به گزارش خبرگزاری شبستان، آیت الله جوادی آملی در درس اخلاق که با حضور تعداد قابل توجهی از بسیجیان و دانشگاهیان و حوزویان از استان های مختلف کشور برگزار شد، گفت: انسان یک موجود حقیقی، پویا و متکامل است و تکامل یک موجود حقیقی باید به وسیله امور حقیقی باشد.
وی گفت: زندگی انسان با قوانین اعتباری سامان می پذیرد و این گونه از قوانین اعتباری که وجود خارجی ندارند، حتماً به یک حقایقی متکی هستند و وحی از آن حقایق باخبر است.
آیت الله جوادی آملی بیان اینکه عقل قانون شناس خوبی است نه قانون گذار، تصریح کردند: قانون گذار فقط خداست، زیرا از مصالح و ملاک ها باخبر است و از نتیجه این کارها که به صورت بهشت و جهنم در می آید با اطلاع است.
استاد برجسته حوزه علمیه تاکید کرد: تنها مبدأ قانون گذاری، وحی است ولی عقل قانون شناس خوبی است. عقل، سراج است نه صراط، به خاطر اینکه راه را دین معین می کند. آیت الله جوادی آملی خاطرنشان کرد: زندگی ما با دوستی و دشمنی و قبض و بسط همراه است و اگر به چیزی علاقه مند بودیم در برابر آن انجام وظیفه می کنیم و اگر به آن علاقه نداشتیم، با دلسردی به آن نگاه می کنیم.
این مرجع تقلید با طرح این سئوال که معیار حب و بغض، حسن و قبیح و قبض و بسط چیست؟ اظهار داشت: محبت و عداوت و قبض و بسط جزو سرمایه های ماست و ما با آنها زندگی می کنیم که اینها ویژگی های خوبی هستند و نمی توان آنها را کنترل کرد.
معظم له افزود: ما چون نمی دانیم که باید نسبت به چه اموری ناراحت یا خوشحال باشیم، زمام این کارها را به دست خودمان می گیریم که اگر تلاش کردیم و به چیزی رسیدیم، خیلی خوشحال می شویم و اگر به آن نرسیدیم، نگران می شویم. یا اگر چیزی داشتیم و از دست ما گرفتند، خیلی نگران می شویم و اگر چیزی را از دست دیگران گرفتیم، خیلی خوشحال می شویم.
آیت الله جوادی آملی این قبیل رفتارها را صحیح ندانست و گفت: ما از گذشته و آینده این اعمال باخبر نیستیم، بلکه موظفیم طبق دستوری که به ما دادند، تلاش و کوشش کنیم و در انجام امور هیچ کوتاهی نکنیم و اگر در انجام کاری چه موفق و یا چه ناموفق شدیم، در هر دو صورت باید خدا را شکر کنیم. این چنین نیست که اگر حتی با تلاش و کوشش ما، کاری انجام نشد، ما ضرر کرده باشیم.
استاد برجسته حوزه با ذکر آیاتی از کلام الله مجید، افزود: برابر آنچه که خداوند فرمودند، ما باید در مسیری که خداوند فرمودند تلاش و کوشش کنیم و اگر این تلاش ها به جایی نرسید، نباید نگران باشیم، چون ما نمی دانیم آینده آن کار چگونه است. اگر چیزی از دستمان رفت، غصه نخوریم، به خاطر اینکه نمی دانیم آینده این کار به چه صورتی است و اگر چیزی به دست ما آمد، مسرور نباشیم، چون نمی دانیم پایان کار چگونه است.
آیت الله جوادی آملی تاکید کرد: خدای سبحان فرمود؛ اگر کاری انجام دادید که رضای خدا و پیامبر در آن بود، نشاط آور است، اما اگر مال یا سمت یا شغلی به دست آوردید، این را به عنوان یک وظیفه بدانید و برابر آن کار کنید، و اگر زمانی این موقعیت از دست شما گرفته شد وغمگین نباشید چون همه اینها وسیله آزمون است.
وی افزود: مشکل ما این است که در همه این کارها، خودمان را کارشناس می دانیم و به جای اینکه سراج باشیم، صراط هستیم و خیال می کنیم که خودمان راه را تعیین می کنیم. لذا اگر پست و مقامی به ما دادند، نهایت نشاط و سرور را از خود نشان می دهیم و خیال می کنیم که این مقام برای ما فضیلتی است و آن هنگام که این موقعیت را از ما گرفتند، هر کاری از دستمان یا زبانمان بر می آید، کوتاهی نمی کنیم. در حالی که هر دو امتحان است و این گونه رضایت و تاسف ما مشرکانه می شوند نه موحدانه.
مفسر بزرگ قرآن کریم تاکید کرد: خداوند می فرماید که در درون بسیاری از مومنان، شرک ظریفی رخنه کرده است. برای اینکه خودشان را صاحبنظر می دانند و گویا از آینده و گذشته باخبر هستند، در حالی که نه از گذشته باخبرند و نه از آینده. اگر کسی بگوید که من خودم زحمت کشیدم، این تفکر قارونی با شرک همراه است؛ که خیلی از ما در حوزه و دانشگاه و جاهای دیگر به این مسئله مبتلا هستیم.
آیت الله جوادی آملی با بیان اینکه بسیاری از ما، اسلامی حرف می زنیم و قارونی فکر می کنیم، تصریح کردند: این همان شرکت ضعیف است و آنکه می گوید «إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِی» یعنی من خودم زحمت کشیدم چون عالم بودم؛ خود را می بیند نه خدا را. اما کسی که می گوید «الهی ما بِنا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنْک» موحد می شود. بسیاری از ما، گرفتار شرک رقیق هستیم و اگر از این شرک نجات پیدا کردیم و موحد شدیم، راحت زندگی می کنیم. نه بیراهه می رویم و نه راه کسی را می بندیم.
آیت الله جوادی آملی در بخش دیگری از فرمایشات خودشان به تفسیر کوتاهی از نامه های 22 و 66 امیرالمومنین علیه السلام در کتاب شریف نهج البلاغه پرداختند و افزودند: امیرالمومنین علیه السلام این نامه ها را برای ابن عباس استاندار بصره مرقوم فرمودند و ابن عباس گفته بود که بعد از کلام رسول خدا صلی الله علیه و آله هیچ کلامی به اندازه سخن امیرالمومنین علیه السلام که در این نامه است برای من نافع نبود.
معظم له افزود: امیرالمومنین علیه السلام در نامه 22 خودشان به ابن عباس فرمودند: «فَإِنَّ الْمَرْءَ قَدْ یَسُرُّهُ دَرْکُ مَا لَمْ یَکُنْ لِیَفُوتَهُ وَ یَسُوؤُهُ فَوْتُ مَا لَمْ یَکُنْ لِیُدْرِکَهُ فَلْیَکُنْ سُرُورُکَ بِمَا نِلْتَ مِنْ آخِرَتِکَ وَ لْیَکُنْ أَسَفُکَ عَلَى مَا فَاتَکَ مِنْهَا وَ مَا نِلْتَ مِنْ دُنْیَاکَ فَلاَ تُکْثِرْ بِهِ فَرَحاً وَ مَا فَاتَکَ مِنْهَا فَلاَ تَأْسَ عَلَیْهِ جَزَعاً وَ لْیَکُنْ هَمُّکَ فِیمَا بَعْدَ اَلْمَوْتِ»
این مرجع تقلید در تفسیر کوتاهی از این نامه امیرالمومنین علیه السلام، تصریح کرد: در زندگی بعضی از مسایل است که انسان چه بخواهد، چه نخواهد با آنها روبرو می شود، ولی وقتی به آنها می رسد خیلی خوشحال می شود و اما به بعضی از چیزها نمی رسد که روزی اش نیست و از دستش گرفته می شود، یا به ما داده نمی شود، که برای از دست دادنش نگران می شود.
بنا به گزارش روابط عمومی بنیاد بین المللی علوم وحیانی اسراء، آیت الله جوادی آملی تاکید کرد: اگر کاری کردی که برای آخرتت مفید بود، خوشحال باش، اما اگر از فیض و انجام وظیفه و خدمت کردن محروم شدی، متاسف و غمگین باشد. اگر تکاثر نصیبت شد، خوشحال نباش، اما اگر کوثر نصیب تو شد خرسند باش. چیزی که از دنیا از تو گرفته شد نگران نباش و باید تمام همّ تو به کارهاى پس از مرگ باشد.
معظم له اظهار داشت: امیرالمومنین علیه السلام همچنین در نامه 66 به ابن عباس فرمودند: «فَإِنَّ اَلْمَرْءَ لَیَفْرَحُ بِالشَّیْءِ اَلَّذِی لَمْ یَکُنْ لِیَفُوتَهُ وَ یَحْزَنُ عَلَى اَلشَّیْءِ اَلَّذِی لَمْ یَکُنْ لِیُصِیبَهُ فَلاَ یَکُنْ أَفْضَلَ مَا نِلْتَ فِی نَفْسِکَ مِنْ دُنْیَاکَ بُلُوغُ لَذَّةٍ أَوْ شِفَاءُ غَیْظٍ وَ لَکِنْ إِطْفَاءُ بَاطِلٍ أَوْ إِحْیَاءُ حَقٍّ وَ لْیَکُنْ سُرُورُکَ بِمَا قَدَّمْتَ وَ أَسَفُکَ عَلَى مَا خَلَّفْتَ وَ هَمُّکَ فِیمَا بَعْدَ اَلْمَوْتِ»
استاد برجسته حوزه علمیه در تشریح فرمایشات امیرالمومنین علیه السلام، افزود: خیلی از افراد برای رسیدن به چیزی که روزی حتمی آنهاست، خیلی خوشحال می شوند و برای چیزی که مقّدر نیست و سهم شان نیست، غمگین می شوند. مبادا فکر کنی که بهترین بهره ای که خیال می کنی نصیب توست، این است که رقیبی را از پای در آوری یا به لذتی برسی. بلکه اگر توانستی باطلی را از بین ببری یا حقی را احیا کنی، اینها وسیله نشاط توست. و آنچه برای آخرتت فرستادی مایه خوشنودی تو باشد.
پایان پیام/
نظر شما