به گزارش خبرنگار گروه قرآن و معارف خبرگزاری شبستان، کاربرد رسانه تنها انتقال یک پیام نیست، بلکه ترویج توامان فرهنگ و پیام است و هر جامعهای بسته به دغدغهها و بافت اجتماعی خود رویکرد مختص به خود را در سطح رسانه دارد.همچنین ترویج عقاید دینی و مذهبی از طریق رسانه مولفهای به حساب میآید که بهویژه در چند سال اخیر در ابعاد گستردهای توجه سردم داران ممالک اسلامی را به خود جلب کرده و در نتیجه تمام تلاش اصحاب رسانههای گروهی همواره بر ایجاد نقطه اشتراک و هماندیشی با عالمان دینی جهت انتقال هرچه بهتر مفاهیم ارزشی به مخاطب بوده است لذا بازار رقابت رسانهای در ارائه محتوای دینی در این کشورها با بهرهگیری از جدیدترین روشهای برنامهسازی سبب شده است تا شاهد پخش و عرصه انبوهی از تولیدات دینی از سوی رسانههای دیداری و شنیداری باشیم.
در این میان اما جمهوری اسلامی ایران که بنای شکلگیری آن بر اساس اعتقادات راسخ و ارزشمند دین مبین اسلام بود، همواره سعی داشته است در راستای ساخت برنامههای دین محور رویکردی متفاوت را به نسبت همتایان رسانهای خود ارائه کند و اتفاقا به میزان قابل توجهی در این مهم به توفیق دست یافته است بهگونهای تاکنون شمار متعددی از موضوعات دینی از روی آنتن شبکههای مختلف رادیویی و تلویزیونی جمهوری اسلامی ایران رفته است.
اما با توجه به اینکه در آستانه هفته وقف قرار گرفتهایم،بر آن شدیم تا جایگاه رسانه در اشاعه این سنت حسنه را بررسی کنیم؛در این راستا با «سیده الهام باقری»، مدرس دانشکده خبر به گفتوگو نشستهایم که حاصل آن را میخوانید:
بهعنوان یکی از اساتید رشته ارتباطات تصور میکنید چگونه میتوان با بهرهگیری از ابزار رسانه،سنت حسنه «وقف» را در جامعه گسترش داد؟ آیا اساسا رسانهها اعم از دیداری و شنیداری تاثیری در ترویج این ارزش دارند؟
قطعا رسانه در ترویج عقاید و ارزشهای الهی اثرگذار است، در واقع همانطور که رسانه پتانسیل و ظرفیتهای آموزشی دارد، از سوی دیگر این امکان را دارد که بر اندیشه و فرهنگ جامعه در حوزه های مختلف اثربخش باشد.
اما آنچه که اهمیت دارد نوع ارائه مطالب به مخاطبان است، ببینید رسانههای ما بعضا شعارزده هستند یعنی حتی در برنامههای آموزشی چنان شعارزده عمل میکنند که به جای ترغیب مخاطب آنها را بیشتر دلزده میکنند.
چه پیشنهادی برای رفع این شعارزدگی در برنامهسازیهای تلویزیونی و رادیویی، اقلا در رابطه با موضوعات و سنتهایی چون «وقف» دارید، چراکه «وقف» از دیرباز در جامعه اسلامی ما میان مردم رواج داشته است
فکر میکنم برنامهسازیها باید متفاوت باشند، میدانید بافت جامعه ما مذهبی است و به طبع این مساله تاثیر به سزایی در گرایش مخاطب به برنامههای دینی دارد بنابراین این رویکرد و بافت جامعه باید در رسانه بهعنوان یک ظرفیت مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
معتقدم برنامههای دینی در سطح رسانهها میتوانند برای مردم شیرین باشند چون بخش درونی و پنهانی هر انسانی گرایش به ارزشها و احترام به آنهاست، لذا این مهم است که برای مخاطب خود چگونه برنامه بسازیم.
متاسفانه مخاطب ما بعضا به علت رویکردهای اشتباه در برنامههایی که تاکنون ساخته شده است ذهنیت بدی را نسبت به شاکله برنامههای دینی یافته است. ما باید توجه داشته باشیم که برنامهسازی در حوزه دین به این مفهوم نیست که به دوره قهقرا برگردیم بلکه باید به شکل مدرن تولید رسانهای داشته باشیم و مولفههایی چون «وقف» را برای عموم مردم جامعه دوباره تعریف کنیم.
یعنی مفاهیم دینی را متناسب با نیاز روز مردم و یا اقلا درک جامعه امروز برای سطوح مختلف در قالب تولیدات رسانهای ارائه کنیم
دقیقا، ما با مراجعه به منابع دینی خود میتوانیم محتوا را استخراج کنیم، مثلا با تورقی هرچند کوتاه در نهجالبلاغه میبنیم که بسیاری از مفاهیم آن متناسب با نیاز روز ماست، بنابراین با پژوهشهای کاربردی و با بهرهگیری از روشهای جد ید در انتقال پیام به مخاطب رسانهای میتوانیم این محتوا را بیان کنیم.
با توجه به مطالبی که اشاره کردید، به نظرتان شاهکلید جذب مخاطب رسانه ملی به برنامههای دینی چیست؟
درباره پاسخ این سوال دو راه حل وجود دارد، اولین موضوع قاعده کلی است که در روال برنامهسازی در تمامی حوزههای دیده میشود،یعنی شکستن سد برای مخاطب به بیان بهتر وقتی بیننده کانال را عوض میکند و با یک برنامه دینی مواجه میشود شبکه را عوض نکند و دچار شوک شود بهگونهای که ترجیح دهد که بنشیند و جذف برنامه شود.
موضوع بعد اینکه باید هماندیشی و مشاورهای دقیق میان عالمان دینی و کاشرناسان رسانه صورت پذیرد تا از این رهگذر موانع و راهکارها برای ساخت برنامههای دینی محقق شود.
نوع کلام و ارائه توسط مجری و گوینده در برنامههای دینی تا چه اندازه موثر است؟ چون برخی سنتها نظیر «وقف» در کشور ما سبقه دارند و مردم بهعنوان مخاطبان یک شبکه تلویزونی حداقل اطلاعات درباره وقف را دارند،بنابراین بیان گوینده در برنامه اهمیت بالایی دارد، فکر میکنید گردانندگان ومجریان این سنخ از برنامهها باید چه مسائلی را در اجرا لحاظ کنند؟
شاید یکی از اصلیترین موارد نوع ارتباط کلامی با مخاطب باشد، ما روایات و آیات متعددی در نحوه بیان و سخن گفتن داریم که میتوانیم در سیر ساخت برنامههای دینی مد نظر قرار دهیم،بیان مسائل دینی نباید خشک و رسمی باشد چون طیف مخاطبان از یک دسته نیستند.
همچنین در مورد بخش دیگر سوال شما که اشاره کردید به آشنایی حداقلی به مردم نسبت به «وقف» . اینکه مردم با مولفه «وقف» بیگانه نیستند برداشت درستی است اما سوال آن است که چرا با وجود این آشنایی،جامعه امروز چندان از ابعاد وقف و موقوفات باخبر نیست.
این مساله را میخواهم از نگاه رسانه بررسی کنم، رسانه موظف است که اطلاعرسانی جذابی را درباره «وقف» داشته باشد و گزارشی جامع از موقوفات را اراده دهد، «بیاعتمادی» را میتوان علت عدم توجه مردم نسبت به فرهنگ وقف نسبت به گذشته دانست.
به بیان بهتر برای مردم فرهنگ «وقف» زمانی خوشایندتر است که اجرای آن در مورد موضوع موقوفه از سوی سازمان دولتی را ببینند، متاسفانه برخی اشتباهات سبب شده است که این اعتماد تا حدودی رنگ ببازد اما ابزار رسانه قابلیت دارد تا با اطلاعرسانی صحیح و بدون غرض ذهن مردم را نسبت به سنتهای حسنه چون «وقف» باز کند.
البته با وجود توان رسانه در فرهنگسازی معتقدم که اتفاقا به لحاظ رسانهای نیز چندان موفق عمل نکردهایم.
از چه نظر؟
چون تجربه و تخصص در کار رسانهای ما کنار یکدیگر نیستند، برخی صرفا در حوزه آکادمیک حضور دارند و بخری صرفا تکیه بر تجربه دارند و کمتر افرادی را داریم که هم تحصیلات مرتبط و هم تجربه کافی را توامان دارد باشند. برخی نیز تحصیلات مرتبط دارند اما به دلیل اینکه هزینههای زندگیشان تامیین نمیشود ریسک حضور در رسانه در سطح گسترده را نمیپذیرند.
به طبع زمانی که در یک برنامه بهویژه برنامههایی با رویکرد تخصصی در حوزه دین، تجربه در کنار دانش قرار گیرد بازخورد بهتری را شاهد خواهیم بود اما این رویکرد کمتر دیده میشود لذا اقبال چندانی در حوزه برنامههای دینی نداشتهایم.
کمی فضای بحث را تغییر دهیم، فکر میکنید برای بیان ارزشها و سنتهایی چون «وقف» رویکرد مناظرهمحور بیشتر جواب میدهد یا رویکردهای آموزشی؟
به نظر هر دو رویکرد مناسب است اما تجربه در کشور ما نشان داده است که مناظره بیشتر جواب میدهد.
البته از این نظر که هدف فرهنگسازی «وقف» در جامعه امروز است قطعا باید مولفههایی را برای برنامهسازی برای کودکان و نوجوان در مورد بیان مبانی «وقف» در نظر داشت، به نظرتان چگونه میتوانیم بچهها را با سنت «وقف» آشنا کنیم؟
باید به گونهای مبانی مساله را در سیر برنامه به مخاطبان خود که در اینجا قشر کودک را تشکل میدهد بیان کنیم که کودک حاضر شود وقت بگذارد و پای تلویزیون بنشیند. کار برای بچهها نیاز به دقت مضاعف دارد. ما حتی میتوانیم از بیان کُمیک و کودکانه برای انتقال مفهوم «وقف» استفاده کنیم و داستان را در قالب کودکانه ارائه و مبانی «وقف» را ذیل همین روند به کودک منتقل کنیم.
در حال حاضر شبکههای مختلف تلویزیونی در ایران راهاندازی شده است، اما کمتر شاهد آن هستیم که موضوعات دینی در سطح برنامه شبکهها پخش شده باشد، مثلا در مورد مفهوم «وقف» تمام شبکهها برنامه ندارند،یا اقلا در ظاهر گویی پرداختن به مبانی دینی بر دوش تنها یک شبکه آن هم شبکه قرآن و معارف سیماست، واقعا یک شبکه تلویزیونی میتواند پاسخگوی مخاطبانی از طیفهای مختلف فکری باشد؟ آیا بهتر نیست مفهوم «وقف» و ساخت برنامه یا اقلا گزارشهایی در این رابطه در سطح شبکههای رادیویی و تلویزیونی پخش شود، البته این رویکرد بعضا وجود دارد اما چندان پررنگ نیست. چه نظری دارید؟
اشاره خوبی داشتید، قطعا فرهنگسازی وظیفه رسانه است و نمیتوان انتظار داشت که فرهنگسازی آن هم در مورد مقولهای چون «وقف» بر دوش یک شبکه باشد،اساسا زمانی یک مساله تبدیل به فرهنگ می شود که کار در سطح دیگر شبکهها نیز پخش و استمرار داشته باشد.
نظرتان در مورد ارائه خبرهای کوتاه یا «شصتثانیه خبر»ها، در حوزه وقف چیست؟
این شصت ثانیه های خبری رویکرد خوبی برای اشاعه فرهنگ وقف است،به شرطی که روالی ماننداخبار سنتی یا مشروح اخبار نداشته باشد، یعنی صرفا خبرهای کوتاه با بیان ی جذاب و چینش مناسب برای مخاطب ارائه شود و مساوات مزانی در ارائه تمامی خبرها رعایت شود مثلا ده ثانیه به شرح یک خبر نگذرد،بنابران به نظرم شصتثانیه خبرها میتواند تاثیر خوبی در اشاعه فرهنگ وقف داشته باشد.
اما شاید وقت آن باشد که زاویه بحث را به سمت مدیران ارشد رسانه ببریم، فکر میکنید رسالت اصلی مدیران ارشد رسانه در اشاعه سنت حسنه وقف چیست؟
به نظرم مدیران ارشد رسانه باید جلسات هماندیشی و مشاورهای را میان عالمان حوزه دین و کارشناسان زبده رسانهای برقرار کنند که البته این یک روی سکه است.
روی دیگر سکه آن است که مدیران در مورد بازخورد هر برنامه دینی به ویژه در مورد موضوعات دینی و در اینجا مبحث وقف، حساسیت بیشتری داشته باشند،یعنی اگر یک برنامه در دورهای با حجم وسیع از مخاطب مواجه شد اکتفا به یک ساختار نشود و نظرسنجیهای مکرری از مخاطبان ایجاد شود،به هرحال یک رویکرد در روند برنامهسازی جواب نمیدهد چون مخاطبان روز به روز تغییر کرده و ذائقه متفاوتی مییابند.
به عنوان سوال پایانی، نقش رسانه های مختلف در تبیین جایگاه وقف در تحقق حماسه اقتصادی چیست؟
تاثیر به سزایی دارد، اساسا «وقف» از جمله مولفههای اقتصادی در اسلام محسوب میشود لذا رسانه میتواند در قالب برنامههای منسجم این مفهوم را فرهنگسازی کند، قطعا زمانی که این فرهنگسازی به مرحله عمل برسد خود باعث حماسهآفرینی اقتصادی خواهد شد.
ضمن اینکه مردم ایران مردمی خَیر هستند و حاضرند کارهای مهمی از روی نیات خیرخواهانه برای جامعه داشته باشند،به نظرم تحقق هرچه بیشتر این امر در اعتماد سازی نهفته است که رسانه در این میان میتواند نقش مهمی را ایفا کند.
پایان پیام/
نظر شما