مهریه دختر امام (ره) چه بود؟

عقیده امام این بود که زن باید مهریه داشته باشد و میزان آن هم به گونه‌ای باشد که برای زن استقلال مالی بیاورد. نظر ایشان این بود که مهریه می‌تواند یک پشتوانه برای زن تلقی گردد.

خبرگزاری شبستان: مطالعه زندگی نقش آفرینان تاریخ انقلاب اسلامی به ما می آموزد که ساده زیستی از ملزومات زندگی آدمی است و عیب نیست. می توان به راحتی با در نظر گرفتن شئونات اسلامی و حدود دین ازدواج کرد و راهی خانه بخت شد. متن زیر برگزیده از کتاب "زندگینامه آیت الله شهاب الدین اشراقی" داماد امام (ره) است. 

خانم صدیقه مصطفوی دختر امام پیرامون چگونگی ازدواج خود با همسرشان چنین می گوید:  خانم اشراقی به همراه یک خانم دیگر و بدون اطلاع قبلی آمدند منزل ما، چون قدیم تلفن نبود که اطلاع دهند، به عنوان میهمان به منزل آمدند و بعد هم آقای سعید اشراقی، عموی آقای اشراقی آمدند به عنوان خواستگاری.

آقا چون کاملا خانواده‌ آقای اشراقی را می‌شناختند گفتند که احتیاج به تحقیق آنچنانی ندارد چون خانواده آقای اشراقی، خانواده‌ای بسیار محترم و بزرگ و سرشناس بودند و خیلی هم به خوبی و صداقت شهرت داشتند. از لحاظ مالی هم وضع‌شان بسیار خوب بود و قادر به اداره زندگی بودند. آقا با من صحبت کردند و گفتند از لحاظ من، آقای اشراقی بسیار مورد مناسبی هستند ولی باز هم اختیار با خودت هست؛ هرچه خودت تصمیم بگیری، من همان را می‌گویم ولی از نظر من ایشان برای شما بهترین مورد است.

آقا چند بار به من گفتند که تصمیم اصلی با خودت است و من هیچ‌گونه دخالتی مبنی بر اینکه نظرت را به خاطر من عوض کنی، ندارم. خودت تصمیم بگیر، اگر دوست داری به من بگو و اگر هم دوست نداری باز هم به خود من بگو تا جواب رد بدهم. من هم چون فقط 14 سالم بود، خودم نظر خاصی نداشتم و به آقا گفتم، هر چه شما تصمیم بگیرد من هم همان تصمیم را قبول می‌کنم. بعد آقا دو رکعت نماز خواندند و بعد از نماز، مشغول ذکر و دعا شدند و بعد دوباره از من پرسیدند نظرت چیست؟ من هم گفتم هر چه نظر شما باشد، آقا فرمود پس مبارک است.

خانم صدیقه مصطفوی در پاسخ به این سؤال که حاج آقا روح‌الله سال 1329 شمسی که به هر حال در آن زمان هم یکی از قطب‌های تدریس علوم دینی در قم به شمار می‌رفتند، برای پاسخ‌دادن به خواستگاری آیا استخاره هم کردند، این‌گونه پاسخ می‌دهد: خیر؛ آقا استخاره نکردند و فقط مشغول نمازخواندن و ذکر گفتن شدند، به طور کلی ایشان عقیده‌ای به استخاره در کارها نداشتند.

بنا بر اقوال در بقیه موارد مشابه نیز ایشان ابتدا نظر دختر را جویا می‌شدند و بعد به شیوه غیرمستقیم هم تلقی خود را نسبت به خواستگار مورد نظر بیان می‌کردند.

خانم صدیقه مصطفوی در این‌باره چنین می‌گوید: آقا نظرشان روی آقای اشراقی بسیار مثبت بود و ایشان را خیلی قبول داشتند و برای همین هم از آقای اشراقی پیش من خیلی تعریف و تمجید کردند.

شیوه برخورد همسر امام خمینی با خواستگار دخترش نیز میدان‌دادن شخص امام به نظر همسر خود در آن ایام، می‌تواند نشانگر تفاوت‌های عمیق نگاه رهبر انقلاب اسلامی با تفکر غالب آن روزگار باشد.

خانم صدیقه مصطفوی در پاسخ به این سوال که آیا اجباری در کار بود و آیا نظر مادر خانواده هم محترم بود، موکدانه می‌گوید: باز هم تأکید می‌کنم که هیچ‌گونه اجباری در کار نبود، گفتم که آقا با من صحبت کردند و فقط نظر قلبی را می‌خواستند بدانند؛ اصلا آقا نسبت به خواستگاران دیگر من هم همین‌گونه عمل می‌کردند ولی از آقای اشراقی پیش من خیلی تعریف و تمجید کردند و ایشان را فرد خیلی مناسبی برای من می‌دانستند؛ برای همین بود که من به آقای اشراقی جواب مثبت دادم.

نظر خانم (مادرم) هم بسیار مثبت بود چون با خانواده داماد آشنایی داشتند و می‌گفتند اشراقی‌ها خانواده‌ بسیار محترم و اصیل و خوبی هستند. خانم روی اصالت خیلی تکیه داشتند و خانواده آقای اشراقی را هم خیلی اصیل و ریشه‌دار می‌دانستند.

خانم به آقا گفتند که دلم می‌خواهد آقای اشراقی را ببینم –در آن دوران رسم بر این نبود که داماد قبل از عقد دختر و خانواده دختر را ببیند و برای همین هم اصلا آقای اشراقی خودشان به منزل ما نیامدند بلکه مادرشان و خواهرشان و عمویشان برای خواستگاری آمدند. خوب، خانم هم دوست داشت که داماد را ببیند و برای همین از آقا خواستند که داماد را قبل از عقد ببیند- امام با لبخند به خانم جواب دادند که فردا بیا مدرسه فیضیه بعد از درس من، یک جوان رشید و زیبا و قلدبلند و خوش‌سیما از درس می‌آید بیرون، آن شخص آقای اشراقی است. خانم گفتند آقا این‌طوری که شاید نشود فهمید؛ آقا جواب داد شما بیایید و ببینید بعدا حرف من را تصدیق می‌کنید.

فردا به همراه خانم رفتم مدرسه فیضیه، بعد از تمام‌شدن درس آقا، درست همان مشخصاتی که آقا داده بودند آقای اشراقی همان‌گونه بودند. برگشتیم منزل، آقا که آمدند به ایشان گفتیم درست همان نشانی‌هایی که داده بودید، ما دیدیم. ان‌شاءالله که همان باشد و آقا کلی خندیدند.

خانم صدیقه مصطفوی درباره میزان مهریه و نظر پدرش در این‌باره می‌گوید: عقیده امام این بود که زن باید مهریه داشته باشد و میزان آن هم به گونه‌ای باشد که برای زن استقلال مالی بیاورد. نظر ایشان این بود که مهریه می‌تواند یک پشتوانه برای زن تلقی گردد. امام خصوصا اعتقاد داشتند که بهتر است مهریه زن بخشی از منزل مسکونی باشد و به همین دلیل اول بنا شد سه دانگ از خانه‌ای که آقای شهاب‌الدین اشراقی در آن می‌نشستند مهریه من باشد ولی چون خانه در رهن بانک بود قرار شد که مهریه از زمین‌ها و باغ‌های ملکی خانوادگی داماد تعیین شود، به همین دلیل سه دانگ خانه را در همان موقع هشت هزار تومان قیمت کردند که پول خیلی زیادی می‌شد و آقای اشراقی با میل کامل این مقدار را مهر من کردند.

از خواستگاری تا مراسم عقد آقا شهاب‌الدین و سرکار خانم صدیقه مصطفوی، کمتر از یک ماه به طول انجامید. بعد از دیدار اولیه مادر حاج آقا شهاب‌الدین عموی وی (سعید اشراقی) به خواستگاری رفتند و چند روز بعد دوباره برای گرفتن پاسخ به خانه امام خمینی مراجعه کردند. امام بار دیگر از دخترش جواب نهایی را خواست و چون پاسخ مثبت شنید عموی آقای شهاب‌الدین را با پاسخ دخترش شادمان کرد.

خانواده آقای شهاب‌الدین و اقوام درجه اول وی به فاصله کوتاهی به خواستگاری آمده و قرار مراسم عقد و زمان آن را تعیین کردند. این رسم که امروزه کم‌رنگ شده از دو جنبه اهمیت داشت؛ یکی آشنایی دو فامیل با همدیگر و دیگری تمایل قلبی همه اقوام برای پذیرش عروس تازه که خود می‌توانست ادای احترامی نیز به دختر باشد.

خطبه عقد را امام خمینی و آیت‌الله سیدمحمدتقی خوانساری به وکالت از سوی عروس و داماد قرائت کردند. این مراسم در منزل پدری آیت‌الله سیدشهاب‌الدین اشراقی در محله سیدان قم برگزار شد و میهمانان بسیاری دعوت شده بودند.

بر اساس قوانین آن روزگار، خانم صدیقه مصطفوی باید 15 ساله می‌شد تا مشخصات ازدواج قابلیت ثبت در شناسنامه را پیدا کدن و این در حالی بود که از نظر شرعی، وی همسر آقا شهاب‌الدین اشراقی محسوب می‌گردید؛ با این حال حاج آقا روح‌الله اجازه رفتن دختر خود به منزل همسر آینده‌اش را منوط به ثبت قانونی در شناسنامه طرفین کرد. یک سال بعد با ثبت ازدواج در شناسنامه زوجین و پس از برگزاری مجالس عروسی زندگی مشترک آنها آغاز گردید.

بنابراین گزارش، کتاب زندگینامه آیت الله شهاب الدین اشراقی به قلم دکتر محمد حنیف تحت اشراف حجت الاسلام مرتضی اشراقی از سوی انتشارات عروج موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) روانه بازار نشر شده است. نگارنده در جلد اول این کتاب به زندگی نامه داماد امام و در جلد دوم آن نامه های ارسالی و دریافتی با مضمون ایشان به رشته تحریر در آمده است.
 

پایان پیام/

کد خبر 341223

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha