. از این رو صلحنامه امام حسن مجتبی (ع) سند مهمی در نامشروع بودن حکومت امویان است. دیگر آنکه به موجب نص نامه که ابن حجر آن را نقل کرده است، و علامه امینی آن را در الغدیر آورده است، حق آزادی شیعیان علی بن ابیطالب (ع) به رسمیت شناخته شده است: «... أن اصحاب علی و شیعته آمنون علی أنفسهم و أموالهم و نسائهم و أولادهم حیث کانوا...» یعنی مال و جان و زنان و و فرزندان اصحاب علی، هرکجا باشند ایمن باشند. ...» آنان که شیعه علی (ع) را بر اساس داستان موهوم عبدالله بن سبأ یهودی مینامند، این متن و سند افتخار شیعه را به روایت ابن حجر بخوانند که چگونه سبط بزرگ پیامبر اکرم (ص) امام (ع) در پی حفظ شیعیان امام علی (ع) است.
پایان پیام/
نظر شما