«حسین قدیانی»
نخستین و مهمترین ثمره «انقلاب اسلامی» چیزی جز «جمهوری اسلامی» نیست. اگر عمر جمهوری اسلامی قریب به 33 سال است، گمانم جرقه اصلی انقلاب اسلامی در 15 خرداد سال 42 زده شد که هنوز در گهواره بودند فرزندان خمینی. با این حساب از عمر انقلاب اسلامی 48 سال است که میگذرد. در این 48 سال، نقاط عطف انقلاب اسلامی، یکی یومالله 22 بهمن 57 است که انقلاب اسلامی را در سن 15 سالگی به ثمر رساند و خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران شد. نقطه عطف دیگر یومالله 9 دی 1388 است که نشان داد انقلاب اسلامی به مدد تجربه دور و درازش و جمهوری اسلامی به مدد جوانی و نشاطش، بیدی نیست که با باد «8 سال جنگ تحمیلی» یا «8ماه جنگ تحلیلی» بلرزد. باید اما اندیشه کرد که چیست راز ماندگاری آن حرکتی که اول بار در نیمه خرداد سال 42 توسط امام عظیمالشأن و با دست خالی شروع شد. از فاصله 15 خرداد 42 تا 22 بهمن 57 یعنی 15 سال، استکبار خارجی و استبداد داخلی، هر آنچه در توان داشتند گذاشتند تا مگر شجره طیبه انقلاب اسلامی، میوه مطهر جمهوری اسلامی نداشته باشد. تا میتوانستند کشتند و تا میشد شکنجه کردند و تا جا داشت مبارزان را به تبعید فرستادند و تا یارایشان بود زندانها را پر از مردان انقلابی کردند اما انقلاب اسلامی از «موج اول دشمنیها» سربلند بیرون آمد و جمهوری اسلامی تاسیس شد. با استقرار نظام اما «موج دوم دشمنیها» شروع شد. از سویی نفوذیها بودند که از صندلی مجلس تا کرسی ریاستجمهوری، ارکان نظام را سالوسانه «فتح سنگر به سنگر» میکردند و از سوی دیگر، جنگ بود که 8 سال بر گرده نظام تازهتاسیس تحمیل شد. هم تهدید بود و هم تحریم و هم ترور و هم جداییطلبی و هم بیپولی و هم نخستوزیری که سالها بعد مرام اصلی خود را نشان داد تا نتواند برای ابد زیر نام مقدس «نخستوزیر امام»، در کنار خاتمی و کروبی، سرمایههای اسرائیل باشد. خمینی اما همان روزها حکمت به خرج داد و با گفتن جمله «ملاک، حال فعلی افراد است»، قبل از همه ما، حتی سالها قبل از یومالله نهم دیماه سال هشتاد و اشک، توی دهن کسانی زد که هنوز دوره «ناکسی» و مصداق «ناکثین» شدنشان فرانرسیده بود. پس امام حکیم اگر چه ادارهکننده اصلی 8 سال دفاع مقدس بود اما برای جنگ نرم هم نسخه کاری تجویز کرد تا خیال نکنیم چون فلانی در فلان پلکان هواپیما چند بار با امام عکس دارد، پس میتواند برای خود و خانوادهاش «مصونیت»، «محبوبیت» و «رای» درست کند. تمام آنچه خمینی از حکمت داشت، به شایستگی به خلف صالحش رسیده. اینکه یخ «جنگ تحلیلی» نگرفت، دقیقا به همان دلیلی است که «جنگ تحمیلی» سودی به حال دشمن نداشت و ما در هر دوی این ادوار، زعیم جامعه اسلامیمان «ولیفقیه» بوده و هست. ولیفقیه زمان اما در دیدار با مردم فارس، سخنانی گفت که به اعتقاد نگارنده، مهمترین بخشش همان بود که «تیتر یک» روزنامه «وطن امروز» شد: «ملاک کار است، نه اشخاص». فردای سخنان رهبر حکیم انقلاب اما اغلب روزنامهها جمله دیگری از سخنان «آقا» را «تیتر یک» کردند که معالاسف به دلیل القای دعوا و دودستگی، با رضایت رهبر همراه نشد. البته 2 روزنامه هم طوری از سخنان ولیفقیه «تیتر یک» انتخاب کردند که شاید مصداق بارز «تفریط» بود. قطعا نمیتوان منکر حمایت رهبر از خدمات مسؤولان شد، چیزی که همیشه و با نسبت کم و زیاد برای هر دولتی سابقه داشته اما «نکته اصل کاری» دیدار «آقا» با اهالی فارس- با توجه به مشروح سخنان رهبر- طبعا نمیتوانست «رضایت ایشان از حضرات مسؤولان» باشد. نگارنده اگرچه سهمی در انتخاب «تیتر یک» روزنامه «وطنامروز» نداشتم اما باورم هست خلاصه و چکیده سخنان روز شنبه ولیفقیه، همین جمله است: «ملاک کار است، نه اشخاص». نه فقط از منظر ولایت که از نظر مردم هم، ملاک کار است، نه اشخاص. آن مدیری که بیشتر کار کند، مورد حمایت است و آنکه کمتر کار کند یا سیاسی کاری کند، مورد نقد. با این همه پرسش اساسی اینجاست که میان این 2 ملاک چه تفاوت و چه شباهتی وجود دارد؛ ملاک اول: «حال فعلی افراد» و ملاک دوم: «کار». باورم هست همچنان که خمینی برای آینده ملاک تعیین کرد تا ما دچار سردرگمی در فهم مسائل نشویم، خامنهای هم بیش از امروز به فکر فرداست که میگوید؛ «ملاک کار است، نه اشخاص». اگر دوره خمینی را «دوره درخشش انقلاب اسلامی» بدانیم و این عصر تازه را- که البته ادامه منطقی همان دوره است- «عصر تلألؤ جمهوری اسلامی» بخوانیم، بهتر میتوانیم درک کنیم که چرا خمینی برای امروز «حال فعلی افراد» را ملاک میدانست و چرا رهبر انقلاب، برای فردای جامعه «کار» را ملاک میداند. امروز نظام مقدس جمهوری اسلامی به افق «عدالت و پیشرفت» چشم دوخته است و بر همین اساس «سند چشمانداز» تهیه دیده است. تا حرکت به سمت قله عدالت و سرمنزل پیشرفت، فراتر از آنکه ملاک باید حال فعلی افراد باشد، میزان و معیار دیگری هم لازم است که به امر ولیامر، هیچ نیست الا کار و خدمت. چهبسا که حال فعلی افراد در امروز و فردای جامعه، نسبتا خوب و حدودا مناسب با آرمانهای والای انقلاب اسلامی باشد، اما محک دیگر و مهمتر «کار» است تا از میان خوبان، بتوان خوبترین را پیدا کرد. اصولا مدیرانی که عضو نیروهای درون خانواده بزرگ انقلاب اسلامیاند، حال فعلیشان طبیعتا باید در جهت آرمانهای مصوب نظام باشد. این وسط اما آنچه یکی را بر دیگری ممتاز میکند، امتیازی است به نام کار. پس «ملاک خامنهای» ادامه منطقی «ملاک خمینی» است و این تعیین ملاک ، خود نشانگر این است که جمهوری اسلامی راهش را درست رفته است. گمانم «ملاک کار» ابتکار حضرت آقا بود تا بر اساس همین معیار درباره کارگزاران نظام قضاوت کنیم و از این مهمتر، اصلیترین مطالبهمان از مسؤولان محترم، استمرار کار و امتداد خدمت برای مردم باشد. درود بر نظام شایستهسالاری که در آن، افراد را به کار میسنجند، نه کار را به افراد.
منبع:روزنامه سراسری وطن امروز-7/2/1390
پایان پیام/
نظر شما