به گزارش خبرگزاری شبستان، حوادث تاریخی خاورمیانه محدودیت تأثیرگذاری آمریکا در منطقه را بیش از پیش آشکار کرد و نشان داد که سیاست طولانیمدت آمریکا در حمایت از رژیمهای دیکتاتوری که در خدمت منافع جهانی این کشور بودهاند هیچ نتیجه مثبتی برای دولتمردان آمریکایی دربر نداشته است.
پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی واشنگتن تمام توجه خود را بر خاورمیانه متمرکز کرد تا ضمن بهرهبرداری از نفت این منطقه امنیت متحد دیرینهاش یعنی رژیم صهیونیستی را تأمین کند.
در زمان حمله آمریکا به عراق در سال 2003 میلادی نومحافظهکاران آمریکایی که این حمله را طراحی کرده بودند پیشبینی کردند که پس از سقوط صدام حسین همه دولتهای عربی که دشمن اسراییل و آمریکا هستند سقوط خواهند کرد و دولتهایی جایگزین آنها خواهند شد که دوستان اسراییل و غرب هستند.
با آغاز طوفان اعتراضهای مردمی در تونس و گسترش آن به دیگر کشورهای عرب خاورمیانه سقوط برخی از دولتهای عربی محقق شد اما نتیجه آن آنطور شد که نومحافظهکاران آرزویش را داشتند.
به جای اینکه دولتهای دشمن آمریکا و اسراییل سقوط کنند مردم عرب که از تحقیر و فقر طولانیمدت خسته شده بودند اقدام به سقوط متحدان قدرتمند آمریکا کردند که از مهمترین آنها حسنی مبارک، رییس جمهوری مصر و زینالعابدین بن علی، رییسجمهوری تونس بودند.
پس از سقوط این دو دیگر حاکمان عرب متحد با واشنگتن احساس خطر کردند. تظاهرات مردم در اردن ملک عبدالله را مجبور کرد تا با گستردهتر کردن طیف دولت خود اعضای اخوانالمسلمین را در این دولت جای دهد و متعهد شد تا نقش بیشتری به مردم برای تصمیمگیریها بدهد و عبدالله صالح، رییسجمهوری یمن نیز با مشاهده ادامه تظاهرات علیه خود قول داد تا در انتخابات سال 2013 شرکت نکند.
جمعیت جوان عرب که در خیابانهای شهرهای خاورمیانه در اواخر ژانویه و فوریه گردهم آمدند خواستار دموکراسی، شغل، پایان دادن به فساد و وحشیگریهای امنیتی از جمله شکنجه زندانیان بودند.
این معترضان با اعتراض علیه حاکمان خود در واقع سیاستهای آمریکا در خاورمیانه را به چالش کشیدند که منفورترین این سیاستها حمایت از رژیم صهیونیستی و مسلح کردن دیکتاتورهای خاورمیانه برای تضمین امنیت اسراییل بود.
آمریکا میتوانست با کمک حکومتهای دیکتاتور عرب حامی خوبی برای رژیم صهیونیستی باشد اما با حکومتهای دموکراسی عرب چنین امکانی هرگز برای آمریکا وجود ندارد.
از آنجا که سیا و دیگر آژانسهای اطلاعاتی آمریکا نتوانستند تحولات خاورمیانه را پیشبینی کنند دولت اوباما هنگام آغاز این قیامها تعادل خود را از دست داد و هنگام افزایش اعتراضهای مردمی در میدان تحریر قاهره اوباما نمیدانست بین سرکوب مردم یا همراهی با آنها کدامیک را انتخاب کند.
مقامات رسمی کاخ سفید که هر روز نگرانیهای خود را با اسراییل در میان میگذاشتند در اینباره ابراز نگرانی میکردند که اگر مصریها انتخابات آزاد برگزار کنند به طور قطع اخوانالمسلمین در دولت جدید به کار گرفته خواهد شد و این نتیجهای بود که گروههای حامی اسراییل در آمریکا به شدت مخالف آن بودند.
بنا بر گزارش دیلی تایمز، یکی دیگر از سیاستهای واشنگتن در خاورمیانه که جوانان را بر آن داشت برای مبارزه با آن به خیابانها بیایند ادعاهای مبارزه با تروریسم و فروختن سلاحهای خود به دیکتاتورها به همین بهانه بود.
به عنوان نمونه میتوان به ادعای آمریکا برای مبارزه با گروه القاعده در یمن اشاره کرد که آمریکا به این بهانه میلیونها دلار سلاح به علی عبدالله صالح، دیکتاتور این کشور فروخت و بودجه کشور یمن آنقدر برای خریدن این سلاحها مصرف شد که دیگر بودجهای برای اشتغال جوانان و رفاه زندگی مردم باقی نماند.
اما جوانان خاورمیانه نشان دادند که بهترین راه برای آمریکا و منافع این کشور حمایت از آنهایی است که به دنبال عدالت و حقوق بشر هستند و به این کشور ثابت کردند که تنها راه نجات از بنبستی که پیش روی دارند تلاش برای پایان دادن به اشغال غیر قانونی فلسطین از سوی صهیونیستها و همچنین همراه شدن با موج دموکراسیخواهانه مردمی است.
پایان پیام/
نظر شما