به گزارش خبرنگار اندیشه خبرگزاری شبستان، مراسم بزرگداشت پانزدهمین سالگرد ارتحال علامه محمدتقی جعفری جمعه، اول آذر ماه با حضور و سخنرانی حجت الاسلام سیدعبدالله فاطمی نیا، مهدی فیروزان، مدیر عامل موسسه فرهنگی شهر کتاب،غلامعلی رجایی، از شاگردان علامه جعفری و مشاور فرهنگی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، سیدجواد میری، پژوهشگر آثار علامه جعفری در مجتع فرهنگی سرچشمه تهران برگزار شد.
بر پایه این گزارش،سید جواد میری در این مراسم بزرگداشت طی سخنانی با عنوان «علامه جعفری و مدیریت جامعه» اظهار کرد: علامه جعفری دغدغه دل داشت و دلباخته این بود که سعه صدر آدمیان را کمی وسعت بخشد.
وی ادامه داد: در این مجال در واقع می خواهم بدانم که علامه نسبت به تنگ نظری ها، فقدان وسعت مشرب ها و نبود سعه صدرها در جامعه امروز ایران چه دارد بگوید هر چند که البته راه های مختلفی برای تحلیل نگاه علامه وجود دارد که به تفصیل در آرای خویش درباره علامه به آنها اشاره کرده ام.
میری تصریح کرد: می گویند اگر به دنبال شناخت یک فرد هستی بنگر که دوستان و همنشینانش چه کسانی هستند که این فرض درستی است و سال ها پیش که در عنفوان جوانی در قطب شمال در نزدیکی های شهر Ostersjön در سوئد زندگی می کردم در حالی که شش ماه شب و شش ماه روز را تجربه می کردم به کتابی از راسل برخوردم.
پژوهشگر مرکز مطالعات انتقادی ادیان در آمریکا تصریح کرد: در آنجا می خواندم که راسل می گفت اگر زمانی دیدید در اطراف شما انسان های بزرگ کمیاب شده اند دلگیر نشوید بروید و به آثار بزرگان رجوع کنید و در افکار آنها مداقه کنید چرا که این مطالعه شما را با آنها هم افق می گرداند و تو گویی با آن بزرگان در یک مجلس به گفتگو نشسته اید و مرزهای زمان و مکان تو گویی درنوردیده شده است.
میری در این راستا ابراز کرد: حال اگر این دو فرض درست باشد سوالی دارم و آن این است که شخصیت هایی که علامه بیشتر اوقات خود را با آنها گذرانده است ببینید چه کسانی هستند؟ علی (ع) در سویی و مولوی در سویی دیگر؛ در واقع علامه جعفری با پرداختن به این شخصیت ها و اندیشه های آنان تلاش در زنده کردن راه و روش آنان در جامعه امروزین ایران داشت.
وی ابراز کرد: چندی پیش در جستجوی مطلبی بودم به اینترنت رجوع کردم و در گوگل این جمله را تایپ کردم: «تساهل و تسامح در شعر مولوی»، می دانید با چه چیزی مواجه شدم؟ که این پیام بر صفحه اینترنت ظاهر شد که دسترسی به تارنمای فراخوانده شده امکان پذیر نمی باشد و من به عنوان یک جامعه شناس به این اندیشیدم که متولیان امروز ایران که باید مدیران مدبر ذهن های خلاق جامعه ایران باشند برایشان متأسفانه تساهل و تسامح نشانه به خطر انداختن امنیت جامعه است.
میری در ادامه بیان کرد: امروز اگر علامه در میان ما بود نسبت به چنین مدیریتی یا نسبت به چنین نگاه مدیریتی چه می گفت؟ شاید بگویید همانگونه که بسیاری از اساتید امروز ما در دانشگاه ها و حوزه ها می گویند، علامه که در حوزه مدیریت سخنی نگفته است؛ او شارح مثنوی بوده است و در این حوزه هم بسیار ناشیانه قلم زده است. این نقد رایج در حوزه و دانشگاه ما نسبت به علامه است و اغراق نیست اگر بگویم که صد در صد این منتقدین حتی یک کتاب از کتب علامه را حتی تا پایان مطالعه نکرده اند.
فرهیختگان فقط آثار غربی را که مد شده اند می خوانند
وی افزود: البته این درد، درد رایج کشورهای غیرغربی است که اندیشمندان و فرهیختگان آنها فقط آثار غربی را که مد شده اند را می خوانند و البته نه در زبان اصلی بلکه از طریق مترجمین که دوست اندیشمند من سید فرید العطاس که استاد دانشگاه ملی سنگاپور است نام این پدیده را Academic Imperialism گذاشته است که خود مبحثی شیرین درباره تاریخ از خود بیگانگی اساتید غیرغربی از واقعیات جوامع خود است که مرحوم دکتر شریعتی در مورد آن سخنان نغز و عمیقی سال ها پیش گفته بود.
وی با بیان اینکه علامه جعفری درباره مدیریت و آن هم از نوع آگاهانه و از روی آزادی سخنان بسیاری گفته است، عنوان کرد: مرحوم علامه جعفری در کتاب عرفان اسلامی در صفحه 872 چنین می گوید: ضروری ترین تکلیفی که بر عهده مقام یا مقامات رهبری در جامعه اسلامی در ایجاد انگیزش برای مدیریت ها مقرر است، این است که برای تأمین سعادت مردم جامعه، آنان را از هداف اصلی حیات به طور کلی و انگیزش اصلی و انگیزش های ثانوی و فرعی آن، آگاه ساخته و آنها را برای مردم چنان تعلیم دهند و قابل پذیرش بسازند که مردم فعالیتهای خود را در جامعه در هر موقعیتی آگاهانه و از روی آزادی انتخاب کنند.
میری ادامه داد: به عبارت دیگر در نگاه علامه جعفری اگر مدیریت جامعه به غیر از آگاهی و به دور از آزادی ساماندهی شود غیراسلامی است و در چهارچوب تفکر علامه جعفری غیر اسلام" یعنی روشی که انسان را مبتلا به بیماری جانسوز زندگی ماشینی مبتلا نمودن و نتیجه اش زندگی مبتنی بر ناآگاهی و این یعنی حیاتی به دور از حقیقت نجات.
وی در این راستا افزود: سوال آن است که مدیریت جامعه ما چگونه به این حضیض واپس گرایی گرفتار شده است؛ علامه به زیبایی جواب این سوال را داده است، در نگاه علامه هر انسانی دارای شخصیت است و والاترین گوهر انسان شخصیت اوست و مدیریت جامعه انسانی باید نسبت به این مولفه گرانبها در جامعه توجه ژرفی مبذول دارد چرا که ازدیدگاه اسلام، هر مدیریتی که با غیر رابطه مذکور، اعضای خود را اداره و توجیه نماید، ارزش و انگیزگیِ اهداف آن مدیریت، منحصر به همان نمودهایی است که در طبیعت انسانی بی هدف و در شئون زندگی او منعکس می شود، همانند مدیریت زنبوران عسل در جامعه کندوها چراکه انسان موجودی است دارای شخصیت و نه چیزی با ساحتی از نوع شیئیت؛.
میری تاکید کرد: علامه می گوید: باید بدانیم که هر یک از اعضای یک انسان به تنهایی دارای شخصیتی مستقل نیست. در صورتیکه آن شخصی که مدیریت مجموعه ای را بر عهده می گیرد هر یک از اعضای مجموعه تحت مدیریت او دارای شخصیتی هستند که در عین عضویت و وابستگی به مجموعه و مدیریت، هویتی مستقل دارند که پرورش آن برای حیات عارفانه، باید از حیاتی ترین وظایف مدیریت تلقی شود.
از مدیریت معنوی دور افتاده ایم
وی ابراز کرد: اگر کلام علامه جعفری را از منظر مدیریتی برگزینیم و نگاهی به مدیریت بهداشت و سلامت در ایران امروز بیندازیم نتیجه چه خواهد بود؟ من به مصداق های امروز وارد نمی شوم ولی در ذهن خودتان مرور کنید برخوردهای رایج در بیمارستان های ایران با بیماران را و آن را مقایسه کنید با کشوری همچو سوئد، بنابراین به صورت کلی می توان ادعا کرد که در ایران ما با بحران مدیریت روبرو شده ایم و از آن مهمتر نوع مدیریتی که ما ادعای نوآوری آن را در جهان امروز داشتیم یعنی مدیریت معنوی که بسیار از آن دور افتاده ایم.
این محقق گفت: شاید سوال شود که چرا این سخن را می گویم؟ دلائل و شواهد زیادی وجود دارد ولی یکی از مهم ترین این دلایل این است که مدیریت معنوی زمانی امکان پذیر است که قلوب مردم با معنویات عجین و همراه شود ولی با توجه به وضعیت موجود در ساحات مختلف اقتصاد، آموزش و پرورش، سیاست، حوزه، دانشگاه و سینما و دیگر ساحتهای جامعه می توان دریافت که آرام آرام نظام ارزشی ما به شدت از معنویات به سمت مَنُویات کژ شده است.
وی تصریح کرد: در نگاه علامه این کژی و ناراستی زمانی در جامعه رخ می دهد که مدیران اجتماعی هر کجا در مدیریت انسان ها، وظیفه بعد معنوی آنان را مراعات نکنند و شخص ها را به چیزها مبدل کنند، در واقع به عبارت دیگر مدیریت معقول بر اساس اصولی است که اصلی ترین پایه آن رحمت و محبت است و این محبت و رحمت شایسته تر است که در کردار مدیران جامعه تجلی پیدا کنند و همانگونه که سالار شهیدان حسین (ع) به زیبایی گفته است:الانسان عبید الاحسان.
میری در تحلیل این جمله سیدالشهداء (ع) گفت: این جمله یعنی انسان کشته و مرده احسان و نیکی است و هر کجا آن را بیابد بی اختیار به سوی آن می شتابد،از این جمله به عبارت دیگر می خواهم چنین نتیجه ای بگیرم که حکام بیهوده فریاد نزنند بر سر مردم که چرا ما را درک نمی کنید؟ چرا موقعیت را نمی فهمید؟ و از این قبیل سخنان در حالی که این طور نیست و مردم درک می کنند، مردم می فهمند اما احسان را در رفتار و کردار مدیران جامعه نمی بینند.
وی در ادامه به ذکر واقعه تاریخی پرداخته و بیان کرد: گویند در نبرد کرنال که نادرشاه افشارکه در 222 کیلومتری دهلی به جنگ محمدشاه گورکانی رفته بود؛ هنگامی که رشادت سربازان غیور ایران را می دید در پایان نبرد به سوی آنها رفت و از آنان پرسید: پس شما در هنگام اشغال ایران توسط روس و عثمانی کجا بودید؟ شما که چنین رشید می جنگید؟ سربازی مجروح روی نمود به سوی نادر و گفت: ای نادر! ما بودیم، نادری نبود که گرد او جمع آییم و از دین و آئین دفاع کنیم.
این محقق در پایان خاطرنشان کرد: امروز اثری یا نشانه ای از این نگاه رحمانی در بین مسئولان دیده نمی شود و مسئولان و بزرگان قوم خالی از سعه صدر گردیده اند.
پایان پ یام/
نظر شما