خبرگزاری شبستان: عزیزالله خوشوقت (زادهٔ 1305) مجتهد و استاد اخلاق، امام جماعت مسجد امام حسن مجتبی(ع) واقع در سه راه طالقانی (پیچ شمران) در تهران بود. او از بارزترین شاگردان اخلاق و عرفان علامه طباطبایی بود. وی در اوایل انقلاب از اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی بود. آیت الله خوشوقت از خویشاوندان نزدیک رهبر انقلاب آیت الله خامنه ای بود و دختر وی همسر سید مصطفی خامنهای، فرزند مقام معظم رهبری است.
وی از جمله اساتید برجسته اخلاق بود که سالها مجلس وعظش در تهران و قم از مسئولان و مقامات کشوری گرفته تا دانشجویان و طلاب جویای حق را به سمت خود کشانده بود.
این عالم بزرگوار و انقلابی اگرچه هیچگاه در مسندی از مسندهای نظام مقدس جمهوری اسلامی تکیه نزد، اما همواره تحلیلها و پیش بینیهای دقیق او در عالم سیاست تحسین کارشناسان و تحلیلگران سیاسی را به همراه داشته است.
آیت الله عزیزالله خوشوقت دروس مقدماتی حوزه را از مسجد معز الدوله آغاز کرد و در مدرسه لرزاده ادامه داد. سپس برای بهره بردن از اساتید بنام به حوزه علمیه قم آمد و در آنجا در دروس آیات عظام سید حسین بروجردی، سید محمد حسین طباطبایی، امام خمینی، شهید محمد صدوقی، محمد مجاهدی تبریزی، سید مجد الدین قاضی دزفولی و... شرکت کرد.
بعد از 13 سال تحصیل در قم به تهران بازگشت و در تهران حضور داشت و شاگردان و علاقهمندان از محضر پربارشان استفاده میکردند. امامت جماعت در مسجد امام حسن مجبتی- علیه السلام- در تهران و جلسه درس اخلاق ایشان که هر دو هفته یک بار در مسجد اعظم قم تشکیل می شد؛ از جمله اموری هستند که ایشان به آنها اشتغال داشتند.
آیتالله عزیزالله خوشوقت که از علمای حوزه علمیه تهران بود، اوایل بهمن ماه به سرزمین وحی سفر کرده بود که پس از اقامت شش روز در مدینه منوره، چهاردهم بهمن ماه برای انجام اعمال مناسک عمره مفرده به مکه مکرمه عازم شد که پس از انجام اعمال دچار عارضه تنفسی شد و در بیمارستان مکه بستری شد و پس از گذشت 17 روز بستری در بیمارستان ملک فیصل دوم اسفند ماه سال 1391 به ملکوت اعلی پیوست.
بلندهمت در تربیت جوانان مستعد
از ویژگیهای حضرت آیتالله خوشوقت، همت بلند و کمنظیر ایشان در تربیت نفوس مستعد رشد بود. در طول هفته که تهران تشریف داشتند، سه وعده نماز را در مسجدشان اقامه میکردند و بعد از هر نماز، مینشستند در خدمت مؤمنین و به پرسشهای آنان پاسخ میدادند. در منزلشان هم قبل و بعد از نماز پذیرای دوستان نزدیک بودند و نشستهایی با آنها داشتند. برنامهی دعای کمیل در مسجد و برنامه ختم صلوات هم از برنامههای هفتگی ایشان در تهران بود.
60 سال سفر هفتگی به قم
سفر هفتگی به قم از برنامههای ثابت ایشان در حدود 60 سال بود. گاهی شرایط آمدن به قم سخت بود، اما ایشان خدمت به حوزهی علمیه و مؤمنین را ترجیح میدادند و سختیها را به جان میخریدند. بعد از پایان برنامهها هم به سمت تهران حرکت میکردند که به نماز مغرب و عشا برسند و دعای کمیل را در خدمت مردم تهران باشند. گاهی ما به سبب بدی آب و هوا ایشان را از برگشتن به تهران منع میکردیم، اما ایشان میگفتند: مؤمنین شبهای جمعه در مسجد جمع میشوند و من باید بروم.
ایشان چهارشنبهشبها پس از اقامه نماز مغرب و عشا عازم قم میشدند. قبل از انقلاب برنامه ایشان در قم به این صورت بود که به سبب رفاقتی که با طلاب مدرسه حجتیه داشتند و خودشان در این مدرسه بودند، برای اقامت به این مدرسه میرفتند. تعریف کردهاند که گاهی اواخر شب میرسیدند و طلاب خوابیده بودند. دلشان نمیآمد بروند درِ حجره را بزنند و این دوستان را بیدار کنند. گاهی تا صبح در حیاط مدرسه قدم میزدند تا اذان صبح شود یا اینکه دوستانشان برای وضوی نماز شب از حجره بیرون بیایند. گاهی هم که شب زود به قم میرسیدند، همان شب یک جلسه خصوصی برگزار میکردند. بعد از نماز صبح، در محضر یکی از طلابی که از شاگردانشان بودند و اغلبِ ایشان امروز از بزرگان هستند، ختم صلوات میگرفتند. پس از ختم صلوات، روضهای خوانده میشد و بعد مشرّف میشدند برای زیارت. بعد یک جلسهی خصوصی هم با دوستان نزدیک در هنگام نهار داشتند. بعد از جلسه و اقامهی نماز ظهر هم به سمت تهران حرکت میکردند. این برنامه تا حدود 10 سال بعد از انقلاب ادامه داشت. بعد از این زمان، برنامههای ایشان در قم بیشتر شد.
از حدود 20 سال پیش، شبها بعد از آنکه به قم میرسیدند، یک جلسهای تشکیل میشد با حضور دوستان نزدیکشان. بعد از نماز صبح هم جلسات ایشان شروع میشد. ابتدا یک جلسه نیمهخصوصی ختم صلوات و روضه داشتند و بعد از آن دو جلسهی عمومی که هر دو درس اخلاق بود. یکی در مدرسهی صاحبالأمر که ایشان این مدرسه را برای نخبگان تأسیس کرده بودند و دیگری جلسهای که در محل زینبیه برگزار میشد. جلسهی مدرسهی صاحبالأمر حدود ساعت 11 تمام میشد و بعد جلسه زینبیه بود که تا حدود ساعت یکونیم ادامه داشت. این جلسه اواخر در محل مسجد اعظم برگزار میشد. آخرین جلسه ایشان هم بسیار خصوصی بود که در زمان صرف نهار و با حضور بعضی شاگردان ایشان برگزار میشد. مرحوم آیتالله خوشوقت در این جلسه به مباحثی از صحیفه سجادیه و نهجالبلاغه میپرداختند که تدریس این مباحث از حدود 15 سال پیش تاکنون ادامه داشت.
شخصیت ایشان یک شخصیت استوار و بسیار پایدار بود که هیچ طوفان و بحرانی نمیتوانست کمترین تغییری در ساختار وجودی ایشان ایجاد کند. آرامش کامل داشتند و این آرامش، به خاطر ایمان بالای ایشان بود که «أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» ایشان به اوج ذکر رسیده بودند. همین طریق را برای اهل سلوک هم سفارش میکردند و معتقد بودند تنها طریق صحیح سلوک، سلوک قرآنی و سلوک در مسلک سیرهی اهل بیت علیهمالسلام است و میگفتند: غیر از این مرام مسدود است، چرا که پیامبر گرامی اسلام فرمودهاند: «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی» معتقد بودند همهی مسیرها باید مؤیّد این امر باشد.
میفرمودند: اولین گام برای سلوک، شناخت صراط مستقیم است؛ صراط مستقیمی که خداوند از همهی مؤمنان خواسته تا هر روز در نمازها ده مرتبه آن را از خداوند بخواهند: «إهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ» میفرمودند: به همین خاطر، سورهی فاتحه اولین سورهی قرآن است و در هر نماز واجب شده است. بعد میفرمودند: خود قرآن صراط مستقیم را ترسیم کرده و گفته: «وَ أَنْ اعْبُدُونِی هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ».
میفرمودند: عبودیت یعنی ایمان، اعتقاد و رفتار و اخلاق اسلامی داشتن و عبودیت یعنی تمامعیار اینچنینبودن و در عرصهی عمل مراعات تقوا کردن. بسیار روی این معنا تأکید میکردند که: تقوا، تقوا، تقوا. میفرمودند: به این درجه هر کس رسید، آغاز بزرگی اوست، چون «إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ»6 و «أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ»قرآن، متقین را هدایت میکند: «هَـذَا بَیَانٌ لِّلنَّاسِ وَ هُدًى وَ مَوْعِظَةٌ لِّلْمُتَّقِینَ» بعد میفرمود: کسی که به درجهی تقوا رسید، خود خداوند دست او را میگیرد و به سمت بزرگی میبرد که یکی از آن طریقتها و بزرگیها بعد از مرتبهی تقوا، ذکر است و در مقام ذکر که شامل ذکر قلبی و ذکر لسانی میشود، شرایط طوری فراهم میشود که این ذکرِ ذاکر را خود خداوند جوابگو و مجیب خواهد بود. و بعد سالک به مرحلهی تفکر و تأمل و گشودهشدن افقهای بزرگ عالم غیب برای او میرسد. خود ایشان در این سیر، همت بلندی داشتند و این طریقت را از مرحوم آیتالله قاضی و مرحوم علامه طباطبایی هدیه داشتند.
مرجعیت
ایشان از نظر علمی به چنان جایگاهی رسیده بودند که گویا کلید حکمت الهی را در دست داشتند. با شناختی که از ایشان وجود داشت، بسیاری به ایشان پیشنهاد مرجعیت دادند. از ایشان تقاضا شد که شما تشریف بیاورید به قم یا مشهد که تمامی شرایط برای مرجعیت شما محیا است. بنده ناظر و شاهد بودم که ایشان سکوت میکردند. چندین بار این قبیل اصرارها را رد کردند. حتی دفتری داشتند که فتاوای خودشان را در آن مینوشتند، اما این دفتر را به هیچکس نمیدادند و میگفتند این دست خودم است و خودم به آن عمل میکنم. گاهی به دوستان بسیار نزدیک که خیلی اصرار و پرسش میکردند، نظراتشان را بیان میکردند، ولی نه به این عنوان که تقلید کنند، بلکه فقط بیان میکردند. وقتی هم که افراد اصرار زیادی میکردند، میفرمودند: انشاءالله حضرات هستند. اخیراً هم همه را ارجاع میدادند به رهبر معظم انقلاب و میفرموند که: ایشان هستند و الحمدلِلّه با آن حضور و تقوا و عالمیت و بزرگی که دارند، کفایت میکنند.
عمده فعالیت های آیت الله خوشوقت در مسجد امام حسن مجتبی(ع) صرف همراهی با جوانان و هدایت فرهنگی آنان بود. جلسه های درس اخلاق او در کنار جلسه های تفسیر و توضیح قرآن کریم از جمله معروف ترین جلسه های تهران بود. آیت الله خوشوقت از جمله برجسته ترین شاگردان اخلاق و عرفان علامه طباطبایی بود.ایشان حکمت و فلسفه را هم در محضر علامه طباطبایی آموخت و درکنار شهید مطهری مورد توجه و محبت ویژه مرحوم علامه طباطبایی قرار گرفت.
وی در پاسخ به این سوال که چه مسیری میتواند جویندگان سلوک الهی را به مقصد برساند؟ پاسخ داده بودند: واجبی ترک نشود و حرامی را مرتکب نشویم. این است که ایمان را بالا میبرد. ایمان که بالا رفت، بصیرت پیدا میشود.
وی در پاسخ به سوال دیگر که از ایشان پرسیده می شود ما ریاضتی فراتر از واجبات و محرمات شناخته شده در اسلام نداریم؟جواب داده بودند نه. ریاضت سالم همین انجام واجب و ترک حرام از سن بلوغ تا آخر عمر است. این ریاضت اسلام است. ادامه این ریاضت ایمان را بالا میبرد و ایمان که بالا رفت انسان بصیرت پیدا میکند و حجابها برطرف میشود. باید منشأ آن همین دو آیه باشد: "یا اَیُهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوالله" َواجبات و محرمات را مراعات کنید تا ایمان بالا برود و "یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْرًا کَثِیرًا" برای درجات بعد هم ذکر کثیر لازم است؛ این دو آیه اساس اخلاق و رشد است.
اگر کسی بگوید که مثلا وقتی شما یک چله میگیرید و در یک محیط آرام تمرکز دارید، حالت ذکر شما تقویت میشود و قدرت ذکر و تذکر شما قوت پیدا میکند؛ این در همان مسیر است، البته منوط به اینکه خلاف شرع نباشد.فقط با اطاعت فرمان است که میتوان به طرف خدا رفت؛ بنابراین در تمام مراحل، چه در قسمت اول باشیم و چه در قسمت دوم -که واجب نیست ولی برای حرکت به طرف هدف الزامی است- این مساله لازم است، یعنی اطاعت فرمان باید آنجا باشد.
آیت الله «عزیزالله خوشوقت» را به نام یکی از اساتید اخلاق تهران می شناختند. اما حالا نمازگزاران مسجد امام حسن مجتبی(ع) در سه راه طالقانی تهران انگار چیزی گم کرده اند. آنها که بیش از 40 سال پامنبری « حاج آقا خوشوقت» بودند، دیگر جای خالی او را روی منبر مسجد امام حسن مجتبی(ع) خیلی بیشتر از قبل حس می کنند. امام جماعتی که هم مجتهد بود، هم استاد اخلاق و هم محبوب جوان ترها.
یادداشت زیر یکی از خاطرات طلاب است که از حضورشان در محضر آیت الله خوشوقت نقل کرده اند:
تهران -خیابان دکتر شریعتی -سه راه طالقانی -مسجد امام حسن(ع). اینجا جایی است که با تعدادی از دوستان طلبه بعد از چند روز کاری فشرده قرار است برای نماز مغرب و عشا در محضرآیت الله خوشوقت باشیم، هرچند برنامه ریزی به گونه ای است که سر وقت آنجا باشیم اما ترافیک سنگین باعث می شود دقایقی بعد از اذان آنجا برسیم و البته خوشبختانه آیت الله هنوز نیامده است، در کمال تعجب مسجدی بسیار کوچک را می بینیم که بزور صد و چند نفر در آنجا می توانند نماز بخوانند، مسجد تقریبا پر شده است و به سختی برای دوستان ما جا پیدا می شود.
نمازپشت سر عالمی که انسان به تقوای او اعتماد دارد واقعا دلچسب است
اکثر نمازگزارن مشغول نماز هستند برخی قرآن می خوانند آثار تهجد بر چهره برخی نمایان است معلوم است که اکثر این نمازگزارن دغدغه های خودسازی دارند،برجمال محمد و آل محمد صلوات ،انتظار به پایان رسیده است آیت الله وارد می شود چهره ای بشاش و سرحال،همه به احترام ایشان بلند می شوند و کسانی که نزدیک هستند دستی بر عبای ایشان می کشند و راهی باریک پیدا می شود تا ایشان به محراب وارد شوند،نمازپشت سر عالمی که انسان به تقوای او اعتماد دارد واقعا دلچسب است.
آیت الله بعد از نماز بر صندلی تکیه می کند و ما منتظر شنیدن تذکرات ایشان، سعی می کنم به چهره ایشان خیره شوم ،چیزی در ذهنم میگذرد که ایشان به عنوان یک معلم اخلاق چه چیزی را می خواهد تذکر دهد، به یاد اوائل طلبگی افتادم که هر وقت بزرگی را زیارت می کردیم بدنبال درخواست دستورالعمل ،ذکر و دعا بودیم تا شاید ماهم بتوانیم رشد معنوی داشته باشیم، خاطرم هست دوستان طلبه من، از کسی که گفته می شد عارف است نباتی را گرفته بودندو آن را در داخل آب حل کرده بودند و هر روز از آن میخوردند تا رشد معنوی پیدا کنند،دوستی دیگر عدس زیاد می خورد تا اشک چشمش بیشتر شود،دوستی دیگر سرکه زیاد می خورد تا دل او روشن شود و...
شاید انتظارم این است که در این جلسه اتفاق عجیبی رخ دهد تا نابسامانیهای اخلاقی مان التیام یابد، آیت الله با آیه ای از قرآن بحث را شروع می کند آیه را معنا می کند با زبانی ساده که همه بتوانند آنرا متوجه شوند ایشان با طرح مقدماتی، بحث اصلی را ارائه می کنند، بحثی که قرار است رشد معنوی انسانها را تضمین کند انجام واجبات و ترک محرمات است،ایشان درمان همه دردهای اخلاقی را همین میداند ،برخی از دوستان سوالهایی را مطرح میکنند تا ایشان مثلا دستورالعملی را بگوید تا بتوانند رشد معنوی یابند آیت الله پاسخ سوالها را به انجام واجبات و ترک محرمات ارجاع می دهد. خلاصه پاسخ هر سوال با هر شکلی به انجام واجبات و ترک محرمات ارجاع داده میشد.
به هر ترتیب دیدار آیت الله خوشوقت برای ما بسیار دلچسب بود بعد از اتمام سخنرانی مردم دور ایشان جمع شدند کسی استخاره ای طلب میکرد، دیگری درخواست دعا میکرد و... بعد از اتمام این دیدار هنوز هم به فرمایشات ایشان فکر می کنم.
پایان پیام/
نظر شما