عرفان مقبول اسلام حماسی است نه منقطع از ولی خدا

خبرگزاری شبستان: اسلام به احوالات و کشف و شهود معتقد است. پیامبر (ص) عرفانی را تاکید می‌کنند که ختم به ولایت نبی (ص) می‌شود؛ بنابراین عرفانی در اسلام مقبول است که حماسی است نه انزواطلبانه و بریده از ولی خدا.

خبرگزاری شبستان: در خصوص چیستی و چرایی عرفان، شناخت عرفان حقیقی و کاذب، تاثیر عرفان بر سبک زندگی افراد و ... در سلسله مباحثی متوالی با حجت الاسلام عبدالرحیم بیران وند، کارشناس ارشد فرق و ادیان و مولف کتاب "عنکبوت های دنیادار" به گفتگو نشسته ایم؛ بخش نخست این گفتگو از نظرتان می گذرد:

 

عرفان به چه معناست و آیا می توان برای آن تقسیم بندی خاصی قائل بود؟
واژه عرفان و معرفت از نظر لغوی به معنای شناختن است اما در اصطلاح این قضیه متفاوت است. به طور مثال واژه معرفت هر نوع شناختی را شامل می شود اما عرفان در واقع شناخت ویژه ای است که از راه شهود درونی و دریافت باطنی حاصل می شود. البته شناخت شهودی هم فراوان است که به همه آنها عرفان گفته نمی شود. اگر بخواهیم تعریف واضح تری از عرفان بیان کنیم، عرفان عبارت است از شناخت شهودی و باطنی خدای متعال، اسماء و صفات و افعالی ذات الهی. بنابراین در یک تقسیم بندی هم شناخت عرفانی داریم و هم شناخت عقلی و بین این دو تفاوت است. شناخت عرفانی از سنخ مفاهیم و الفاظ و صورت های ذهنی که در فلسفه می گویند، نیست، بلکه از سنخ یافتن و دریافتن یا رسیدن و دیدن است.
در شناخت فلسفی بیان می شود من دانستم، پی بردم؛ در شناخت عرفانی گفته می شود یافتم، دریافتم! و این ذهنی نیست بلکه عینی است و شهودی. البته اینجا باید گفت این چنین دریافتی به آسانی برای هر کسی به دست نمی آید و اساسا براری رسیدن به چنین درکی نیازمند پیمودن مراحل و انجام ریاضت ها و تمرین های معنوی خاصی هستیم که این تمرین های معنوی و شیوه های سلوکی از آن به عنوان عرفان علمی یاد می شود. لذا در یک تقسیم بندی اساسی دو نوع عرفان داریم؛ عرفان نظری و عرفان عملی. عرفان نظری معرفت و شناخت نسبت به شیوه های سیر و وسلوک است و عرفان علمی رفتن و دریافتن و دیدن و رسیدن است.
بنابراین چند قید در اینجا مطرح شد و گفتیم عرفان، شناخت شهود باطنی برای قرب الی الله است و عرفان های که بریده از خدا است، با این قید حذف و کنار گذاشته می شوند.
کلمه عرفان به طور حتم باید قید بخورد چرا این واژه مشترک لفظی است و وقتی گفتیم عرفان، بسیاری از افراد مدعی عرفان می شوند. بنابراین باید تبیین کرد کدام عرفان؛ عرفان شرقی یا غربی یا هندی عرفان سرخپوستی یا کابالا یا درویشی یا نوظهور؟
بنابراین عرفان باید یک قید محکم و اساسی و محتوایی داشته باشد و آن قید اسلامی است. وقتی در درون اسلام از عرفان دم بزنیم باید قید اسلامی آن لحاظ شود.


آیا در دین اسلام مساله ای با عنوان "عرفان" یافت می شود یا این موضوع در اسلام جایگاهی ندارد؟
به طور کلی عرفان هم طرفدار دارد و هم منتقد؛ هم افرادی هستند که عرفان را می پذیرند و هم کسانی هستند که آن را از اساس رد می کنند. معتقدم اسلام قطعا دارای عرفان است و اگر فردی بگوید اسلام عرفان ندارد، در واقع به اسلام اجحاف کرده است. اگر عرفان به معنای باطنایات و آن هم برگرفته از مبانی قرآن و سنت باشد، اینجا باید گفت اسلام قطعا عرفان دارد اما باید شاخصه های آن مشخص شود تا هر کس ادعای عرفان نکند.
اما در اثبات این که اسلام دارای عرفان است، اساسا در خود قرآن و سیره عملی، قول، فعل و تقریر معصوم (ع) عرفان موج می زند. به طور مثال در دعای کمیل، حضرت علی (ع) می فرمایند: یا غایة آمال العارفین؛ ای منتهای آروزی عارفان. در واقع آرزوی عارفان و انتهای عرفان، فنای فی الله و قرب اوست.
برای اثبات اینکه اسلام به متافیزیک و ماورا متعقد است، به روایتی از شهید مطهری که در کتاب "کلیات علوم اسلامی" بیان کرده است، اشاره می کنم. در بخش دوم این کتاب (به صورت مضمونی) ذکر شده است وقتی پیامبر (ص) وارد مسجد می شود جوانی را می بیند که صورت برافروخته و نورانی دارد و حالات خوشی. نبی اکرم (ص) از آن جوان سوال می پرسند: کیف اصبحت؛ چطور صبح کردی و حالت چطور است؟ او در جواب می گوید: در حالتی صبح کردم که به درجه یقین رسیدم. پیامبر (ص) از او سوال می کنند که یقین در نزد تو چیست؟ و او پاسخ می دهد و در پاسخ خود اوصاف یقین، اوصاف بهشت و جهنم را برای ایشان توضیح می دهد و می گوید: انگار من غرق در این نعمات هستم و شعله های عذاب را هم می بینم! و آنقدر بهشت و جهنم را وصف می کند که پیامبر(ص) به او می گوید: این حالت مبارکی است، آن را حفظ کن.
این نکته بسیار مهم است که پیامبر (ص) به آن جوان نگفت این بساط را جمع کن و برو! بلکه حالت خوش او را تایید کردند و در ادامه به آن جوان فرمودند: آیا آرزویی داری؟ او گفت: بله! من دوست دارم در رکاب شما بجنگم تا به شهادت برسم ...
از این روایت می توان پی برد که اسلام دارای عرفان است و به حالات و احوالات و کشف و شهود معتقد است. اما نکته ظریفی که در این روایت دیده می شود، آن است که پیامبر (ص) عرفانی را تاکید می کند که ختم به ولایت نبی (ص) می شود: "من دوست دارم در رکاب شما به شهادت برسم" بنابراین عرفانی در اسلام مقبول است که حماسی است نه انزواطلبانه و بریده از ولی خدا.
یا در روایتی دیگر در خصوص مراتب و کمال اصحاب می فرمایند: اگر ایمان ده پله داشته باشد، سلمان در پله دهم، ابوذر در پله نهم و مقداد در پله هشتم است.( بحارالانوار، ج 22، ص 351)
این نشان می دهد مراحل کمال انسان ها متفاوت است و بستگی به میزان تقرب آنها به خدا دارد. همچنین در روایتی دیگری آن حضرت (ص) فرمودند: "من أخلص لله أربعین صباحاً فجّر الله ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه؛ کسی که 40 روز خودش را برای خدا خالص کند خداوند درهای حکمت را از قلبش به زبانش جاری می کند. (بحار، ج 67، ص 249)
بنابراین این روایات و ده ها آیات و روایات دیگر اثبات وجود عرفان اسلامی را بیان می کند.
ادامه دارد/
 

کد خبر 342953

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha