خبرگزاری شبستان: شادی و نشاط از جمله مسائل مهم در سبک زندگی است که در کسب موفقیت و انگیزه برای فعالیت، تاثیر قابل ملاحظه ای دارد. فردی که در زندگی خود شاد نیست، علاوه بر اینکه این روند تاثیر منفی بر روح و روان خود او می گذارد، ممکن است این مساله بر روحیه اطرافیان او نیز تاثیر گذاشته و موجبات ناراحتی را فراهم کند. برای بررسی راه های شاد زیستن از نگاه اسلام با حجت الاسلام والمسلمین حمیدرضا مظاهری سیف، عضو موسسه بهداشت معنوی و پژوهشگر اخلاق و عرفان به گفتگو نشسته ایم که در ذیل می آید:
نگاه اسلام به شادی و نشاط چه نوع نگاهی است و شادی و نشاط در سبک زندگی ای که مورد تاکید رهبری است چه جایگاهی دارد؟
باید توجه داشت که شادی با نشاط متفاوت است، نشاط یعنی نیرو داشتن که می تواند نتیجه شادی باشد. کسی که شاد است طبیعتاً انسان پرانرژی است و فردی که افسرده و غمگین است، نیروی کمتری برای فعالیت دارد. بنابراین شادی و نشاط دو معنای متفاوت دارند، اما همیشه در الفاظ عامیانه با یکدیگر همراه هستند. شادی موضوع مهمی در زندگی است. یک زندگی معنوی بر اساس سبک زندگی اسلامی شاد است چرا که در قله ارزش ها خداوند تبارک و تعالی است و خداوند سرور و شادی است، هنگامی که یک زندگی بر اساس تقرب به خداوند شکل می گیرد، سرشار از شادی و نشاط و سرور می شود. در فرهنگ اسلامی هیچگاه شادی مساله نبوده بلکه غم مساله ساز بوده است و لحظات و روزهایی برای اندوه اندیشمندانه تعریف شده است. در غیر این مواقع جوهره زندگی مسلمان شادی است و لحظه لحظه زندگی مومن با شادی ساخته و آمیخته شده است.
یعنی غم و ناراحتی هیچ جایگاهی در زندگی فرد مسلمان ندارد؟
گاهی غم در زندگی فرد نیز ورود پیدا می کند. این غم باید به گونه ای باشد که بصیرت معنوی را افزایش دهد در واقع اندوهی مورد توجه اسلام است که شکوفایی و تعالی را به دنبال داشته باشد. مانند غم گناهان، یا غصه خوردن برای فجایع بشری که در سیره اهل بیت (ع) نیز به چشم می خورد. این غم خوردن برای برخی از لحظات و روزها است. جهان هستی پر از نعمت و معنویت است و کسی که با چشم باز زندگی را ببیند، با دیدن نعمت ها شکرگذاری کرده و شادی در زندگی او جاری می شود. بنابراین سبک زندگی اسلامی بر شالودۀ شادی و سرور پی ریزی شده است.
سبک زندگی اسلامی چه ابزارهایی برای ایجاد شادی معرفی می کند؟
عبادات از مهمترین ابزارهایی است که شادی آفرین بوده و در سبک زندگی اسلامی کاری مقدم بر عبادت نیست. عبادت انسان را از روزمرگی ها و خستگی ها خارج کرده و پس از به جا آوردن آن فرد دوباره به متن زندگی بر می گردد. وقتی در یک زندگی روزی چند بار بازگشت و گفتگو و مناجات با خداوند بخشنده و مهربان درنظر گرفته شود، سرور و شادی در تار و پود لحظه ها تابیده می شود. اگر دستورالعمل هایی که اسلام در روابط اجتماعی پیش بینی کرده، اجرا کنیم شادی آفرین خواهد بود.
به طور مثال مومن از نظر اسلام چهره ای بشاش دارد و با دیگران با رویی گشاده برخورد می کند. این گشاده رویی بر حس و عاطفه او تاثیر گذاشته و اگر غم و اندوهی نیز در دل داشته باشد با این لبخند و برخورد با دیگران اندوه ها برطرف می شود و غصه های خود را فراموش می کند. این مساله تاثیر ظاهر بر باطن است که از نظر علمی نیز اثبات شده است. بنابراین اصول اسلامی این خاصیت را دارد و مواقعی که هم برای عزاداری و ناراحتی تجویز شده به گونه ای است که پس از آن مومن احساس شادی پیدا می کند. به طور مثال در عزاداری هایی که برای سیدالشهداء (ع) برگزار می کنیم پس از آن افراد گرد هم جمع شده و فضای شادی بر آنها حاکم است.
هر مومنی این ماجرا را تجربه کرده باشد به درستی آن اعتراف می کند، چرا که عواطفش پس از این عزاداری تعدیل شده و اندوه خود را به ارزش های والای الهی پیوند زده و فضایی گرم و صمیمی و شاد برای افراد به وجود می آورد. آموزه های دینی چون به خداوند مربوط است و او سرور است بنابراین مستقیماً شادی آفرین است. همچنین احساس محبت به یکدیگر، آزار ندادن دیگران، احترام متقابل همسران، فرزندان و والدین به یکدیگر و بالعکس همه اینها از آموزه ها و دستورات دینی است که شادی به دنبال دارد. بنابراین شادی اسلام هم درونی است و هم رفتاری و هم بیرونی. وقتی مومنی واقعی را مشاهده می کنیم احساس شادی به ما دست می دهد چرا که او همیشه با روی خوش و گره گشایی از کار دیگران موجب ایجاد شادی در دل ها می شود و از همه بیشتر مومن کسی است که دیدار او خدا را به یاد می آورد و نتیجه آن یادآوری سرچشمه بی پایان سرور و عشق و لطف است.
آیا شادی هایی هم وجود دارد که دین اسلام آنها را محدود کرده باشد؟
در مجموعه آموزه های دینی مساله ای به نام باب ادخال سرور داریم که به این مباحث پرداخته است. نباید به سراغ شادی هایی رفت که فقط برای چند لحظه سرور آفرینی کرده اما پس از آن غم و غصه می آفرینند. دین اسلام آنجا که برخی از شادی ها را محدود کرده باید دانست این شادی ها در کوتاه مدت یا بلند مدت غم و غصه های را در پی دارد. چون مبنای شادی در پیوند با خدا است و به او برمی گردد. اگر مومن لبخند می زند و گره گشایی می کند به دلیل رضایت خداست و ریشه های شادمانی او در عمیق ترین لایه های قلبش رسوخ می کند و به جوهره وجود او گره می خورد.
فطرت و نوع آفرینش ما خدایی است و پروردگار منبع شادی و سرور است، بنابراین ساختار وجودی ما با شادی پیوند دارد. وقتی فطرت انسان در مسیر الهی قرار گیرد یعنی در مسیر سرور قرار گرفته در نتیجه این سرور او روزافزون بوده و در هر قدم به شادی نزدیکتر می شود. شادمانی در زبان عربی واژه های گوناگونی دارد. یکی از این واژه ها سرور به معنای شادمانی عمیقی است که از نهاد عمق انسان ریشه گرفته و در حد حسی و ذهنی نیست بلکه در حد وجودی است و از این رو یکی از نام های نیکوی خداوند سرور است. یعنی او شادمانی عمیقی است ک از ژرفای وجود می توانیم احساسش کنیم.
چه ارتباطی میان شادی و نشاط تجویزی اسلام با آرامش وجود دارد؟
شادی و آرامش همراه یکدیگر هستند، به نوعی که انسانی که آرامش ندارد، نمی تواند شاد باشد. وقتی روح از مرحله تعادل و سلامت خارج می شود، انسان، هم شاد نیست و هم آرامش و سلامت ندارد.اضطراب ها و افسردگی ها عوارضی را در جسم انسان وارد می کند. از نظر علمی اثبات شده بسیاری از بیماری ها روان تنی هستند و در اثر ناراحتی هایی که در روح انسان به وجود آمده عوارضی در جسم ظاهر می شود. بنابراین این شادمانی و آرامش و سلامتی با یکدیگر گره خورده و ایمان و تقوا و حرکت به سوی خداوند موجب می شود شادی در نهاد انسان به وجود آید.
البته این به معنای آن نیست که هر شادی ای حرکت به سوی خداست. این یک دروغ بزرگ است. بسیاری از شادی ها ناپایدار، غصه آفرین، آزار دهنده و ضدارزش هستند. بلکه حرکت به سوی خدا و جلب رضایت و صمیمیت با او شادی است.
با اینکه اسلام برای شادی و نشاط مسلمانان برنامه دارد و به گفته شما تمام لحظات زندگی فرد مومن با شادی همراه است، پس چرا امروز جامعه ما که غالب افراد آن مسلمان هستند به سمت افسردگی و ناراحتی پیش می روند و در واقع جامعه امروز جامعه شادی نیست؟
مهمترین دلیل این موضوع آن است که در راه خدا قدم برنمی داریم و هر یک راه خود را می رویم و زندگی خود را بر اساس سبک زندگی غربی شکل داده ایم. مسیر ما، مسیر اسلامی نیست، مگر اینکه کسی خودش مدیریت کند و سبک زندگی اسلامی را تا حدودی در زندگی اش پیاده کند. نهادهای آموزشی و بروکواسی که بر اساس الگوها و ارزش های فرهنگی غرب ایجاد شده اند، در سبک زندگی ما مستقیم اثر می گذارند و ناکامی هایی که امروز در غرب تجربه می شود ما نیز تا حدودی احساس می کنیم. اگر چه مسئولان در این زمینه مقصر هستند اما ما نیز مقصریم چرا که اگر مسئولان بخواهند تغییری ایجاد کنند برخی از مردم معمولاً واکنش نشان داده و حاضر به تغییر نیستند و آن را نمی پذیرند. بنابراین ما کمی عادت کرده ایم که هماهنگ با الگوهای وارداتی غربی زندگی می کنیم و مسئولان نیز گاه به دلیل محافظه کاری تغییری در این راستا انجام نمی دهند. راه این است که به آگاهی جمعی برسیم و تغییر از سبک زندگی غربی به سبک اسلامی داشته و طعم شیرین آن را بچشیم.
پایان پیام/
نظر شما