خبرگزاری شبستان: تاکید رهبر معظم انقلاب بر بازتعریف و اصلاح سبک زندگی و رفع نقایص آن که منجر به بروز مشکلاتی همچون افزایش آمار طلاق و ... شده است، زمینه ای را فراهم آورد تا با سیدمجید امامی، معاون پژوهشی پژوهشگاه علوم و معارف اسلامی به گفتگو بپردازیم که مشروح آن در ذیل می آید:
سبک زندگی اسلامی در چه مولفه هایی نمود می یابد و آیا آنچه که امروز بر زندگی ایرانی سایه افکنده، مطابقتی با سبک زندگی اسلامی ایرانی دارد؟
سبک زندگی به معنایی که در علم جامعه شناسی راست گرای غربی در دو دهه اخیر عنوان شده است، دقیقا معنایی متفاوت با آنچه در ادبیات دینی ما تحت عنوان آداب معیشت، عقل معاش، سلوک مومنین در زندگی معرفی می شود، ارائه می کند.
در واقع این دو سبک زندگی در کنار تمامی تمایزات وجوه مشترکی را به لحاظ ظاهر و مصادیق دارند اما در واقع امر؛ دو گروه جداگانه از دو فرهنگ مختلف را معرفی می کنند.
این دو فرهنگ و سبک زندگی در چه مواردی نمود مشترک دارند؟
این اشتراکات قالبی در مواری چون تغذیه، مصرف، مصارف فرهنگی، مدیریت وقت، ارتباطات و معاشرت های اجتماعی، مناسک و آداب جمعی، پوشش و آرایش و ... است اما در واقع و باطن ارزش های متفاوتی را ارائه می کنند. برای مثال در سبک زندگی اسلامی، ارزش های حاکم در رابطه با معیشت افراد به مصرف گرایی منوط نشده است و همواره بر قناعت تاکید می شود، در حالی که در سبک زندگی غربی مصرف و همچنین غفلت حاکم است.
علاوه بر این، اسلام در حوزه های دیگر رویکردی تکلیف باورانه، مسوولیت گرا و جمع گرایانه دارد اما زندگی غربی مبتنی بر طلب و هوس و میل و سبک خواهی بی رویه است که منجر به هویت یابی فرد در مقابل ساختار می شود و سبک زندگی سازه ای مفهومی برای بیان حالات چنین انسانی است، به بیان بهتر زندگی ای که ما قائل به آن هستیم حرکتی مبتنی بر آموزه های اسلامی است و این مفهوم منبعث از مفاهیم غنی دین مان است که تکلیف زندگی را مشخص می سازد.
به نظر می رسد جهان کنونی سبک زندگی فراگیر، همگون و تحمیلی را تجربه می کند، نظر شما چیست؟
دقیقا، برای مثال سبک زندگی غربی به ویژه زندگی آمریکایی که فراگیری در آن ایجاد شده است. گویی مسئله اصلی دستیابی به سبک زندگی آمریکایی شده است که همین روند است که سبب نفی تنوع های فرهنگی در جهان می شود و در این میان مشکل ما نیز با جریان و اندیشه ای است که به دنبال یکسان سازی سبک زندگی است.
ما معتقدیم تنوعات فرهنگی باید حیات خود را حفظ کند. اینکه فرد بر اساس شرایط اقلیم و زیست بوم و ارزش های خود چه طور بتواند معیشت، تغذیه، مصرف، نوع پوشش، مصارف فرهنگی، مدیریت وقت، ارتباطات و معاشرت های اجتماعی، مناسک و آداب جمعی را شکل داده و آنها را بر اساس فرهنگ جامعه خود تعریف کند.
چه راه هایی را برای ترویج سبک زندگی اسلامی در جامعه ایرانی پیشنهاد می کنید؟
شاید گام نخست این است که از تحمیل بیشتر سبک زندگی وارداتی ممانعت کنیم؛ اما گام دوم این است که برای ترویج سبک زندگی اسلامی باید مفاهیم دینی را در قالب های فرهنگی نظیر ادبیات، هنر و کتب مهارتی ترویج داده و حرف خودمان را بزنیم.
سبک زندگی دینی به معنای آن نیست که یک روش قدیمی متعلق به 1400 سال قبل باشد، ما قائل به آن هستیم که در هر دوره ای می توان با اقتضائات آن زمان رشد کرد و ما باید بر اساس زمانه ای که در آن قرار داریم، ارزش ها و گرایش هایمان را در متن زندگی بازتولید کنیم، چراکه اگر توفیقی در این حوزه نداشته باشیم ناچاریم در نوع انتخاب ها به سمت الگوهای بیگانه برویم.
نقش نهادهای مذهبی در ترویج سبک زندگی اسلامی ایرانی چیست؟
نقش مساجد در ترویج سبک زندگی اسلامی غیرقابل انکار است، در واقع مساجد فرصت خوبی را ایجاد می کنند تا سبک زندگی که شبه مدرنیته به ما ارائه کرده است آسیب شناسی شود، مساجد می توانند مهارت آفرینی می کنند و چهره به چهره مردم را با سبک زندگی اسلامی آشنا سازند.
همچنین در حوزه ترویج برخی محورها مثل پوشش و حجاب نیز مسجد محلی قابل قبول برای ترویج سبک صحیح زندگی است، قطعا مسجد بهتر می تواند پوشش اسلامی را به بانوان معرفی کند تا مکان هایی که تحت عنوان های مختلف شو لباس و مدهای لباس عمل می کنند... نهایتا به نظر می رسد مسجد، دانشگاه و مدرسه به عنوان نهادهایی بومی هستند که از اصالت ویژه ای برای ترویج سبک زندگی اسلامی برخوردارند.
در این میان خانواده چه نقشی را ایفا می کند؟
در جامعه شناسی، نخستین کانون جامعه پذیری فرد و نخستین نهاد اجتماعی، خانواده است و این تعریف به علت کمیت حضور فرد در قالب آن نیست بلکه خانواده عمق ارزش ها را به فرد ارائه می دهد. در حال حاضر در جامعه غرب افراد زمان کمی را به خانواده اختصاص می دهند چرا که معتقدند بازدهی آنها کم می شود، در نتیجه بیشترین وقت فرد به نهادهای دیگر اجتماعی خصوصا کار می گذرد و این ویژگی تا حدی نیز به جامعه ما وارد شده است که برای از میان بردن این وضعیت باید خانواده را به جایگاه قبلی خود به عنوان نهاد مادر باز گرداند.
در واقع بازیابی نقش خانواده در کانون زندگی خود پیش شرط تحقق سبک زندگی اسلامی است؛ به بیان دیگر نقش خانواده در سبک زندگی اسلامی ایرانی نقشی بی بدیل است که دو جایگاه را برای پدر و مادر تعریف کرده است؛ مادر و نقش او در آموزش مهارت های زندگی و نقش مدیریتی پدر در تجهیز فضا و زمان و متن به لوازم این سبک؛ و نهایتا خانواده که تعاون دو طرفه را ایجاد می کند. این نگرش مقابل سبک زندگی غربی که مبتنی بر جسنیت تعریف شده است، قرار می گیرد، زیرا به جای نقش زنانه و سبک زندگی زنانه یا مردانه، به سبک و مهارت پدری یا مادری و حداقل همسری توجه دارد.
پایان پیام/
نظر شما